پروژه هسته‌ای، پروژه محمدرضا پهلوی بود

بدون سه یا چهار دهک جامعه هیچ انقلاب و ناآرامی صورت نمی‌گیرد.

پروژه هسته‌ای، پروژه محمدرضا پهلوی بود

من معتقد بودم ما باید در تمام 10 سال گذشته یا نرخ تورم را کنترل می کردیم یا اگر نمی توانیم تورم را کنترل کنیم، اندکی بیش از نرخ تورم به قیمت سوخت اضافه کنیم؛ با هدف رسیدگی به مردم. معنای عینی همین طرح ناقصی که آقای روحانی تصویب کرده چیست؟ من دوستان نهادگرای خودم را به این تعقل دعوت می کنم. ما 30 هزار میلیارد تومان در سال را از بالاترین طبقات اجتماعی ایران می گیریم و به فرودست ترین طبقات جامعه ایران تزریق می کنیم. این کار ضریب جینی ایران را طی یک شب بهبود خواهد بخشید. چرا این کار را نکنیم؟»

 من از ابتدای شروع تحریم ها به دولت آقای روحانی – به همه اجزایش از معاون اول گرفته تا خود آقای روحانی تا ریاست سازمان برنامه، وزیر صمت، آقای حضرتی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و هرکسی که دستمان رسید – از همان اوایل سال 97 یک طرح جامع دادم که متاسفانه این طرح الان دارد ناقص اجرا می شود. بله! من طرفدار جدی افزایش قیمت حامل های انرژی-نه فقط بنزین-بودم.

آن طرح سه ضلع داشت. یک ضلعش سیاست های اصلاح قیمت بود که قیمت ها را بالا می برد. ضلع دوم سیاست های حمایتی و جبرانی در برابر این اصلاح قیمت بود. ضلع سوم هم تحرکات و اقدامات فرهنگ و اجتماعی از طرف حکومت بود.

من نظریه ای داشتم که معتقد بودم اوضاع عینی ایران آنقدر که تصور می شود بد نیست. الان هم اینگونه فکر می کنم. بنابراین ذهن از ماده جلو افتاده است. این جمله خود من است. وقتی ذهن از ماده جلو می افتد حالت بسیار خطرناکی اتفاق می افتد اما خوبی آن این است که خیلی سریع می شود شرایط را تغییر داد. مثلا شما وقتی در سال 1392 حسن روحانی را انتخاب کردید همه چیز در ذهن مردم تغییر کرد. وقتی سیدمحمد خاتمی در سال 76 انتخاب می شود مردم نظرشان راجع به کل حکومت عوض می شود. وقتی تصویر یک ساز از تلویزیون نشان داده می شود مردم تصورشان عوض می شود. همین جمله ای که اخیرا آیت الله خامنه ای فرمودند که «خدا یکی محبت یکی و یار یکی» بالاخره به قول امروزی ها در نوع خودش ترکاند؛ بسیار برای بانوان ما جذاب بود و نظر مردم را راجع به کل حکومت و رهبری بهبود و ارتقاء بخشید.

ما وقتی در شرایط خطرناک فعلی قرار می گیریم، مجبور نیستیم با همه سیاست هایمان به امپریالیسم کمک کنیم؛ با سیاست های فرهنگی، اجتماعی یک مقدار فشار را از روی مردم برمی داریم.

ضلع سیاست های اصلاحی این بود که قیمت قیمت حامل های انرژی را بالا ببریم و در مقابل می گفتم که اولا: یارانه ها را بین دو تا سه برابر افزایش دهیم، ثانیا؛ دو هزار کالری روزانه از طریق توزیع کوپن به همه 83 میلیون نفر را تضمین کنیم که همه حداقل به دو هزار کالری روزانه دسترسی خواهند داشت؛ ثالثا، طب را ملی کنیم  یعنی هیچ بیماری تحت هیچ شرایطی بی دارو و بی درمان نماند؛ چه پول داشته باشد و چه پول نداشته باشد در مراکز دولتی پذیرش شود.

این را با 10-20 هزار میلیارد تومان پول اضافی می توان انجام داد. یا مثلا حمل و نقل عمومی را شبه رایگان کنیم و آموزش و پرورش رایگان را تا سطح دیپلم تضمین کنیم. ما مجبور نیستیم و قانون اساسی هم این را نمی گوید که آموزش عالی باید رایگان باشد یا می تواند باشد. ما الان باید توده مردم را دریابیم. اساس نظریه من به لحاظ نظری یا ایدئولوژیک هم این است که من معتقدم بدون سه یا چهار دهک جامعه هیچ انقلاب و ناآرامی صورت نمی گیرد. اصلا این تحولات این یک هفته اخیر حرف من را ثابت کرد. آن سه دهک کم درآمدترین هاست.

بدون سه یا چهار دهک وسطی هم هرگز ثباتی صورت نمی گیرد. آرامش، ثبات و استقرار به قول ارسطو نخواهد بود. بدون آن یک یا دو دهک بالا هم پیشرفت صورت نمی گیرد. الان مسأله من در ایران این است که آشوب نشود. ببینید من خیلی ذهنم روشن است یعنی انسجام دارد؛ حالا هر چه می خواهد باشد اما انسجام دارد. من مسأله اصلی ام مبارزه با آمریکاست؛ عقب راندن آمریکا از این تعدی جدیدی است که به ساحت ایران دارد و خیلی ها به اشتباه فکر می کنند این قضیه صرفا در ساحت جمهوری اسلامی مطرح است. در حالی که آمریکا از 10 سال آخر شاه با ایران مسأله داشت و این مسأله به موازات قدرت گرفتن ایران روز به روز شدیدتر می شود. ما با آمریکا در خلیج فارس و خاور میانه تضاد منافع داریم. ما به عنوان قدرت منطقه ای و آمریکا به عنوان قدرت جهانی در خاور میانه با هم درگیریم. پروژه هسته ای پروژه محمدرضا پهلوی بود. برنامه هسته ای ایران از سال 1335 شروع شد. خاطرات علی اکبر اعتماد را بخوانید؛ می گوید وقتی طرح را به شاه دادند بدون آنکه یک کلمه درباره جنبه های نظامی صحبت کند، گفت همین را چراغ خاموش جلو ببر. من در ذهنم یقین دارم شاه دنبال سلاح هسته ای بود که الان البته جمهوری اسلامی نیست، تردید ندارم. برای اینکه ایران در ذات مناسبات ژئوپلیتیک خود نمی تواند یک سپر ژئوپلیتیک برای خودش نداشته باشد و ما از تکنولوژی هسته ای به عنوان سپر ژئوپلتیک برای حفاظت خودمان استفاده کنیم.

اگر چه چهار تا از همسایه های ما الان بمب اتمی دارند. پاکستان، هند، رژیم صهیونیستی و روسیه. یک مشت بی سواد نگویند هند و اسرائیل با ایران همسایه نیستند؛ چرا آنها هم همسایه اند. حتی اگر چین را هم اضافه کنیم می شود 5 تا. شما وقتی راجع به سلاح هسته ای صحبت می کنید باید راجع به تمام منطقه حرف بزنید. کاری ندارم. من اگر الان محور و مرکز مساله ام ایالات متحده آمریکا و عقب راندن آمریکا باشد باید برای جلوگیری از اغتشاش و ناآرامی دست به کاری بزنم.

 الان سوالی که در بخشی از افکار عمومی وجود دارد و دیگران هم آن را تشدید می کنند این است که «اصلا ما از ابتدا چه نیازی به تقابل با آمریکا داشته ایم؟!». در واقع ایران را مقصر این تقابل معرفی می کنند و می گویند «ما چه نیازی به تقابل با آمریکا داشتیم که بحث به برجام برسد و بعد از برجام هم کار به خروج از برجام برسد، اگر ما اساسا این تقابل و «مرگ بر آمریکا» را نداشتیم چنین مشکلاتی متوجه ما نبود» و...

این حرف هم غیرعلمی است و هم غیرتاریخی؛ ایران هر وقت قدرتمند شده خوشبختانه یا بدبختانه با قدرت‌های جهانی در افتاده است. رضاشاه هم وقتی قدرتمند شد زیر پاتیل روابطش با بریتانیا زد. ممکن است الان هیأت حاکمه خوشش نیاید، اما شاه هم وقتی قدرتمند شد همین اتفاق رخ داد. این جزو ذات مناسبات ماست.

در مورد اینکه هیچ شاهدی وجود ندارد مبنی بر اینکه صرف دوستی یا دشمنی با آمریکایی ها هر کشور دیگری عامل بدبختی یا خوشبختی یک کشوری است. یعنی به اندازه نصف کشورهای دنیا می شود مثال زد که متحد آمریکا هستند اما بدبخت اند. به همان اندازه هم می شود مثال زد که نوکری آمریکا را نمی کنند اما خوشبختند. آیت الله خامنه ای چند وقت پیش جمله ای داشتند که «هزینه وابستگی بیشتر از هزینه استقلال است». بدبختانه این حرفها پیگیری نمی شود. اما مصداقش را در عربستان می توانیم ببینیم. امروز درآمد سالانه عربستان از محل صادرات نفت به ازای هر نفر آدم حدود شاید 40 برابر ایران است. اما به نظر من رشد اقتصادی عربستان به اندازه رشد اقتصادی ایران است؛ باید بگویم بدین خاطر است که عربستان هرچه کاسبی می کند سلاح می خرد. مصر در شمال آفریقا رویکردش به آمریکا را همزمان با ایران تغییر داد. خواهش می کنم خوب گوش دهید! این ها کارهای پژوهشی است که شما باید انجام دهید. دقیقا همزمان با انقلاب اسلامی ما از آمریکا بریدیم اما مصر به آمریکا پیوست. اینکه نیاز به رمل و اسطرلاب و اما و اگر ندارد.

به قول اسکولاستیک های قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی اسب داخل اصطبل است؛ برویم تعداد دندان هایش را بشماریم! اینکه نیازی به استدلال فلسفی، علمی و فقهی ندارد. در قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی شش ساعت داشتند با هم بحث می کردند که تعداد دندان های اسب چند تاست. یک کشیش جوانی اشتباه کرد و از دهانش پرید و گفت یک اسب داخل طویله است؛ می توانید بروید تعداد دندان هایش را بشمارید. نزدیک بود طرف را بکشند که تو به منطق ارسطو و بطلمیوس جسارت کردی! ما که لازم نیست این بحث ها را بکنیم. مصر و ایران هم خیلی شبیه هم هستند.

با این تفاوت که نفت ایران اندکی بیشتر از مصر است. مصر 41 سال پیش رویکردش را کاملا به سمت آمریکا کرد، اما ایران رویکردش را کاملا مخالف آمریکا کرد. مصر به جای اینکه برای حفاظت از خودش سالی 10 میلیارد دلار هزینه اسلحه کند – چون با اسرائیل و آمریکا درگیر بود – بر اثر صلح کمپ دیوید این فرصت برایش پیش آمد که نه تنها آن 10 میلیارد دلار را هزینه نکند بلکه  5 تا10 میلیارد دلار هم سالانه از آمریکا کمک می گیرد. در واقع بین 10 تا 20 میلیارد دلار به قدرت خرید غیرنظامی مصر اضافه شد؛ اما فرض کنید که ایران سالی 10 میلیارد دلار هزینه نظامی بیشتری نسبت به گذشته دارد. در حالی که من می دانم اینگونه نیست و هزینه های نظامی ایران از دوره شاه بسیار کمتر است.

اما فرض می کنیم که هزینه نظامی ما بیشتر شده است و درآمدهای مان کمتر شده است. ما در روز شش میلیون بشکه صادر می کردیم و الان شده دو میلیون بشه. یعنی ایران به شدت آسیب دیده و مصر به شدت بالا رفته است؛ ایران در اثر دشمنی و مصر در اثر دوستی با آمریکا. بروید ببینید متوسط رشد اقتصادی مصر در 41 سال گذشته چقدر بیشتر از ایران بوده است. این وظیفه شماست که اینها را بررسی کنید، اما شما که کارتان را درست انجام نمی دهید! بروید ببینید عربستان چه بوده است. حتی کره جنوبی را ببینید که به نظر من کره جنوبی کشور نیست، بلکه یکی از ایالت های آمریکاست. کره جنوبی اصلا وزارت خارجه ندارد.

با این همه، برویم ببینیم اولا متوسط رشد اقتصادی ما چقدر عقب تر از بقیه کشورهای همتراز خودمان بوده است و ثانیا کدام یک از مسائل ایران را الان داریم که ریشه داخلی ندارد، ضمن اینکه بقیه کشورهای همجوار ایران مثل ایران آن را ندارند. مثلا ما بحران زیست محیطی داریم. آیا عراق، افغانستان، پاکستان، عربستان و ترکیه آن را ندارد؟  ما شکاف بین فقیر و غنی داریم. بقیه کشورهای منطقه ندارند؟ همه همینطور هستند. 

یعنی هیچ شاهدی وجود ندارد که صرف دوستی یا دشمنی با آمریکا، روسیه و چین در سرنوشت یک کشور اثر مثبت یا منقی تعیین کننده وجود داشته باشد. بله! این اختلاف مسائل را تشدید می کند. من این را می دانم اما اساسش خود شمایید. اگر اشتباه نکنم وقتی انقلاب شد حجم نقدینگی  ایران 200 میلیارد تومان بوده است. الان بیش از دو هزار و 200 تریلیون تومان است. قابل درک نیست که چقدر زیاد است. ظرف 40 سال شاید 10 هزار برابر شده باشد. این به شما تورم می دهد. تورم علت العلل همه بدبختی هاست.

از طرف دیگر، ما در 15 سال گذشته درگیر یک فساد سازمان یافته در ایران شدیم. قوه قضاییه ایران تا دو ماه پیش که آقای رئیسی سر کار آمد اساسا مبارزه با بدبختی ها و کژی ها را به مدت 40 سال جناحی می دید. ببخشید، اما ترامپ کجای این منظومه است؟ دوستی یا دشمنی با ایالات متحده کجای این منظومه است؟ ساختار سیاسی و قضایی عربستان بیش تر از ایران فاسد است. دوستی آمریکا یا دشمنی آمریکا با ایران و عربستان کجای این منظومه قرار دارد؟ 

عراق 15 سال است که تقریبا در اختیار ایالات متحده قرار گرفته، کدام یک از مسائلش حل شده است؟ افغانستان کدام یک از مشکلاتش حل شده است؟ به من بگویید کدام یک از مسائل مصر حل شده است؟ لیبی ... . اگر کشوری مثل مالزی، کره، چین و ژاپن کار کرده است ربطی به دوستی یا دشمنی با آمریکا ندارد.

مردم جواب می دهند ترکیه و دوبی ... .

ترکیه همیشه از ایران جلوتر بوده است. انقلاب مشروطیت ترکیه از ایران زودتر بود. ترکیه زودتر از ایران جمهوری شد. ضمن اینکه آنها حدود 60 سال دیکتاتوری نظامی داشتند. الان هم که نگاه می کنید ترکیه آنچنان پیشرفته تر از ما نیست. پیشرفته تر از ماست اما همانقدری که 50 یا 100 سال پیش بود. در مورد دوبی هم من دوبی را کشور نمی دانم. صدام حسین وقتی کویت را گرفت به او گفتند شما یک کشور را اشغال کردید. گفت کویت یک هتل 5 ستاره بود، کشور نبود. اینها که کشور نیستند بیایید راجع به کشورها صحبت کنیم!

یک جا مثلا دوبی که اگر شما بین سال 2007 تا 2009 به آن می رفتید به معنای واقعی کلمه گرد مرگ روی آن پاشیده شده بود. دولت ابوظبی چک کشید و تمام بدهی ها و بدبختی های دوبی را خرید وگرنه نابود شده بود. دوبی یک شهر است؛ کشور نیست. آنها هم به نسبت درآمد نفتی سرانه ای که دارند میزان فساد و دزدی شان وحشتناک تر است. آیا ایرانی ای وجود دارد که حاضر باشد استبداد امارات متحده عربی را یک ساعت تحمل کند؟ شما بروید در تاکسی های ایران بنشینید؛ بالا و پایین حکومت را یکی می کنند. شما در دوبی اصلا نمی توانید حرف از سیاست بزنید، نه فقط علیه حکومت؛ اصلا نمی توانید حرف از سیاست بزنید. اصلا حوزه حکومت داری کاملا خارج از مردم است و مردم اصلا اجازه دخالت در آن ندارند.

ما هزار مشکل داریم اما این مشکلات مشکلات خودمان است. بله در دوبی توانسته اند یک حکومت آهنین مستقر کنند که وقتی کسی آن بالا تصمیم گرفت کسی نتواند حرف بزند. شما این را با ایران مقایسه کنید که بزرگترین نظم بین المللی موجود، بزرگترین نظم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی و فنی تاریخ بشر تمام وزنش را انداخته روی کشور متوسطی مثل ایران و رهبران و مسئولانش افتاده اند به جان هم. آیا آنجا اینجوری است؟ می خواهم بگویم هرچه هست داخل ماست. همین الان شما به ایران انسجام بده، فساد را بردار، دموکراسی که قانون اساسی جمهوری اسلامی را می گوید – نه جای دیگر- اعطا کن ببین ایران چگونه بدون دوستی با آمریکا در دنیا می ترکاند.

در 16 سال 68 تا 84 در یک دوره 16 ساله متوسط رشد اقتصاد ایران 5ونیم تا 6 درصد بود. اتفاقا منابع نفتی ما در این دوره بسیار کم بود و کشور هم می خواست خودش را بازسازی کند. هیچ کشوری در منطقه یادم نمی آید که در یک دوره 16 ساله رشد اقتصادی اش این بوده باشد./جماران

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها