خودشیفتگی و نژادپرستی آمریکایی

دونالد ارل کالینز-الجزیره: بسیاری ترامپیسم را به عنوان پدیده مدرن یا استثنایی در تاریخ آمریکا معرفی کنند. اما جامعه آمریکا همواره نژادپرست و خودشیفته بوده است.حتی در زمان استعمار تمام ویژگی‌های خودشیفتگی آمریکایی در این سرزمین موجود بودند. اخلاف مستعمران همان ویژگی‌ها را به ارث برده‌اند: علاقه دائم به اسطوره سازی و تلاش برای کسب قدرت، ثروت و امپراطوری. نژادپرستی و خودشیفتگی، «گناه نخستین» ایالات متحده باقی مانده‌اند.

خودشیفتگی و نژادپرستی آمریکایی

سرویس ترجمه: مستقل آنلاین/امیرحسین نظری: رئیس جمهور ایالات متحده یک نژادپرست بی‌شرم و خودشیفته خطرناک است که در حال حاضر نماینده اسلام‌ستیزی، بیگانه‌هراسی و زن‌ستیزی است. قدیمی‌ترین گواه نژادپرستی او به می 1989 مربوط می‌شود. آن زمان، او یک صفحه تبلیغ در روزنامه New York Daily News سفارش داد و در آن از مقامات ایالتی درخواست کرد پنج نوجوان آفریقایی و لاتین به اعدام محکوم شوند. این نوجوانان، به اشتباه به تجاوز و ضرب و شتم یک دونده در پارک مرکزی متهم شده بودند.

به عنوان رئیس جمهور، آن‌قدر در توئیت‌ها و سخنرانی‌های خود نفرت به بیرون پرتاب کرده است تا برتری‌جویان سفیدپوست تشویق شوند اقدامات و اندیشه‌های خود را آزادانه در عموم به نمایش بگذارند. احیای ناسیونالیسم توسط ترامپ در موارد متعددی باعث خشونت نژادپرستانه شده است. از شعار «او را کشورش برگردان» که نماینده کنگره، ایلهان عمر را خطاب گرفته بود، تا تیراندازی‌های متعددی که در سراسر آمریکا اتفاق افتاده است؛ از جمله تیراندازی ال پاسو و دایتون.

بسیاری در آمریکا تمام تلاش خود را می‌کنند تا نمودهای نژادپرستانه موجود در رفتارهای حامیان ترامپ یا علاقه آنان به خودشیفتگی ترامپ را انکار کنند. بسیاری دیگر ترامپیسم را به عنوان پدیده مدرن یا استثنایی در تاریخ آمریکا معرفی کنند. اما حقیقت این است که جامعه آمریکا همواره نژادپرست و خودشیفته بوده است.

احتمالا، دبلیو.ای.بی. دو بویس جدی‌تر از دیگران به اثرات نژادپرستی آمریکایی روی سفیدپوستان اشاره کرده است. این جامعه‌شناس و مورخ آفریقایی-آمریکایی در کتاب سمبولیک خود، بازسازی سیاهان، این مسئله را مطرح کرده است و بیان می‌کند رفتار زمین‌داران جنوبی با بردگان اثر مخربی روی ذهن سفیدپوستان داشته است. او می‌گوید: «[برده‌داری] منجر به باد شدن اگوی آنان شد. آن‌ها متکبر و متبختر شدند، پس از مدتی تبدیل به فرمانروایان بی‌اهمیت ستیزه جو شدند. آن‌ها دستور می‌دادند، آن‌ها قانون می‌گزاردند، آنان دستوراتشان را فریاد می‌زدند و انتظار تمکین و اخلاص داشتند؛ بدخلق شدند و زودرنج».

اگرچه برده‌داری 150 سال پیش منحل شد، اما نژادپرستی و سایر اثرات روانی آن هنوز محو نشده‌اند. در حقیقت بسیاری از آنچه دو بویس توصیف می‌کند با معیارهای علمی اختلال شخصیتی خودشیفتگی تطابق دارد. بنابر کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی معیارهای اساسی این اختلال عبارتند از:

«1- احساس خودبزرگ بینانه‌ای به صورت مهم پنداشتن خود داشته باشد.

2- مشغولیت ذهنی فرد خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.

3- معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد یا موسسات استثنایی یا رده بالا می‌توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.

4- احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.

5- احساس محق بودن بکند، [یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خود به خود تسلیم خواسته‌هایش شوند.]

6- در روابط بین فردی استثمارگر باشد. [یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.]

7- فاقد حس همدلی باشد.

8- اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می‌کنند.

9- رفتارها و نگرش‌هایش پرافاده و تکبر‌آمیز باشند».

خودشیفتگی یک نژادپرست، لازم نیست به صورت یک اختلال بروز یابد. همانطور که دو روان شناس –ژان توینج و کیت کمپل- در کتاب «همه‌گیری خودشیفتگی» بیان می‌کنند بسیاری از خودشیفتگان، به خوبی طبق استانداردهای جامعه عمل می‌کنند. در سطح اجتماعی، نژادپرستی و خودشیفتگی، در حقیقت شکاف‌هایی در وضع بشر به شمار می‌آیند، نه اختلال روانی.

هنگامی که فرد در راستای ارضای اشتیاق خود نسبت به شوکت و ثروت، در بهره‌مندی حداکثری از دیگران پامی‌فشارد، نژادپرستی آمریکایی و خودشیفتگی همراه می‌شوند. همچنین، تحقیر افرادی که پست‌تر به نظر می‌آیند و بی‌توجهی آگاهانه نسبت به شرایط این افراد، با آن دو خصوصیت ترکیب می‌شوند. به عبارت دیگر، نژادپرستی و خودشیفتگی دو ساختار مجزا، درعین حال وابسته هستند و «بیماری» روانی به شمار نمی‌آیند.

ریشه‌های آمریکایی این دو ساختار بسیار واضح هستند و به اولین موج استعمارگری بازمی‌گردد. اگر به سال 1607 و تاسیس شهر جیمزتاون (پایگاه مرکزی استعمار در آمریکا) نگاه کنیم، در یک داستان مشهور می‌شنویم جان اسمیت یک مرد سخت‌کوش انگلیسی بود و یک سرخپوست «بد» به نام پوآتان تصمیم به قتل او گرفت اما جان توسط دختر پوآتان (ماتواکا) که یک سرخپوست «خوب» بود نجات پیدا کرد. این داستان چهار قرن به همین صورت نقل می‌شد. اما این حقیقت نداشت. اسمیت این داستان را 1624 ابداع کرد، چند سال پس از مرگ دختر. در داستان‌های حقیقی جیمزتاون به نمونه‌های بسیاری برمی‌خوریم که نژادپرستی و خودشیفتگی استعمارگران را شرح می‌دهد.

علیرغم تمام این خودستایی‌ها، استعمارگران تنها به لطف قبلیه دختر، «پامونکی» از زمستان‌های سال‌های 1607،1608 و 1609 جان سالم به در بردند. بدون کمک‌های سرخ‌پوستان، انگلیسی‌های طلاجو که هیچ تجربه‌ای در کشاورزی و ماهی‌گیری نداشتند، پیش از دریافت محموله‌های آذوقه، در اثر قحطی یا بیماری تلف می‌شدند.

ماتواکا نیز، اسطوره یک داستان رمانتیک ایدئال نبود. استعمارگران او را در سن 16 سالگی دزدیدند و دو سال گروگان نگهش داشتند. سپس یک مرد انگلیسی با او ازدواج کرد و او را به انگلستان برد، دختر سرخپوست در میانه راه کودکی به دنیا آورد و پیش از بازگشت به زادگاهش مرد. نیم‌قرن پس از مرگ او، مستعمره جیمزتاون برای کسب درآمد تنباکو پرورش داد و علیه قبیله پامونکی اعلام جنگ کرد تا زمین بیشتری به دست آورد. بسیاری از کشاورزان این محصول درآمدزا، از جمله اولین گروه بردگان آفریقایی آمریکا، به بیگاری گرفته شده بودند.

حتی پیش از اینکه ایالات متحده موجودیت پیدا کند، تمام ویژگی‌های خودشیفتگی آمریکایی در این سرزمین موجود بودند: احساس محق بودن، باور به ویژه بودن خود، استثمار دیگران، فقدان همدلی و عقده قدرت.

این ویژگی‌ها هنوز همانقدر قدرتمند باقی مانده‌اند. اخلاف مستعمران همان ویژگی‌ها را به ارث برده‌اند: علاقه دائم به اسطوره سازی، جلب توجه و تلاش برای کسب قدرت، ثروت و امپراطوری. آن‌ها همچنان به دنبال استثمار «دیگران» هستند و توجهی به رنج و مصائب آنان ندارند. همچنین آن‎‌ها به دنبال کوچکترین بهانه‌ای هستند تا به نابودی کامل مردمان و محو کردن فرهنگ‌هایشان بپردازند.

نژادپرستی و خودشیفتگی آمریکایی هسته اصلی سیاست‌های دولتی است که: برای پناهجوهای لاتین مرز مکزیک بازداشتگاه بنا می‌کند، یارانه‌های رفاهی گروه‌های آسیب‌پذیر را قطع می‌کند تا از عاملان توحش پلیس محافظت کند، جوامع رنگین پوست را مجرم فرض می‌کند، سرزمین‌های بومیان را غصب می‌کند و ورود مسلمانان به کشور را منع می‌کند.

علاوه بر حامیان ترامپ که مثال کاملا خوبی از این نژادپرستی و خودشیفتگی هستند، میلیون‌ها آمریکایی در سراسر طیف‌های سیاسی چنین گرایش‌هایی را بروز می‌دهند. به همین دلیل، نژادپرستی و خودشیفتگی، «گناه نخستین» ایالات متحده باقی مانده‌اند.

 

منبع: الجزیره

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها