شخص گناهکار و فاسق یا منحرف عقیدهای شده باشد، بچههای ما هستند یا نه؟
آیت الله سید جواد علوی بروجردی: پدر نسبت به همه فرزندان تکفل دارد؛ چه آنکه خلف باشد چه آنکه ناخلف باشد. بچه ناخلف که با پدر دعوا کرده و از خانه قهر کرده و بیرون رفته و به پدر هم بدگویی کرده وقتی مریض شود و به بیمارستان احتیاج پیدا کند، پدر بالا سر او نمیرود؟ این پدر وقتی شب میخواهد بخوابد در فکر این نیست که بچه من امشب کجا میخوابد؟ و آیا وسیله راحت او فراهم است یا نه؟ چشم این پدر همیشه به در هست که این پسر کی سراغ من میآید؟
ما هم نسبت به آحاد شیعه همین جور هستیم. شخص گناهکار و فاسق باشد، خلاف بکند، منحرف عقیدهای شده باشد، رفته مسیحی شده باشد و هرچه شده باشد بچههای ما هستند یا نه؟ این دختر بدحجاب، بی حجاب است یا رفته بیرون خلافکار شده باشد بچه ماست. نمیتوانیم نسبت به بچههای خود بیتفاوت باشیم. روشمان چه در شان مرجعیت، چه پایینتر، چه در حد یک روحانی عادی که در یک مسجد مساله گوست – تفاوت نمیکند – یک وجه مشترک داریم؛ باید این پدری را نسبت به مردم اعمال کنیم و داشته باشیم. روشهای ما باید روشهای جذب باشد، نه روشهای دفع. بزرگان ما اینجور بودند. ما در احوالات بزرگان میبینیم گاهی از اوقات گناهکار صد در صد سراغشان آمده اما او را نراندهاند. بیرونش نکردهاند بلکه دست نوازش به سر و گوش او کشیدهاند و جذبش کردهاند. مردم از ما توقع دارند برای آنها پناه باشیم نه آنکه خدای ناکرده ضربه بزنیم.
ما باید در عملکردمان بخواهیم یا نخواهیم ... وقتی من این لباس را پوشیدم عنوان و رنگ دین پیدا کردهام. اگر من خلاف کنم ولو خلاف جزئی باشد، ولو آنکه از چراغ قرمز عبور کنم مردم نسبت به این لباس بدبین میشوند. این واقعیت قصه است. این بدبینی اتفاق افتاده است و الان بین ما و مردم دارد فاصله میافتد یا فاصله افتاده است. ما باید در برنامهریزیهای خودمان این معنا را در نظر بگیریم. ما باید در حوزه توان داشته باشیم افرادی تربیت کنیم که عاشق این کار باشند.
من اشکال دارم به اینکه در پذیرش حوزه فقط کسانی که دنبال شغل و درآمد هستند بیایند و طلبه شوند. یکی از اساتید بزرگوار ما میفرمودند وقتی ما طلبه شدیم اصلا در فکر این نبودیم که میخواهیم چه کاره شویم یا چه چیز گیرمان بیاید. اصلا در این فکر نبودیم. الان کسی باید عاشق این کار و رسالت باشد. اگر برای پول آمده است در این لباس نیاید. اگر برای شغل آمده در این شغل نیاید. این لباس، لباس خدمت است، در هر سطحی که وظیفه خودش تشخیص داد خدمت کند. با اخلاص به مردم خدمت کند. با خلوص خدمت کند. ما نسبت به مردم وامداریم. همان مثل آقای بروجردی که میگفتند مثل ما و مردم مثل ماهی و آب است. ما به این مردم پیوند داریم. ماهی در آب زنده است. ماهی در آب می میرد. ما جدا از مردم قیمتی نداریم؛ روحانیت شیعه در طول تاریخ این چنین بوده است.
ما وقتی لباس میپوشیم و کسی که عمامه به سر ما گذاشته آیا حرمت این عمامه را به ما یاد داده که وقتی ما به این لباس آمدیم چگونه باید عمل کنیم و وظیفه ما چه باید باشد؟ اینها چیزهایی است که ما در حوزه باید به آن تکیه کنیم.
مشکلی که ما داریم و عزیزان روحانی باید به آن توجه داشته باشند این است که در حکومت همه روحانی نیستند و عمده کارهای اجرایی را غیر روحانیون دارند انجام می دهند؛ اما چوب همه کارهای اشتباه به این عمامه و این لباس بر میگردد. چون این لباس به آنها مشروعیت داده است. این لباس بوده که به آنها اعتبار داده بر مردم سلطه پیدا کنند. هر خطایی اتفاق می افتد را مردم از چشم ما میبینند. انسان است خطا میکند. گاهی اوقات بزرگان مراجع را دیدهایم که با آنها بحث می کردیم و میفرمود شما درست میگویید و من اینجا اشتباه کردم. اشتباه را میپذیرفتند. دفاع نکنیم. اصرار بر اشتباه نکنیم. اگر ما این کار را انجام دهیم، دیگران هم که در حکومت هستند از ما یاد میگیرند. بیخود اشتباه را توجیه نکنیم.
ولو اینکه مردم از ما توقع دارند کارها را پخته و با مشورت انجام دهیم و کمتر اشتباه کنیم، با اهل فن مشورت کنیم و بعد تصمیم بگیریم، نمایندگانی که به مجلس میروند اهل تدبیر و تخصص و کاردان باشند و قانونی که بیرون میآید حاصل یک جماعت 300 نفره کاردان باشد، نه اینکه قانون درست شود و در اقتصاد و زندگی مردم مصیبت درست کند، اما اگر جایی اشتباه شد سعی کنیم اولین فرصت از اشتباه برگردیم و جبران کنیم.
عدهای در حوزه هستند که میخواهند همه مثل خودشان فکر کنند. میتوانیم با زور بگوییم این کار را نکن؛ اما نمیتوانیم به کسی بگوییم این مطلب را نفهم. نمیشود به فکر و دل تحمیل کرد. امکان ندارد همه مثل شما فکر کنند. کسانی هم هستند غیر شما فکر میکنند؛ تحملشان کنید. اگر با صحبت قانعشان کردید، بسیار خوب است. اما اگر قانع نکردید شما حرف خودتان را بزنید و آنها هم حرف خودشان را بزنند و هرکسی طرفدار خودش را خواهد داشت.
ارسال نظر