آیا ریشه واقعی مشکلات ایران، افغانستانی‌ها هستند؟

تجربه کشورهایی مانند اردن نشان می‌دهد که ادغام پناهجویان در سیستم آموزشی و بازار کار، علیرغم چالش‌هایی مانند کمبود منابع، می‌تواند به تقویت نیروی کار و غنای فرهنگی بینجامد. در مقابل، سیاست‌های ضدمهاجرتی، همانند آنچه در آفریقای جنوبی مشاهده شد، تنها به لاپوشانی ناکارآمدی‌های داخلی و تشدید خشونت‌های اجتماعی منجر می‌شود

آیا ریشه واقعی مشکلات ایران، افغانستانی‌ها هستند؟

نفرت‌پراکنی علیه مهاجران جهت لاپوشانی ناکارآمدی‌های داخلی

 

امیرحسین مصلی

روزنامه‌نگار

پس از قتل امیر محمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، در پی یک درگیری در کوی دانشگاه، موجی از انتساب این جنایت و دیگر مشکلات داخلی مانند ناامنی، بیکاری، و معضلات اقتصادی به مهاجران افغانی در فضای مجازی و رسانه‌های ایران گسترش یافت. با این حال، شواهد اولیه حاکی از آن است که متهمان این پرونده احتمالاً ایرانی‌تبار هستند. این اتهام‌زنی‌ها، که با نفرت‌پراکنی همراه شده، به درخواست‌های عمومی برای اخراج گسترده مهاجران افغانی انجامیده است. تحلیلگران اما هشدار می‌دهند که چنین اقداماتی نه تنها مشکلات ساختاری ایران نظیر فساد سیستماتیک، ناکارآمدی مدیریتی، و تحریم‌های بین‌المللی را حل نمی‌کند، بلکه ممکن است پیامدهای اجتماعی و اقتصادی منفی را تشدید کند. 

وضعیت مهاجران قانونی  در ایران چه تفاوتی با غیرقانونی‌ها دارد؟

کارشناسان تاکید دارند که راهکار پایدار، ساماندهی مرزها و قانونی‌سازی فرآیند مهاجرت است. این امر نه تنها امنیت را بهبود می‌بخشد، بلکه کرامت انسانی پناهجویان، به ویژه کودکان را با تضمین دسترسی به آموزش، بهداشت، و فرصت‌های شغلی حفظ می‌کند. کودکان مهاجر، که در معرض خطر بهره‌کشی و کار اجباری قرار دارند، نیازمند حمایت‌های ویژه آموزشی و اجتماعی هستند. از سوی دیگر، مهاجران قانونی در ایران، مانند دارندگان «کارت آمایش»، اگرچه به برخی خدمات پایه دسترسی دارند، اما فاقد حقوق شهروندی کامل نظیر حق رأی یا نامزدی در نهادهای انتخابی هستند. این محدودیت‌ها ناشی از عدم تابعیت آنان است، فرآیندی که به دلیل پیچیدگی‌های اداری اغلب غیرقابل دسترس می‌نماید. 

تجربه کشورهای رو به توسعه در قبال مهاجران چه بوده؟

توانمندسازی مهاجران و پذیرش تنوع فرهنگی می‌تواند به عنوان یک فرصت برای اقتصاد و جامعه ایران عمل کند. تجربه کشورهایی مانند اردن نشان می‌دهد که ادغام پناهجویان در سیستم آموزشی و بازار کار، علیرغم چالش‌هایی مانند کمبود منابع، می‌تواند به تقویت نیروی کار و غنای فرهنگی بینجامد. در مقابل، سیاست‌های ضدمهاجرتی، همانند آنچه در آفریقای جنوبی مشاهده شد، تنها به لاپوشانی ناکارآمدی‌های داخلی و تشدید خشونت‌های اجتماعی منجر می‌شود. جالب آنکه مهاجران ایرانی مقیم اروپا و آمریکا نیز گاه در مواجهه با رقابت اقتصادی یا فشار برای ادغام در جامعه میزبان، به نگرش‌های ضدمهاجرتی گرایش پیدا می‌کنند و باآنکه خود در معرض نژادپرستی قرار دارند، بر طبل اخراج مهاجران افغانستانی از ایران می‌کوبند، پدیده‌ای که پژوهشگران آن را واکنشی برای «تثبیت جایگاه» در محیط جدید یا «درونی‌سازی تبعیض» تفسیر می‌کنند. 

تبعات نفرت‌پراکنی علیه مهاجران در کشور چیست؟

نکته هشداردهنده دیگر، گسترش نفرت‌پراکنی به سایر اشکال تبعیض است. مطالعات نشان می‌دهند جوامعی که مهاجران را «دیگری» می‌پندارند، در معرض افزایش کلیشه‌سازی علیه گروه‌های آسیب‌پذیر دیگر، مانند سالمندان یا افراد دارای معلولیت، قرار می‌گیرند. این روند، چرخه‌ای از نابرابری و خشونت را تقویت می‌کند. 

در نتیجه، حل معضلات ایران نیازمند نگاهی فراتر از شعارهای ساده‌انگارانه است. تجربه جهانی ثابت کرده که رویکردهای مبتنی بر حقوق بشر و همکاری بین‌المللی، مانند حمایت از آموزش و اشتغال پناهجویان، اگرچه پرهزینه و زمان‌بر است، در بلندمدت ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی را به همراه می‌آورد. اخراج مهاجران نه تنها این اهداف را محقق نمی‌سازد، بلکه ایران را از فرصت‌های ناشی از حضور یک نیروی کار فعال و متنوع محروم می‌کند.

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها