یک هفته پس از حمله به عربستان، مواضع طرفین شفافیت بیشتری یافته است؛
دنیا به کام یانکیها
بهنظر میرسد که مقامات آمریکایی تلاش دارند تنشها را کم کنند و در همین رابطه با کشورهای منطقه به رایزنیهایی پرداختهاند. اما بهنظر میرسد آمریکاییها در صدد گشودن جبههای دیگر هستند. درست است که آنها از جنگ فاصله میگیرند اما تلاششان این است که در کنار جنگ اقتصادی، "جنگ دیپلماتیک" را آغاز کنند. از سویی آمریکاییها قصد دارند به کشورهای کرانههای جنوبی خلیج فارس این پیام را بدهند که آنان در مقابل ایران به شدت آسیب پذیرند. پس چندان غیر منتظره نیست که آمریکا با وجود دوری از جنگ آن را بهانهای برای حضور بیشتر نظامیان خود در منطقه و فروش بیشتر تسلیحات به سعودیها قرار دهد.
مستقل آنلاین/گروه سیاسی - هرمز شریفیان - کشمکشهای لفظی بین مقامهای جمهوری اسلامی و دولت آمریکا ادامه یافت. تنشهایی که با حملات اخیر به تاسیسات نفتی عربستان، وارد مرحله تازهای شده است. "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه آمریکا اگرچه مواضع قبلی خودرا تکرار کرد اما لحن ملایمتری بهخود گرفت. او که این حمله را به "اقدام جنگی" علیه عربستان توصیف کرده بود حالا در ابوظبی پایتخت امارات متحده عربی از تازهترین موضع آمریکا، اینطور سخن گفت: "همچنان در تلاش برای ایجاد یک ائتلاف هستیم. من به منطقه آمدهام و هدفم استفاده از دیپلماسی است در حالیکه وزیرخارجه ایران مارا به جنگی تمام عیار تهدید میکند و میگوید تا آخرین سرباز آمریکایی را بیرون نکنند، میجنگند. ما اینجاییم تا ائتلافی برای رسیدن به صلح بسازیم. این ماموریت من چیزی است که رئیس جمهوری از من خواسته، امیدوارم جمهوری اسلامی ایران هم مساله را به همین شکل ببیند".
این حرفها پاسخی به گفتههای "محمدجواد ظریف"، وزیر خارجه ایران تلقی شده که در گفتوگو با شبکه "سی.ان.ان" از موضع جمهوری اسلامی چنین گفت: "باور داریم اگر جنگی بر اساس دروغ در بگیرد، وحشتناک خواهد شد و تلفات زیادی نیز درپی خواهد داشت، ما در دفاع از خود یک لحظه درنگ نخواهیم کرد".
تغییر مواضع
این سخنان میتواند نوعی تغییر موضع آمریکا تلقی شود و بهنظر میرسد که آنان تلاش دارند تنشها را کم کنند و در همین رابطه با کشورهای منطقه به رایزنیهایی پرداختهاند. اما بهنظر میرسد آمریکاییها در صدد گشودن جبههای دیگر هستند. درست است که آنها از جنگ فاصله میگیرند اما تلاششان این است که در کنار جنگ اقتصادی، "جنگ دیپلماتیک" را آغاز کنند، به این شکل که منظورشان از ائتلاف، یک همبستگی جهانی برای محکوم کردن جمهوری اسلامی و بردن پرونده اتمی و حقوق بشر ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد است آن هم حالا که میتوانند جمهوری اسلامی را به عنوان آغازگر جنگ و نا امنی در متطقه معرفی کنند.
فشارها ادامه خواهد یافت
از سوی دیگر فشارهای حداکثری آمریکا ادامه خواهد یافت و همانطور که اشاره شد یک ائتلاف جهانی علیه حکومت ایران در حال طراحی است.
برای مثال پارلمان اروپا برای نخستین بار بیانیهای در محکومیت نقض حقوق بشر علیه جمهوری اسلامی صاد کرد و امارات و عربستان که تاکنون به ائتلاف دریایی تنگه هرمز نپیوسته بودند به آن ملحق شدند.
همچنین ژاپن، هند و کرهجنوبی نیز کشتیهای اسکورت خود را برای محافظت از نفتکشهایشان عازم خلیج فارس کردند چون به نوعی، جمهوری اسلامی را عامل بیثباتی در این منطقه تلقی میکنند حتی اگر بنا به ملاحظات دیپلماتیک، سخنی در این خصوص به میان نیاورند.
سیاست جمهوری اسلامی اما کماکان، "نه جنگ و نه مذاکره" است. هرچند مقام رهبری در سخنان اخیر خود، بازگشت آمریکا به برجام را به عنوان روزنهای برای مذاکرات احتمالی معرفی کرد اما بعید به نظر میرسد که دولت ترامپ با وجود هزینهها و بی اعتباریهای فراوان سیاسی که تاکنون متحمل شده دوباره به برجام بازگردد.
از سوی دیگر پاسخ ندادن آمریکا به حمله نظامی جمهوری اسلامی به عربستان (آنطور که آنان ادعا میکنند حمله کار ایران بوده) شاید برای این باشد که قدر و قیمت خود را برای آلسعود بالا ببرند، زیرا ترامپ در لابهلای گفتههایش درباره این حمله گفت: "این حمله به عربستان بوده، نه آمریکا".
از سویی آمریکاییها قصد دارند به کشورهای کرانههای جنوبی خلیج فارس این پیام را بدهند که آنان در مقابل ایران به شدت آسیب پذیرند و اگر حمایت تسلیحاتی - نظامی آمریکا نباشد هیچ شانسی در رویارویی مستقیم نظامی با ایران ندارند و از سوی دیگر، اساسا عربستان توانایی نبرد در دو جبهه را ندارد و پس از بیش از ۴ سال هنوز ماشین جنگیشان که میلیاردها دلار برای آن هزینه شده در یمن به گِل نشسته و حالا این آرزو را دارند که جنگ یمن با سرافکندگی کمتر و هرچه زودتر تمام شود.
پس چندان غیر منتظره نیست که آمریکا با وجود دوری از جنگ آن را بهانهای برای حضور بیشتر نظامیان خود در منطقه و فروش بیشتر تسلیحات به سعودیها قرار دهد. از سویی آمریکا دیگر مانند دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی نیازی به نفت خاورمیانه ندارد و کشوری که بیش از همه از توقف چرخه تولید و صادرات نفت از این متطقه ضرر میکند، چین است که رقیبی جدی برای آمریکا است و اتفاقا دولت آمریکا خوشحال خواهد شد که چین برای دستیابی به انرژی دچار مشکل شود.
برای همین آنچه امروز در خاورمیانه و بهویژه خلیج فارس میگذرد، بیش از همه بر وفق مراد آمریکا است که با ادامه این روند میتواند با توجه به پروژه "ایران هراسی"، جیبهای خود را پر از دلارهای نفتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس کند و ادامه این روند مناقشه، بیش از هرکشوری به سود آنان است و از سوی دیگر به دنبال تشکیل ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی و تحریمهای بیشتر است. باید توجه داشت که ادامه این وضعیت یک برنده و یک بازنده بسیار بزرگ دارد که اولی دولت ترامپ و دومی مردم ایران هستند.
ارسال نظر