طالبان، پشت پرده ترویج نژادپرستی در ایران است

طالبان به صورت حرفه‌ای صحنه‌ها و کلیپ‌هایی تحریک آمیز و تحقیر کننده را گزینش کرده و مدام منتشر می‌کنند. جملاتی انتقام برانگیز و دیگر ستیزانه را بیان می‌کنند. تروماهای جمعی را دامن می‌زنند و تهدید می‌کنند. اما هرگز تحلیل نمی‌کنند و به چرایی و خاص بودن و استثنا بودن آن‌ها اشاره نمی‌کنند. حتی از ذکر مکان و زمان آن طفره می‌روند. این رسانه‌ها که گویی مدت‌ها کمین کرده بودند تا در یک لحظه‌ای خاص ضربه‌ای مهلک را وارد کنند وارد صحنه می‌شوند و اکثرا گمنام و با نام‌های مستعار و مقطعی و نوپدید هستند. این سبک از انتشار تصاویر فرصت تفکر و تعقل را از مردم می‌گیرد و آن‌ها را با بمباران تصاویر پیاپی تسخیر می‌کند. 

طالبان، پشت پرده ترویج نژادپرستی در ایران است

چه کسانی مسبب آواره شدن میلیون‌ها افغانستانی در سرتاسر جهان شدند؟

 

گروه سیاسی- عصر روز پنج‌شنبه هفته پیش انتشار تصویری که بر سر در یک نانوایی در شهرستان بردسیر در استان کرمان نصب شده بود واکشن‌های بسیاری را به دنبال داشت. در تصویر آمده بود که «به دستور دادستان فروش نان به اتباع ممنوع می‌باشد» و در صورت «تخلف» با واحد صنفی «برخورد» خواهد شد. منظور از کلمه اتباع اشاره به شهروندان افغانستان بود که طی ماه‌های اخیر اظهارنظرهای نژادپرستانه برای برخورد با این افراد که بعضاً چند دهه است که در ایران زندگی می‌کنند شدت پیدا کرده است.

نانوایی بردسیر

در واکنش به دستور دادستان بردسیر، رسول موسوی، سفیر سابق ایران در فنلاند و تاجیکستان، در شبکه اجتماعی ایکس به متنی بر سردر خانقاه ابوالحسن خرقانی، عارف نامدار ایرانی، اشاره کرد که بر روی آن نوشته است: «هرکه دراین سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید.»

او در ادامه نوشت: «چه بر ما رفته است با این تاریخ و فرهنگ و ادب و عرفانی که داریم این‌چنین شدیم؟»

برخورد پلیس با یک افغان که دارای معلولیت بود و همچنین حمله به مهاجران و محل اسکان این افراد در قزوین و کرمان و تهران باعث شد تا بسیاری از فعالان مدنی نسبت به عواقب ترویج نفرت پراکنی علیه مهاجران هشدار بدهند. 

در این بین به آمارهای مختلفی هم از حضور مهاجران در کشور استناد می‌شود و برای باورپذیر کردن این عملیات‌روانی پیچیده، جمعیت افغانی‌های داخل ایران را ۲۰ میلیون نفر ذکر کرده‌اند! در حالی که جمعیت کنونی کشور افغانستان حدود ۴۱ میلیون نفر است و مشخص نیست که چگونه نیمی از افغانی‌ها در ایران سکنی گزیده‌اند! واضح است که ذکر این آمارهای دروغ برای ضریب‌دادن به نفرت‌پراکنی‌ها و ایجاد یک بحران امنیتی داخل ایران است.

مجید محمدی، جمعیت شناس افغانستانی‌ که در ایران تحصیل و زندگی می‌کند در گفت‌وگو با آناتولی در رابطه با همین موضوع می‌گوید: در رابطه با ایران در چند دهه اخیر می‌بینیم که چهره داخلی دگرستیزی متوجه مهاجران افغانستانی است. در اوایل اگر به جوک ها و کنایه های زبانی داخل کشور ایران توجه شود متوجه می‌شویم که این تحقیر دیگری بیشتر از سوی فارس‌ها وجود دارد که در پیوند با تفکر برتری نژاد آریایی اقوام غیر پارس خصوصا ترک‌ها و عرب‌ها تحقیر می‌شدند. اما به مرور یک چرخشی که اتفاق می‌افتد، غیرپنداری و دیگرستیزی علیه مهاجران افغانستانی است. حسی که از تحقیر یک مهاجر به یک ایرانی دست می‌دهد این هست که مفهوم «ما» ی جمعی را در نفرت جمعی‌ای که از مهاجر دارند احساس می‌کنند. همانطور که شکل بیرونی این تقابل نفرت از غرب و دشمنان بیگانه است. 

وی با اشاره به برخی حوادث تروریستی در ایران که ردپایی از افغان‌های نزدیک به تفکر داعش و طالبان در آن نقش داشتند اضافه می‌کند: در تاریخ 16 فروردین سال گذشته در داخل یکی از صحن‌های حرم امام هشتم شیعیان واقع در شهر مشهد به گفته رسانه‌ها حمله‌ای تروریستی و خشونت آمیز از سوی یک ازبک تبار افغانستانی صورت می‌گیرد که در پی آن دو روحانی به قتل رسیده و یکی از آن‌ها شدیدا زخمی می‌شود. اولین و بیشترین بازتاب از این واقعه در رسانه‌ها تاکید بر افغانستانی بودن و ملیت فرد قاتل بود تا تأکید بر نوع تفکر تکفیری یا مثلا سلفی‌گری فرد. جای پرسش است که این اتفاق در یکی از سازگارترین شهرهای ایران در رابطه با مهاجران افغانستانی رخ می‌دهد. مشهد به نسبت دیگر شهرهای ایران کمترین تنش را بین مهاجران و جامعه میزبان داشته است. این شکلی از مدارا به دلیل پیشینه مذهبی و زوار خیز بودن شهر مشهد و همیشه تجربه حضور دیگری را داشتن است. این تأکید من به این دلیل است که می‌خواهم به عمدی بودن و حساب شده بودن این اتفاق اشاره کنم. که چگونه این شکل از طراحی تروریستی می‌تواند ابعاد اجتماعی این حادثه را تحت تأثیر قرار بدهد. مثلا حساسیت مذهبی ایجاد کند و همچنین به نفرت از مهاجر در این شهر امن دامن بزند. نکته‌ای را که می‌خواهم مورد توجه قرار بدهم این است که چگونه دولت نامشروع طالبان از این حادثه سود می‌برد. یکی از ضعف‌های جدی حاکمیت طالبان عدم مشروعیت و نداشتن همراهی مردم افغانستان است . همانطور که ابتدا گفته شد یکی از کارکرد های تنفر جمعی، شکل گیری هویت کاذب «ما» است. دولت طالبان با ابزارهای رسانه‌ای مانور دادن روی این واقعه و ایجاد تنش میان ایرانی‌ها و افغانی‌ها با جریحه‌دار کردن احساسات آنان و ایجاد کین توزی بین آنان ماهی مقصود خود را می‌گیرد. طالبان به صورت حرفه‌ای صحنه‌ها و کلیپ‌هایی تحریک آمیز و تحقیر کننده را گزینش کرده و مدام منتشر می‌کنند. جملاتی انتقام برانگیز و دیگر ستیزانه را بیان می‌کنند. تروماهای جمعی را دامن می‌زنند و تهدید می‌کنند. اما هرگز تحلیل نمی‌کنند و به چرایی و خاص بودن و استثنا بودن آن‌ها اشاره نمی‌کنند. حتی از ذکر مکان و زمان آن طفره می‌روند. این رسانه‌ها که گویی مدت‌ها کمین کرده بودند تا در یک لحظه‌ای خاص ضربه‌ای مهلک را وارد کنند وارد صحنه می‌شوند و اکثرا گمنام و با نام‌های مستعار و مقطعی و نوپدید هستند. این سبک از انتشار تصاویر فرصت تفکر و تعقل را از مردم می‌گیرد و آن‌ها را با بمباران تصاویر پیاپی تسخیر می‌کند. 

محمدی ادامه می‌دهد: مردم آسیب دیده افغانستان به دلیل داشتن تجربه‌های تروماتیک و فروپاشی‌های اجتماعی و فردی و احساس بی پناهی، همیشه خلأ نداشتن یک غرور ملی و «ما»ی منسجم را احساس می‌کنند. این مساله نیاز آن‌ها را به داشتن یک حامی مقتدر و انتقام گیرنده که ایده آل آن مفهوم «بابا»ی ملت است را نشان می‌دهد. طالبان در میانه این بلبشو و هیاهو که در حقیقت خود مسبب آن است، نقش حامی ملت افغان را ایفا می‌کند تا بتواند برای خود مشروعیتی دست و پا کند، با کدام منطق؟ با منطق تولید نفرت و خریدن مشروعیت. باید از طالبان پرسید که چه کسانی دموکراسی نوپای و تنها فرصت توسعه و ملت سازی را در افغانستان از بین برد؟ چه کسانی مسبب آواره شدن میلیون‌ها افغانستانی در سرتاسر جهان شدند؟ این اتفاق به هر دلیلی می‌تواند رخ داده باشد، اما نکته مهم این است که چه کسانی از کم و کیف این حادثه نفع می‌برند و اثرات آن را مهندسی می‌کنند. در این برهه از زمان و با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی دولت ایرانِ، آن‌ها از انفجار مخزن نفرت هیچ سودی نمی‌کنند. نفع دولت ایران در حال حاضر نداشتن تنش با مردمان همسایه شرقی خود است و همینطور با مهاجرانی که چندین دهه در آنجا حضور داشته‌اند و علی‌رغم تبعیضات ساختاری در لابه لای بافت اجتماعی -اقتصادی کشور ایران، درهم تنیده شده‌اند. لازم به ذکر است که این توقع از دولت ایران می‌رود که با اعمال قانون در نقاطی از کشور که افراد خود سر از فضای به وجود آمده سوء استفاده کرده و دست به تحقیر مهاجران زده و علیه آنها در غیاب قانون اعمال خشونت می‌کنند، این افراد شرور و خود سر را مهار کرده و حضور قانون و عدالت را به آنها نشان بدهند تا این تنش‌ها کنترل شود.

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها