۲ فرزند و۳ داماد آیت‌الله خویی در جنبش انتفاضه شیعیان عراق توسط صدام به شهادت رسیدند

متاسفانه یک جریان سیاسی خاص بعد از انقلاب، تعمداً از آن مجاهد بزرگ، یک مرجع سازشکار و همنوا با دستگاه سلطنت در افکار عمومی ساخته بود!

۲ فرزند و۳ داماد آیت‌الله خویی در جنبش انتفاضه شیعیان عراق توسط صدام به شهادت رسیدند

علی نظری سردبیر مستقل آنلاین

بعد از انتشار یاداشت‌هایی درباره مظلومیت فقیه معاصر مرحوم آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی و زدودن غبار تحریف ۴۵ ساله از چهره منور معظم له، بسیاری از فضلای حوزه و چهره‌های سیاسی داخل کشور که از سال ۱۳۴۲ در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی سهیم بودند و طی ۱۵ سال از مقطع قیام ۱۵ خرداد تا ۲۲ بهمن ۵۷ با مبارزات خویش موجب استقرار نظام جمهوری اسلامی شدند، از جفایی که به آن مرجع بزرگ شده، پشیمانند و از روح ملکوتی آن عارف بزرگ و بی‌ادعا طلب حلالیت و بخشش می‌کنند.
متاسفانه یک جریان سیاسی خاص بعد از انقلاب، تعمداً از آن مجاهد بزرگ، یک مرجع سازشکار و همنوا با دستگاه سلطنت در افکار عمومی ساخته بود! آنان چنین وانمود کرده بودند، آیت‌الله خویی مدافع رژیم سلطنتی بوده، آن‌هم در مقطع پاییز ۵۷ که سیل خروشان مردم در کف خیابان به‌ پا خاسته بودند! در حالی که بیانیه قاطع و ظلم‌ستیزانه ۱۵ آذر ۱۳۵۷ مرحوم آقای خویی به فاصله ۱۷ روز از ملاقات تحمیلی با فرح در منزلش واقع در کوفه موید این نکته است که هیچ‌یک از مراجع تقلید شیعه قبل از پیروزی انقلاب، این چنین نظام پهلوی را به چالش نکشیدند!
شرکت در رفراندوم ۱۲ فروردین ۵۸ و حمایت از تصمیم ۹۸ درصدی مردم ایران،گام بعدی وی در همدلی با انقلاب مردم ایران بود. متن کامل بیانیه آیت الله خویی از ملت ایران در سقوط سلطنت و استقرار جمهوری اسلامی در کتاب "سایه و روشن حیات سیاسی آیت الله خویی در صفحه ۲۶۸" منتشر شده است. دکتر تبراییان محقق تاریخ معاصر در (مستند آیت‌الله) به موضع حق‌طلبانه این مرجع مظلوم در همراهی با انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ تاکید دارد!
اما زعیم حوزه علمیه نجف کارنامه مشعشعی هم در انتفاضه رجبیه (اولین قیام مردم عراق علیه صدام در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹) دارد.
در این اعتراض بزرگ شیعیان، سی و هفت تن‌ از مدرسین و فضلای عراق (شاگردان وی)، از جمله شهید محمد باقر صدر توسط صدام اعدام شدند.
اما موج بزرگ اعتراض شیعیان در جنبش انتفاضه مقارن با چهاردهم شعبان ۱۴۱۱، دهم اسفند ۱۳۶۹ رخ داد. انتفاضه در روز ۱۶ شعبان به نجف رسید. حوزه علمیه نجف به رهبری آیت الله خویی مقابل ماشین سرکوب صدام و سیاست مشت آهنین حزب بعث ایستاد. (منبع کتاب انتفاضه شعبانیه نوشته صفاءالدین تبراییان صفحات ۲۴۶ تا ۲۴۸)
در جریان انتفاضه رژیم بعثی ده‌ها هزار شیعه در نجف و کربلا و... را به خاک و خون کشید. شیخ محمدرضا ساعدی در خاطرات انتفاضه صفحه ۷۰ تعداد شهدای شیعه را ۱۰۰ هزار نفر ذکر می‌کند.
اسحاق نکاس در کتاب "شیعیان در جهان عرب مدرن" می‌نویسد: هنگامی که تانک‌های عراقی وارد مناطق شیعه‌نشین شده‌ بودند پرچم‌هایی روی تانک‌ها نوشته بود "لا شیعه بعدالیوم" بعد از این روز هیچ شیعه‌ای وجود نخواهد داشت.
استخبارات عراق در بیمارستان نجف چند پزشک را با خنجر سر بریدند. (منبع انتفاضه شعبانیه صفحه ۲۹۰)
حضور آیت الله العظمی خویی آن پیرمرد پارسا و مبارز در مقام رهبری شیعیان، باعث شد صدام آرزویش که همان عراق منهای عتبات بود را به گور ببرد!
حتی زمانی که ارتش صدام وارد نجف شد، برخی به آقای خویی پیشنهاد دادند به ایران عزیمت کند ولی این مرجع آزاده گفت: در نجف می‌مانم. هنگامی‌که نظامیان مسلح با شلیک رگبار مسلسل درب خانه مرحوم خویی را گشودند، آیت الله خویی را کشان کشان به داخل اتومبیل انداختند و وی را به دیدار صدام بردند، با شجاعتی که ایشان از جدش امیرالمومنین به ارث برده بود، در ملاقات با دیکتاتور عراق چنین گفت: "کشتار شیعیان محکوم است و از شما می‌خواهم هرچه سریعتر زندانیان قیام انتفاضه را آزاد کنید."
لازم به ذکر است آیت‌الله سیستانی شاگرد ارشد مرحوم آیت الله الظعمی خویی جزو افراد دستگیر شده در انتفاضه بود. (منبع کتاب انتفاضه شعبانیه صفحه ۲۹۰ )
آیت الله خویی بنا به گفته فرزندش سید صاحب خویی در انتفاضه شعبانیه ۵ نفر از اعضای خانواده‌اش را به کاروان شهدای انتفاضه شیعیان تقدیم کرد تا نجف بماند و عتبات عالیات شیعه بعنوان یک میراث بزرگ  تشیع حفظ شود.
دو فرزند ایشان به نام‌های سیدمحمدتقی، سیدابراهیم و سه داماد شهیدش، حضرات آیات آقایان مستنبط، سیدمحمود میلانی و سیدجواد بحرالعلوم بودند که در جنبش انتفاضه توسط عمال حزب بعث به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
افتخار بزرگ دیگر این مرجع عالیقدر مربوط به مواضع وی در همدلی و همراهی با مردم ایران در جنگ تحمیلی صدام علیه ایران است.
مقاومت‌ وی در مقابل فشارهای دیکتاتور عراق و متجاوز به ایران، زرین‌ترین برگ افتخارات وی در دوران زندگی سیاسی معظم‌له می‌باشد.
                        

شعار معروف امام خمینی مبنی بر"اگر این جنگ ۲۰ سال طول بکشد، ما ایستاده‌ایم" را آیت الله العظمی خویی در مصاف مستقیم با صدام طی سالها مبارزه و مجاهدت عینیت بخشید.

در ایران تاریخ رسمی آغاز جنگ تحمیلی از ۳۱ شهریور ۵۹ بود و در ۱۹ تیر ۶۷ به پایان رسید.
اما در نجف مبارزه و رویارویی آیت الله العظمی خویی با صدام دیکتاتور عراق از سال ۵۹ شروع و تا ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ طی ۲۲ سال تا زمان ارتحال مرجع اعلای شیعیان در نجف ادامه داشت.
آیت الله خویی برخلاف امام خمینی اعتقادی به استقرار حکومت دینی یا دین حکومتی نداشت! بر همین اساس اهتمام خویش را به گسترش حوزه علمیه نجف و تعالی فقه شیعه اختصاص داد.
مرحوم آیت ا....خویی و بیت ایثارگرش در  سالها مبارزه مستقیم با صدام صدمات بسیاری متحمل شدند. تقدیم ۵ شهید (۲ فرزند و ۳ داماد) وحصر خانگی کمترین آزار صدام به مرحوم خویی بخاطر عدم همراهی صدام در جنگ ۸ ساله بود.
آیت الله العظمی خویی طی ۲۲ سال مواجهه و تقابل با صدام مصداق بارز آیه ۴ سوره شریفه صف "کانهم بنیان مرصوص" بود.

در این نوشتار نگاهی گذرا به عملکرد آیت الله العظمی خویی در تسلیم ناپذیری مقابل صدام آنهم در دوران ۸ ساله جنگ ایران و عراق خواهیم داشت:

۱- صدام بعنوان متجاوز و آغازگر جنگی ویرانگر، برای دو ملت ایران و عراق در نخستین سال جنگ به تصور اینکه در ماجرای کشور گشایی موهومش می‌تواند، خوزستان را از ایران جدا نماید، با غرور و تبختری مثال‌زدنی خود را سردار قادسیه می‌خواند! اما رجز خوانی‌های دیکتاتور عراق فقط ۲ سال بطول انجامید! صدام بعد از فتح خرمشهر توسط دلاوران ایرانی فهمید بر لبه چه پرتگاهی قرار گرفته است؟
به همین سبب نخستین فشار را بر علما و مراجع شیعه عراق بویژه آیت الله العظمی خویی شروع می‌کند و از حوزه نجف می‌خواهد که تداوم جنگ توسط ایران را طی فتوایی محکوم نماید، اما در نجف به صخره مقاومی چون آیت الله خویی برخورد. تلاش‌های مذبوحانه حزب بعث در همراه ساختن حوزه علمیه نجف علیه جمهوری اسلامی ناکام ماند!

۲- آزارهای صدام علیه زعیم حوزه علمیه نجف در طول دوران جنگ ایران و عراق شدت گرفت. محمدتقی جلالی وکیل آقای خویی در شهر قاسم توسط صدام اعدام شد. (منبع کتاب دوحه من جنه الغری صفحه۳۰۲)
همان سال اتومبیل حامل آیت الله در راه کوفه با انفجار نارنجک صوتی مورد حمله قرارگرفت اما خوشبختانه آسیبی به معظم له نرسید.

۳- برزان تکریتی برادر ناتنی صدام و رئیس استخبارات عراق سال ۱۹۸۳ در دیدار با آیت الله خویی از معظم له می‌خواهد تا جمهوری اسلامی را به دلیل ادامه جنگ محکوم کند! اما ارشدترین مقام امنیتی حزب بعث حریف استقامت و سرسختی آیت الله خویی نشد. (منبع کتاب  سایه و روشن حیات سیاسی صفحه ۳۴۷)

۴- در سال ۱۹۸۶ طه یاسین رمضان معاون رئیس جمهور به دیدار مرحوم  آقای خویی آمد و تقاضای صدور بیانیه علیه جمهوری اسلامی را داشت.
سید صاحب خویی فرزند آیت الله خویی در این زمینه می‌گوید: «مرحوم آقا با قاطعیت به معاون صدام فرمودند من در این مسائل دخالت نمی‌کنم. طه یاسین رمضان به پدرم می‌گوید شما باید بعنوان مرجع تقلید از جنگ بین دو کشور برادر و مسلمان جلوگیری کنید. پدرم با صراحت می‌گوید مگر وقتی که جنگ را شروع کردید آمدید نظرم را جویا شوید؟ که در مورد توقف جنگ نظر مرا می‌خواهید؟» (منبع کتاب سایه و روش حیات سیاسی صفحه۳۴۷)

۵- آیت الله انصاری قمی در کتاب "نجوم امت" صفحه ۹۰ می‌نویسد: «آقای خویی طی یک فتوا به مقلدین در کشورهای خلیج فارس، از آنان می‌خواهد دارو و امکانات بهداشتی به رزمندگان ایرانی در جبهه‌های وطن بفرستند.»

۶- آقای انصاری قمی در همین کتاب در صفحه ۹۱ می‌نویسد، آیت الله خویی به مقلدینش در عراق دستور می‌دهد، در صورت اعزام اجباری به سربازی هرگز به سوی نیروهای ایرانی شلیک نکنند. بواسطه همین مواضع استوار آیت الله در طول جنگ ۸ ساله ده‌ها نفر از نزدیکان، شاگردان و اعضای دفتر وی توسط بعثی‌ها ترور یا اعدام شدند.

۷- طبق گفته سید صاحب خویی رئیس موسسه امام الخویی وقتی مسعود رجوی رهبر منافقین سال ۱۳۶۵ به عراق می‌آید، صدام و مقامات استخبارات طی چندین نوبت تماس به منظور ایجاد جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی از مرحوم آقای خویی برای رجوی درخواستِ ملاقات می‌کنند، که زعیم حوزه علمیه نجف، تحت هیچ شرایطی زیر بار این ملاقات نمی‌رود.

بالاخره این نکات گفته نشده از مجاهدت‌ها و مصائب آیت الله العظمی خویی در طول جنگ تحمیلی باید به اطلاع مردم ایران ولو با بیش از سه دهه تاخیر برسد تا ایرانیان در جریان مجاهدت‌های این مرجع عالیقدر و وطن‌پرست قرار گیرند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها