تفاوت اعتراضات اخیر با موارد مشابه چیست؟
اعتراض متوسط، اعتراض فقیر
تجربه نشان داده افزایش قیمت بنزین، افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات را در پی دارد و با اینکه هربار مسئولان اعلام میکنند که قیمت سایر کالاها و خدمات نباید افزایش یابد اما بهدلیل عدم توانایی و کنترل قیمتهای بازار از سوی نهادهای نظارتی، قیمت سایر کالاها هم افزایش مییابد و این تورم و گرانی افسارگسیختهی بیشتری به همراه دارد و فشار ناشی از آن ـ قشر ضعیف و آسیبپذیر جامعه را تحت فشار بیشتر قرار داده و رنج میدهد که البته مسئولان نظام جزو این دسته از اقشار جامعه نیستند و درک درستی از وضعیتشان ندارند.
مستقلآنلاین، سرویس سیاسی؛ هرمز شریفیان/
برای نسل ما که در کودکی بهخاطر داریم پدرانمان بنزین لیتری ده ریال (یک تومان) در خودروهایشان میریختند، با قیمت «3 هزار برابر شده» آن در شرایط کنونی تنها انگشت حیرت به دهان میبریم. در دوران پس از انقلاب هم که با افزایش سرسامآورقیمت حاملهای انرژی روبهرو شدیم ـ این افزایش همیشه با زمینهسازی قبلی انجام میشد. اما این بار و در شب میلاد پیامبر اسلام (ص) که معمولا به یکدیگر «عیدی» میدهیم، خبر 3 برابر شدن قیمت بنزین و دو نرخی شدن آن به شکل غیر مترقبه و ناگهانی، همه را در بهت و حیرت و البته خشم فرو برد. تجربه نشان داده افزایش قیمت بنزین، افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات را در پی دارد و با اینکه هربار مسئولان اعلام میکنند که قیمت سایر کالاها و خدمات نباید افزایش یابد اما بهدلیل عدم توانایی و کنترل قیمتهای بازار از سوی نهادهای نظارتی، قیمت سایر کالاها هم افزایش مییابد و این تورم و گرانی افسارگسیختهی بیشتری به همراه دارد و فشار ناشی از آن ـ قشر ضعیف و آسیبپذیر جامعه را تحت فشار بیشتر قرار داده و رنج میدهد که البته مسئولان نظام جزو این دسته از اقشار جامعه نیستند و درک درستی از وضعیتشان ندارند. این افزایش قیمت باعث بروز موج اعتراضهایی بهحق در حدود30 شهر بزرگ و کوچک ایران شده و بهگزارش خبرگزاریها، دهها کشته و تعدادی مجروح نیز در پی داشته است. با وجود اینکه میشد پیشبینی کرد افزایش قیمت بنزین در این وضعیت ناهنجار اقتصادی ـ معیشتی، اعتراضهای شدیدی درپی خواهد داشت اما تصمیمگیران ارشد کشور با وجود این، دست به افزایش قیمت بنزین زدند. گذشته از این ـ این افزایش قیمت باید بهطور قانونی توسط مجلس یا هیات دولت تصویب و اجرایی میشد در حالیکه هیچکدام از این دو نهاد از این اقدام خبر نداشتند و روسای سه قوه بر خلاف قانون اساسی دست به این افزایش قیمت زدند. تصویب چنین قانونی نشان از این دارد که کف گیر دولت ـ حاکمیت به ته دیگ خورده در حالیکه سایر نهادهای مسئول طی این چند روز از تصویب آن اظهار بی اطلاعی و بهنوعی از زیر بار این مسئولیت خطیر شانه خالی کردهاند. اعتراضها در شهرهای مختلف ایران به افزایش قیمت بنزین در حالی رخ داد که سلسلهی اعتراضها در کشور نزدیک 3 سال است که شروع شده و ادامه دارد. حقوق عقب افتاده کارگران، آموزگاران، اعتراض به اختلاس بنگاههای مالی ـ اعتباری و مشکلات مالباختگان آنها همچنان در شهرهای بزرگ و کوچک ایران ادامه داشته و دارد که «نوابغ» یک اعتراض و مشکل دیگر را بهدست خود تراشیدند! اما آنچه در خلال چنین اعتراضهایی مغفول میماند «جنس» اعتراضها است. در دنیای امروز معمولا اعتراضها از سوی «طبقه متوسط جامعه» صورت میگیرد، طبقهای که تشکیل دهندگان آن افرادی با درآمد متوسط و آگاهیها و سواد اجتماعی ـ آکادمیک متوسط و رو به بالا هستند. برای مثال در سال 88 این طبقه متوسط بود که دست به اعتراض زد، مطالبات چنین طبقهای از جامعه معمولا همان «رای من کو؟»، «برابریهای جنسیتی»، «اعتراض به برخی قانونها»، «محیط زیست» و ... است و محدوده مطالبات این طبقه را تشکیل میدهد. اما امروز و پس از گذراندن ده سال دشوار، همان طبقه متوسط بهدلیل گرانی، تورم، بیکاری و مشکلات پرشمار اقتصادی ـ معیشتی که رهآورد سیاستهای نادرست است به طبقه فقیر تبدیل شدهاند که اجماع این طبقه با طبقه فقیر قبلی، شمار بسیار بیشتری پیدا کرده است. طبیعی است که مطالبات طبقه فقیر با طبقه متوسط متفاوت است. طبقه فقیر دیگر به دنبال «رای» نیست بلکه به دنبال «نان» است. جنس اعتراض طبقه متوسط جنسی مسالمتآمیز و عاری از خشونت است. چنین جنبشی اعتراض خود را بهصورت آرام مطالبه میکند و اولویت آن «پرهیز از خشونت» است. طبقه فقیر بهطور طبیعی طبقهای «عصبی» است و اعتراض آن نیز با اعتراضهای قبلی متفاوت است و وجود نوعی عصبیت ناشی از فشارهای بسیار زیاد اقتصادی ـ معیشتی در برونداد این طبقه دیده میشود. نحوه برخورد با چنین اعتراضهایی باید از سر شکیبایی و مدارا باشد. برخورد قهری و خشن با یک اعتراض عصبی میتواند جرقهای برای بروز یک فاجعهی زیانبار باشد. معترضان امروز ایران مردمی جان به لب رسیدهاند که داشتههای زیادی برای از دست دادن ندارند و برای همین برخورد با چنین اعتراضهایی باید عاقلانه، خردمندانه و برادرانه باشد. تبدیل طبقه متوسط به فقیر تنها طی ده سال و تبدیل مطالبات مدنی دور از خشونت به مطالبات معیشتی همان معضلی و چالشی خطیری بود که ناظران، کارشناسان و روزنامهنگاران بسیاری در یک دهه گذشته نسبت به بروز آن بارها هشدار داده بودند. ملت ایران صلحجو و خواهان آرامشاند و چنین شرایطی در سایه رفاه، داشتن شغل و مسکن مناسب و خدمات دولت ـ حکومت در زمینههای بهداشت و آموزش تامین میشود. مجموعه دولت ـ حاکمیت که مردم ایران این روزها دیگر فرقی بین آنان قائل نیستند وظیفه دارند این رفاه و آسایش را برای چنین ملت صبور و شریفی فراهم کنند. کلید حل این بحران در حوزه سیاست خارجی است همان جا که «محمدجواد ظریف» گفت: «ما خودمان این طرز زندگی را انتخاب کردهایم». اما با بروز اعتراضهای چند سال اخیر مشخص شد که جناب وزیر خارجه و دوستان او سخت در اشتباه بهسر میبرند و این طرز زندگی انتخاب آنان و نه انتخاب مردم ایران است.
ارسال نظر