باید کارنامه عملکرد سعید جلیلی خوانده شود! کارنامه دورانی که کشور با تعداد زیادی ترور و شکست در مذاکرات هستهای روبه رو بود
نتیجه شش سال مذاکره سعید جلیلی به جایی رسید که طرف آمریکایی و طرف ایرانی به تصمیمی واحد رسیدند که باید کانال جدیدی در عمان برای مذاکرات ایجاد کنند. کانالی که جلیلی در آن حضور نداشت چرا که او به قول علی اکبر ولایتی مذاکرات را با کلاس فلسفه اشتباه گرفته بود.
به بهانه حضور دوباره جلیلی در انتخابات، باید کارنامه او در عالیترین نهاد تصمیم گیری امنیتی بازخوانی شود
امتداد نوشت: شش سال سکاندار شورای عالی امنیت ملی بود و سرانجام در سال 92 با شعار «حیات طیبه» خود را با عنوان فرد «اصلح» به معرض رای مردم گذاشت. در نهایت با ۴ میلیون رای شکست خورد و در همان سال به عنوان «وحدت شکن» در میان اصولگرایان شناخته شد. تمام کارنامه مسئولیت او همان شش سال است.
از دورانی که علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار گذاشته شده، تا پایان دوران احمدی نژاد. دورهای که مملو از وقایع و اتفاقاتی است که جلیلی در مورد آن پاسخگو نیست. بحرانهایی که جامعه و سیاست را فراگرفته بود. ترورهایی که یکی پس از دیگری صورت میگرفت و در نهایت اما جلیلی از دستگیری ریگی با عنوان کارنامه خود یاد میکند.
حالا به بهانه حضور دوباره او در انتخابات، کارنامه او در عالیترین نهاد تصمیمگیری امنیتی باید بازخوانی شود. کارنامه دورانی که با تعداد زیادی ترور و شکست در مذاکرات هستهای روبه رو بود. تا آنجا که حتی مذاکرات دوجانبه میان ایران و آمریکا در عمان و زمستان سال ۹۱ بدون حضور او کلید خورد و همان مذاکرات هم بود که مقدمهای شد برای برجام در دوران روحانی.
مذاکرات و تحریمها
سعید جلیلی زمانی که مسئولیت را از علی لاریجانی دریافت کرد ایران نزدیک به ۵۰ تحریم داشت و زمانی که کشور را به دولت روحانی تحویل میداد با ۵۰۰ تحریم روبه رو بودیم. تحریمهایی که مهمترین آنها تحریمهای بانکی و فروش نفت بود.
نتیجه شش سال مذاکره سعید جلیلی به جایی رسید که طرف آمریکایی و طرف ایرانی به تصمیمی واحد رسیدند که باید کانال جدیدی در عمان برای مذاکرات ایجاد کنند. کانالی که جلیلی در آن حضور نداشت چرا که او به قول علی اکبر ولایتی مذاکرات را با کلاس فلسفه اشتباه گرفته بود.
ترورهای هستهای و انفجار
حد فاصل دی ماه ۱۳۸۸ تا دی ماه ۱۳۹۰ با ترورهای هستهای روبه رو بودیم. در این فاصله زمانی شاهد ترور مسعود علی محمدی، مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، داریوش رضایینژاد بودیم. همچنین اقدام به ترور فریدون عباسی دوانی که به طور عجیبی زنده ماند. اگرچه در همان زمان شاهد این بودیم که گفته شد عوامل ترور دستگیر شدند، اما واقعیت چیز دیگری است. صداوسیما مستندی را با همکاری نهادهای امنیتی منتشر کرد که در آن از «کلوپ ترور» رونمایی کرد.
کلوپی که ذیل نام آن، مجید جمالی فشی اعدام شد و برخی دیگر از عوامل آن حکم اعدام گرفتند. اما بعدها مشخص شد که این پروژهای بود که در آن از افرادی همچون مازیار ابراهیمی اعتراف گرفته شده بود. بعدها این پروژه فاش شد و مازیار ابراهیمی و دیگر افراد آزاد شدند و حتی قرار شد به آنها دیه مربوط به سالهای زندان هم برای جبران خسارت پرداخت شود. یک سال بعد هم در آبان ۱۳۹۱ شاهد انفجار ملارد بودیم. انفجاری که در آن تهرانی مقدم، پدر برنامه موشکی ایران به شهادت رسید. در تمام این سالها خبری از عملکرد جلیلی وجود ندارد.
وقایع ۸۸ و حصر
مهمترین اتفاقات اجتماعی سیاسی ایران در دهه هشتاد، به انتخابات دور دوم محمود احمدی نژاد بر میگردد. اما خبری از نقش آفرینی جلیلی نیست. او نتوانسته بود هیچ واقعهای را پیش بینی و حتی علاج کند. اما جالب اینجاست که یک سال بعد از وقایع ۸۸ آقایان موسوی و کروبی آزاد بودند، اما ناگهان و تنها به خاطر یک بیانیه با تصمیم جلیلی در شورای عالی امنیت ملی، حصر برقرار شد و این تصمیم ۱۴ سال است که همچون استخوان در گلوی جامعه باقی مانده.
به طور خلاصه، سراسر دورانی که سعید جلیلی مسئولیت داشت، در هیچ پروژه امنیتی موفق نبود. هنوز پرونده ترورهای دانشمندان هستهای باز است و قاتلان آنها دستگیر نشدند. حتی دریغ از یک سرنخ از ترورها. آنهم در وضعیتی که برخی با پروژه کلوپ ترور سر همه را گرم کردند.
جلیلی باید نسبت به وضع تحریمها هم پاسخگو باشد. در دوره او بود که ایران وارد تحریمهای سازمان ملل شد و به ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل رفت. عملکرد جلیلی بود که کشور را ناچار کرد برای خروج از آن وضعیت تن به برجام بدهد. پاره کردن برجام توسط ترامپ، در واقع بازگشت به همان نقطهای بود که سعید جلیلی کشور را به آنجا کشیده بود. اما او هیچ وقت نسبت به عملکرد خود پاسخگو نیست.
احساس میکنم در نوشتار سوگیری سیاسی وجود داره ....