رقبای «بیهنر» تنها در فضای «عدم رقابت» «باهنر» میشوند
آیا رقبای «بیهنر»که تنها در فضای «عدم رقابت» «باهنر» میشوند، به خود اجازه میدادند تا با پیشفرض «عشق به حضور در قدرت» چنین مسائلی را طرح نمایند!؟
عباس معینی؛ به بهانه اظهارات محمدرضا باهنر نسبت به اصلاحطلبان
آب که سربالا رود …
ضرب المثلی است که تجارب گذشتگان را سخاوتمندانه در اختیار آیندگان میگذارد تا در شرایط مشابه تشخیص دهند که کدام سخنان ارزش گوش دادن دارد و کدام را نباید شنید! حتی جدی شمردن چنین سخنانی به قدر گوش دادن به آن ناموجه است، چه رسد به پاسخ دادن به ادعاهایی که به مثابه آوازهایی آزار دهنده در چنین مواقعی از هر گوشه بلند میشود!
هم اینک در شرایطی قرار داریم که به مدد قدرت یکدست شده در کشورمان ایران، تاریخیترین سر بالا رفتن آب را تجربه میکنیم. از سویی به نظر میرسد جبهه اصلاحات در فرآیندی که شاید ناشی از تصمیمهای غیر مقتدرانه در شرایط مختلف، به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و سپس همراهی نه چندان شفاف با جنبش پسا مهسا داشت، ناخودآگاه نقش موثری در ایجاد فضایی ایفا کند که در آن برخی برای کتمان بیهنری خود طمع نمایند و تنها راه چاره را در به چالش کشیدن این جبهه ببینند تا شاید در انظار سادهدلان «باهنر» جلوه نمایند.
آنچه در این میان اهمیت دارد سخنان بیارزشی نیست که در قالب توهین، تهدید و یا شروط برای حضور جبهه اصلاحات در انتخابات آتی طرح شده است، بلکه علل چنین گستاخی است که میتواند برای بدنه و هواداران این جبهه و آیندهی آن حائز اهمیت باشد.
نخستین گمانه در باب علل، آن است که باید دید آیا عملکرد نه چندان مطلوب و مناسب بخشی از اعضای جبهه و عدم همراهی یکدست و قاطع آنان با اراده اکثریت ملت و حتی خواست هواداران، موجب شده است تا جبههی اصلاحات خود، مددکار «سربالا رفتن آب» و «ابوعطا خوانی» قدرت در کشور شود و اگر در موقعیتهای مناسب و حساس بصورت قاطع و متحد میتوانست نقد قدرت را به حضور در قدرت ترجیح دهد، یا بالعکس در مواقع دیگری حضور در قدرت را با شکل و شیوه متحدتر و قاطع تری پیگیری می کرد، آیا رقبای «بیهنر»که تنها در فضای
«عدم رقابت» «باهنر» میشوند، به خود اجازه میدادند تا با پیشفرض «عشق به حضور در قدرت» چنین مسائلی را طرح نمایند!؟
دومین گمانه آن است که باید دید این تهدیدات و توهینها، مستظهر و مستند به لابیهایی است که از سوی برخی از اشخاص و تشکلهای اصلاحطلب که همواره و تحت هر شرایطی مشتاق حضور در قدرت هستند، برای حضور در انتخابات آتی صورت گرفته است و یا متأثر از اخباری است که به مثابه چراغ سبز برای حضور در انتخابات به بیهنران عرصه "غیر رقابتی" نشان داده شده است تا سهمیههای معدود و معلومی نیز به آنها واگذار شود تا پروژهی نمایشی بودن انتخابات بیش از پیش خود نمایی نکند؟! که اگر اینچنین باشد خیالی است باطل، چرا که بی شک مردم در این مسائل «قدرت تحلیل» بالایی دارند!
و بالاخره سومین گزینه آن است که این تهدیدات و خط و نشان کشیدنها، بدون هیچ واقعیت و پشتوانهای، صرفا برای منفعل و منحرف کردن جبهه اصلاحات صورت گرفته تا این جبهه و تصمیمات آینده آن را مهار و مجبور به تسلیم در مقابل زر و زور و تزویر نمایند.
آنچه مسلّم است اینکه انتخابات آینده، نقطه عطفی برای روشنتر شدن مواضع و مسیر اصلاحات خواهد بود و بسیاری از اشخاص و احزاب درون و بیرون از جبهه با به نمایش گذاشتن میزان پیوستگی و گسستگی خود با خواست و اراده اکثریت ملت ایران و همچنین نحوه عملکردشان در قبال رویکرد زیاده خواهانِ طرفدار قدرت یکدست در کشور، پاسخ به گمانههای فوق و داوری در مورد این تشکلها و افراد را آسانتر خواهند کرد.
به عنوان کسی که عضو تشکیلات جبهه اصلاحات نیست اما معتقد، ملتزم و علاقمند به مسیر اصلاح و تغییر است، وظیفه خود میدانم تذکر دهم که انتظار جامعه از اصلاحطلبان، بر اساس فلسفه تشکیل جبهههای سیاسی، هم افزایی برای تصمیمات و اقدامات مناسب تر و مؤثرتر است و نیز در صورت انفعال و مماشات برای حضور در قدرت از سوی برخی مدعیان اصلاحطلبی، آنان را به مسیری خواهد برد که جز تسلیم و رضایت به تهدیدات و توصیه های بیهنران چارهای نخواهند داشت، که این خود میتواند موجب خطر فروپاشی و انشعاب در جبهه شود،
لیکن توجه به اصلاح در درون تشکیلات و توجه به نکات و نقاط مغفول مانده در جبهه، توأم با اتخاذ تصمیم های بجا و مقتدرانه و جدا کردن صف اصلاح طلبان کارکشته، هزینه داده، پاکدست، دلسوز و جامعه محور از عناصر آلوده به «اقتصاد سیاسی» یا همان اصلاح طلبان انتخاباتی، میتواند موجب بالندگی جبهه اصلاحات و بازگشت به روزهای اوج آن شود. درود خداوند بر بندگانی که از میان سخنان بهترین آن را انتخاب نموده بدان عمل نمایند./همدلی
ارسال نظر