جنبه مهم هر انتخاباتی همین بده و بستانهاست
ابراهیم اصغرزاده: اساسا انتخابات برای همه جریانات سیاسی مهم است، بخاطر اینکه جامعه آرایش نو میگیرد و یک نوع موازنه اجتماعی جدید ایجاد میشود. در انتخابات آرای خاکستری در حکم، میادین مشترک نفت و گاز محسوب میشوند که باید بسرعت جذب شود وگرنه رقیبتان آنرا مال خود میسازد. برعکس میادین اختصاصی در سرزمین اصلی که مال خودتان است ودر هر شرایطی میتوانید آنرا استخراج کنید کسی نمیتواند آنرا جذب کند بحث اصلی بر سر میادین مشترکی است که با یک کشور همسایه شریک هستید و باید تمام قد تلاش کنید که این منابع را به طرف خودتان بکشانید.
مهم این است که هر جریان سیاسی با راهبرد و تاکتیکهای مناسب بتواند نظر رای دهندهها را به ایده مرکزی خودش جلب کند. رای هر شخص در حقیقت دارایی نامشهود سیاسی و حق اختصاصی همان رای دهنده است که باید بتواند مستقیما در تصمیمات کلان اعمال نماید ولی چون در عمل در تصمیمات کلان چنین چیزی امکان پذیر نیست براساس قراردادی شفاف آنرا به شخص دیگری بنام حزب، کاندیدا یا نماینده طی تشریفاتی قانونی واگذار میکند تا غیرمستقیم این حق بکار گرفته شود. جنبه مهم هر انتخاباتی همین بده و بستان میان مردم و سیاستمداران است که موجب سلب از یکی و تملک توسط دیگری میشود.
سلب مالکیت از حق رای شهروندان نوعی فرایند است که ظاهرا دموکراتیک است و طی آن در جریان انتخابات یک شهروند میپذیرد با اعتماد به یک جریان یا اشخاص معرفی شده یک حزب از حق سیاسی خودش بگذرد و رای خودش را به نام آن جریان سیاسی ثبت نماید. صندوق رای این فرایند را قانونی میکند. اما در ایران این فرایند پیچیدگی دیگری هم پیدا میکند که نوعی واگذاری پلکانی و سلب مالکیت مضاعف از حق مردم است. چرا؟ چون نهاد شورای نگهبان با مداخله بالاسری در اعمال محدودیت و گزینش نامزدها در حقیقت مردم را وادار میکند از میان منتخبان شورای نگهبان دست به انتخاب بزنند. چیزی که بهنظر میرسد با روح قانون اساسی و منطق بنیادین نظر حضرت امام مبنی بر " میزان رای ملت است" در تناقض است.
بنابراین استدلال کسانی که میگویند پروژه نظارت استصوابی نهاد قانونگذاری را تضعیف کرده و منجر به حذف و طرد سیستماتیک صاحبنظران و شایستگان ملت شده است قابل درک میشود.
شورای نگهبان اختیار پیدا کرده است دست به غربالگری و حذف هر کاندیدایی که خواست بزند به عبارتی مردم را از داشتن نمایندگان واقعی خود محروم سازد و مسئولیت پیامدهای سیاسی چنین اقدامی را نپذیرد. در حقیقت بخش عمده اعتراض عمومی این روزها نسبت به بیتوجهی و غفلت مجلس در رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم یا کنار ماندن از تصمیمات کلان سیاست خارجی و داخلی یا اقتصادی و فرهنگی مسئولیتش متوجه شورای نگهبان است.
شک نکنید که وضعیت فعلی کشور حاصل سیاستهای چند دهه گذشته تمامی محافظه کاران و اصولگرایانی است که در تمامی این سالها بصورت آشکار و پنهان در هسته مرکزی قدرت کشور از جمله شورای نگهبان نقش و سهم اصلی را داشتهاند.
جمهوری اسلامی بدون صندوق رای معنا ندارد. انتخابات در ایران یک واقعیت است، هیچ حکومتی یا دولتی تحت هیچ عنوانی، حتی آیتالله مصباح یزدی هم اگر رهبر ایران بشود، نمیتواند زیر میز انتخابات بزند و آنرا حذف کند؛ شاید بتواند اثربخشی آنرا کم نماید یا شان آنرا به کالایی نمایشی فرو بکاهد اما نمیتواند آنرا تعطیل کند. این فرصتی است که بعد از انقلاب پدید آمده و انرژی سیاسی است که توسط انقلاب آزاد شده است؛ در حقیقت جامعه ایرانی با آن به سیاست و تاریخ بازگشته است./خبر آنلاین
ارسال نظر