حاشیهای بر آخرین سخنرانی روحانی:
"همهپرسی" از حرف تا عمل
درست است که مطابق با اصل پنجاه و نهم و یکصدودهم قانون اساسی، برگزاری "همهپرسی" تنها با تصویب اکثریت مجلس و تائید شورای نگهبان (که حرف و حدیث بسیاری در این تائید وجود دارد) امکانپذیر است اما قانونی به نام "قانون همهپرسی در جمهوریاسلامی" و خارج از چارچوب قانون اساسی وجود دارد که در تلریخ چهارم تیرماه ۱۳۶۸ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و در ماده ۳۶ این قانون مقرر شده: "همهپرسی با پیشنهاد رئیس جمهور یا یکصدتن از نمایندگان مجلس و پس از تصویب آن توسط دو، سوم از مجموع آنان( و پس از تائید رهبری) برگزار خواهد شد.
"همهپرسی" از حرف تا عمل
مستقلآنلاین، سرویس سیاسی؛ هرمز شریفیان/ نشست مطبوعاتی "حسن روحانی" رئیس جمهور که پس از حدود ۲۰ ماه از بهمنماه ۱۳۹۶، روز دوشنبه برگزار شد بلافاصله تحت تاثیر خبر دستگیری "روحالله زم" مدیر کانال خبری "آمدنیوز" قرار گرفت و به حاشیه رفت.
دو روز بعد و در حالیکه روحانی روزهای چهارشنبه که روز برگزاری نشستهای هفتگی دولت است را برای سخنان هفتگیاش در نظر گرفته بود رها کرد و به بهانه شروع سال تحصیلی جدید دانشگاهی، به دانشگاه تهران رفت تا سخنانش، بازتاب بیشتری داشته باشد. روحانی در گام نخست درباره موضوعی صحبت کرد که پس از سپری شدن بیش از ۶ سال از دوران ریاست جمهوریاش تنها به آن اشاره کرده اما گامی عملی برای تحقق آن برنداشته است.
"همهپرسی" یا "رفراندوم" موضوعی است که رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم جمهوری اسلامی چندباری در دوران ریاست جمهوریاش به آن اشاره کرده اما ناظران، فارغ از جناحبندیهایشان این پرسش را مطرح میکردند که اساسا روحانی، همهپرسی را برای چه موضوعی مناسب میداند؟ و هیچکس پاسخی برای این پرسش نداشت، تا اینکه روحانی روز چهارشنبه گذشته درباره ضرورت تعامل و همکاری با دیگر کشورهای جهان، گفت: "اگر سالها بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم باید راه را از طریق همهپرسی، پیش ببریم". روحانی که همیشه تلویحا خود را موافق گفتوگو با دولتهای غربی و در راس آنها آمریکا نشان داده، این موضوع را اختلافی "درون حاکمیتی" دانسته که تا بهحال و طی ۴۰ سال به نتبجهای نرسیده و بر این باور است حالا که این موضوع ۴۰ است موردی برای اختلاف در حاکمیت است، پس تصمیم درباره آن را به همهپرسی بسپاریم تا مردم مستقیم تصمیم بگیرند که موافق تعامل و همکاری و گفتوگو با آمریکا هستند یا مخالف؟! البته که این روش، روشی بسیار عاقلانه و مردمسالارانه است و تا چنین همهپرسیای برگزار نشود واقعا نمیتوان گفت که "اکثریت" مردم، چه نظر و دیدگاهی دارند. اما موضوع اینجا است که روحانی تاکنون فقط "حرف" برگزاری همهپرسی را زده و برای مراجعه به آرای عمومی شهروندان، هنوز هیچ گام عملی برنداشته است. علاوهبر این روحانی در هر دو دوره ریاست جمهوریاش یعنی سالهای ۹۲ و ۹۶، وعدههایی پیش از انتخابات داد که اکثریت قریب به اتفاق آنها محقق نشده که یکی از اصلیترین آنها، رفع حصر "میرحسین موسوی"، "مهدی کروبی" و "زهرا کاظمی (رهنورد)، بوده است.
روحانی دائم بر بهبود وضعیت اقتصادی و توافق برجام در دوران خود تکیه دارد و از نقاط قوت کارنامه خود معرفی میکند در حالیکه وضعیت اقتصادی - معیشتی، هرروز وخیمتر میشود و نظارت که یکی از ابزارها و وظایف دولت است، کلا از اختیار خارج شده و رشد و نوسان قیمتها به قدری بالا رفته که باور "تدارکاتچی" بودن رئیس جمهور در نزد مردم، هرروز بیشتر میشود. این نقص البته برای مردم نیز قابل پذیرش است که همه اختیارها در دست روحانی نیست اما رئیس جمهور بیش از هرکس میدانست که حقوق و اختیاراتش در کجاست و باید در مییافت که اگر نمیتواند با این سطح از اختیار، قدم مثبتی برای رفع مشکل مردم بردارد، وارد این عرصه نمیشد. روحانی تلاش دارد که تقویم آغاز بحران در کشور را با دیماه ۹۶ تنظیم کند و بارها گفته، اعتراضها در آن تاریخ بهانهای برای خروج "ترامپ" از برجام شده است.
درست است که پشت آن اعتراضها، مقاصدی برای ضربه زدن به دولت او وجود داشت اما روند عدم تحقق وعدههای روحانی پیش از دیماه ۹۶ آغاز شده بود و همین موضوع آرام آرام، اقبال و محبوبیت او را کمتر و کمتر کرد که حاصلش بیاعتمادی و دلسردی حداکثری است که در جامعه بهوجود آمده است.
درست است که مطابق با اصل پنجاه و نهم و یکصدودهم قانون اساسی، برگزاری "همهپرسی" تنها با تصویب اکثریت مجلس و تائید شورای نگهبان (که حرف و حدیث بسیاری در این تائید وجود دارد) امکانپذیر است اما قانونی به نام "قانون همهپرسی در جمهوریاسلامی" و خارج از چارچوب قانون اساسی وجود دارد که در تلریخ چهارم تیرماه ۱۳۶۸ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و در ماده ۳۶ این قانون مقرر شده: "همهپرسی با پیشنهاد رئیس جمهور یا یکصدتن از نمایندگان مجلس و پس از تصویب آن توسط دو، سوم از مجموع آنان( و پس از تائید رهبری) برگزار خواهد شد.
پس روحانی حالا که راه حل برون رفت از بحرانهای موجود در سیاست خارجی را در همهپرسی میبیند، میخواهد پیشنهاد آن را رسما تقدیم مجلس و رهبری کند تا در صورت رد یا قبول این پیشنهاد، دستکم وظیفه خود را انجام داده باشد. روحانی در این نشست به نکته دیگری هم درباره انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی اشاره کرد و گقت: "...هم اساتید و هم دانشجویان، آنها هستند که فضا را گرم نگه میدارند" و ادامه داد: "هرکه خود را شایسته میبیند، خود را کاندید کند، شاید مشکلی پیش بیاید ولی اشکالی ندارد".
"احمد زیدآبادی" روزنامهنگار، در پاسخ به این سخن رئیس جمهور، مطلبی را در کانال تلگرامی خود با تیتر، "توصیه شگرف آقای روحانی!" منتشر کرده و به شرح ثبت نام خود برای نمایندگی در انتخابات مجلس ششم و پیامدهای آن پرداخته که خواندن آن به مخاطبان گرامی توصیه میشود.
از دیگر مصداقهای مشکلات پیش آمده در نامزدی افراد برای انتخابات مجلس که روحانی به آن اشاره کرد میتوان به نامزدی و تائید صلاحیت دکتر "علیرضا رجایی" پرداخت که جزو ۳۰ نماینده منتخب مردم تهران در مجلس ششم بود که دیگر نیازی به تعریف دوبارهی آنچه برایش گذشت وجود ندارد چرا که مردم این بیقانونی را بهخوبی بهیاد دارند. روحانی در کنار اینکه از استادان و دانشجویان دانشگاهها خواسته تا فضای انتخاباتی را گرم کنند خواسته تا آنان در حوزه اقتصادی همراه و مشاور دولت باشند. سخنان روحانی در اینجا بهگونهای است که خواننده گمان میکند او بهطور کل از وضعیت جامعه و دانشگاه، بیخبر است. بسیاری از استادان و دانشجویان طی چندین سال گذشته اجبارا بازنشسته، اخراج و یا ممنوع از تحصیل شدهاند. با یک گفتوگوی میدانی در دانشگاههای بزرگ تهران و در میان دانشجویان میتوان دریافت که رکود و ناامیدی در میان آنان موج میزند و در وضعیت حداکثری قرار گرفته است. وضعیتی که ناامیدی و یاس مضاعف دیگر جایی برای شور و حرارت باقی نگذاشته است. بهترین دلیل برای این ادعا، خلوتی سالن سخنرانی رئیس جمهوری در دانشگاه تهران است.
در همان حال شماری از دانشجویان که کم هم نبودند، در بیرون سالن محل سخنرانی رئیس جمهور و بهدلیل زندانی شدن همکلاسیهایشان تظاهرات کرده و دست به اعتراض زدند و جالبتر اینکه روحانی هیچ اشارهای به این تجمع اعتراضی نکرد.
این نوشتار بنا ندارد روحانی را در سیبل تمام ایرادها قرار دهد و همه چیز را به گزدن او بیندازد، اما نقش رئیس جمهور با نگاه منطقی به اندازه و نسبت مسئولیتهایش، بازهم نقش کمرنگی نیست و جامعه مدنی بر این باور است که روحانی با وجود اختیارات اندکش بازهم میتوانست نقش و تلاش بیشتری در بهبود وضع موجود داشته باشد. حسن روحانی در بین شور و هیجانی زیاد و پس از یکدوره نخوت، رخوت و ناامیدی از ۸۸ تا ۹۲، به ریاست جمهوری رسید و با همین اندازه اختیارات میتوانست یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین روسای جمهور تاریخ جمهوری اسلامی باشد. اما اشتباهات، کوتاهیها و در مواردی ملاحظهکاری و محافظهکاری افراطی، نهتنها به آن مرز نرسید بلکه برخی گفتهها و رفتارهایش، عکس این مسیر را طی کرد. روحانی شاید در این فرصت باقیمانده تا خرداد ۱۴۰۰ وقت داشته باشد، علاوهبر جبران مافات، فکری بهحال وجههی مخدوش شدهی خود بکند، در غیر اینصورت و با همین فرمان، این ظرفیت برای او وجود دارد که به یکی از غیرمحبوبترین و شاید، منفورترین سیاستمدارن تاربخ جمهوری اسلامی، تبدیل شود.
ارسال نظر