"فریدون مجلسی" دیپلمات با سابقه در گفتوگوی اختصاصی با 'مستقل آنلاین':
تا انتخابات 2020 صبر نکنیم
مستقل آنلاین/ گروه سیاسی - هرمز شریفیان-منبع سرشار اطلاعات دسته اول از تاریخ سیاسی معاصر است. درباره منافع ملی ایران با هیجانی ناشی از میهندوستی سخن میگوید و با وجود این هیجان، منصفانه و منطقی تحلیل میکند. همه مشخصات یک دیپلمات را، ظاهرا و باطنا دارد. با پرنسیب، میشنود و پاسخ میدهد.
شروع بحران نفتکشها را از ناحیه بریتانیا و بهدلیل توقیف کشتی ایران میداند و میگوید: ایران الزامی ندارد که به تحریمهای اروپا علیه سوریه عمل کند حتی اگر مقصد کشتی ایران، سوریه باشد.
پیش از انقلاب، دبیر سفارت ایران در واشیتگتن بود و در مذاکرات مربوط به بحران دیپلماتهای آمریکا پس از تسخیر سفارت این کشور در ایران به عنوان یک عضو وزارت خارجه، شرکت داشت.
جای فریدون مجلسی با کولهباری از تجربه در حلقه مشاوران وزارت امور خارجه، خالیست.
گفتوگوی اختصاصی مستقل آنلاین با او را در ادامه میخوانید.
لطفا بفرمائید اگر روابط ایران با کشورهای اثرگذار دنیا نه نزدیک و صمیمانه و فقط، عادی بود، ظرفیتها و امکانات اعم از موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی و انسانی و ... باعث میشد جایگاه امروز ایران در حاضر با کدامیک از کشورهای همتراز باشد؟
اگر رخدادهای بزرگی مثل جنگ ایران و عراق روی نمیداد و برخی عقاید داخلی که اصولا مخالف عادیسازی روابط ایران است؛ وجود نداشت ما باید کماکان الگویی برای کشورهایی مانند ترکیه و کرهجنوبی میشدیم که آرزویشان رسیدن به جایگاه ما بود.
اما در ادامه آنان به تراز ما و آرزوهای خود رسیدند. سپس زمانی رسید که ایران میتوانست همسطح این کشورها باشد اما به تدریج به آرزوی ما مبدل شد تا بتوانیم به تراز آنان برسیم.
کشوری مثل کرهجنوبی آرزو داشت به پای ایران برسد. دو کشور همزمان صنعت مونتاژ و ساخت خودرو رو آغاز کردند. خودروی ما «پیکان» و خودروی آنان «هیوندای» نام گرفت. امروز هیوندای یکی از بزرگترین شرکتهای تولید و صادرکننده خودرو در جهان است و در تراز جهانی از ترکیه هم جلوتر رفته است. در حالیکه شهردار سئول در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی در سفر به تهران گفته بود، «آرزویم این است که سئول روزی مانند تهران شود».
یک دلیل که میتوانستیم در حال حاضر همسطح این کشورها و بلکه جلوتر از آنان باشیم ظرفیتهای «ژئوپولیتیک» و بالاتر از آن «ژئواکونومیک» است چون ما علاوهبر اینها و ظرفیتهای دیگر، نفت هم داریم که تاثیر بسیاری روی ظرفیتهای ژئوپولیتیک دارد.
از منظری دیگر، ایران محور یک «فرهنگ تاریخی»، خواه برای فارسی زبانان و یا غیر فارسی زبانان بوده و هست. اگر به اشتراکهای فرهنگی توجه میکردیم و مسائلی پیش نمیآمد که آن اشتراکها به مخالفت و دشمنی تبدیل شوند، میتوانستیم با بهرهمندی از این «پیشوایی تاریخی» نه تنها به توسعه اقتصاد خود بلکه به توسعه اقتصادی این حوزه مشترک فرهنگی و بهرهمند شدن از توسعه اقتصادی کشورهای این حوزه هم دست یابیم.
توسعه نیاز به اقتصاد پویا و سرمایهگذاری دارد و این دو بدون آرامش و ثبات ممکن نیست. این را هم اضافه کنم که زمینههای «سخت افزاری» این توسعه در ایران فراهم است و به رغم همه مصائبی که در چند دهه اخیر وجود داشته، میبینیم که امروز بیش از ۹۰ درصد جمعیت ایران باسواد هستند. کسانی که در این مورد، آه و افسوس دوران گذشته را می خورند گویا بهیاد ندارند که در آن زمان حدود ۷۵ درصد مردم ایران روستانشین و شمار بسیاری بیسواد بودند در حالیکه امروز حدود ۸۰ درصد شهرنشین داریم، برای همین باور دارم که در صورت نبود تنش و عادی بودن روابط که در پرسش شما به آن اشاره شد، این ظرفیت و توان را داریم که در ترازی بالاتر از کشورهای ترکیه و کرهجنوبی قرار بگیریم.
ممکن است وقتی از صلح و تنشزدایی سخن بگوییم عدهای ما را ترسو خطاب کنند و اگر چنین بگویند، قبول دارم که ترسو هستم چون از آینده ایران و آنچه ممکن است برای جوانان این سرزمین رخ دهد، میترسم و این ترس ناشی از نگرانی است.
از سوی دیگر و با وجود عقب افتادگیها، خدماتی هم صورت گرفته که باید قدردان باشیم. ما مورد تهاجم دشمنی قرار گرفتیم که با موشکهایش ما را هدف قرار میداد و به ستوهمان آورده بود بنابراین ما متکی به صنابع نظامی خود شدیم و بهجای هزینه برای خرید موشکهایی انگشت شمار، با همان هزینه به تولید انبوه رسیدیم و در راه دفاع و بازدارندگی، خودمان را قدرتمند کردیم که جای امتنان و خوشحالی دارد.
اما تهدید، بیش از هر کار دیگری خودمان را در تنگنا قرار میدهد. برای داشتن روابط سازنده و متعارف با دنیا باید تعصبات را کنار گذاشته و تنشزدایی کنیم تا به جایگاهی که در خور و شان مردم عزیزمان است، برسیم و از بسیاری از کشورهای دنیا پیشی بگیریم چون ظرفیت این توسعه و پیشرفت را داریم.
به حوزه دیپلماسی بپردازیم. درخواست اخیر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا برای سفر به ایران تا حدود زیادی غیرمحتمل است. آیا اصرار بر این سفر به این دلیل نیست که آمریکاییها به جهان بگویند، ما حاضر به گفتوکو هستیم اما این جمهوری اسلامی است که اهل مذاکره نیست؟
بله! این تحلیل کاملا درست است. این البته اولین ژست آمریکاییها نیست و بارها موضوع مذاکره را مطرح میکنند تا ادعا کنند اگر آتش جنگ افروخته شد، تقصیر را متوجه ایران کنند و بگویند، ما راههای گفتوگو را باز گذاشتیم و این جمهوری اسلامی بود که پیشنهاد مذاکره را نپذیرفت. اما درخواست پمپئو در این مورد بهخصوص، مذاکره با مقامهای حکومت ایران نیست بلکه میخواهد مصاحبهای مستقیم با رسانهها و مطبوعات ایران داشته باشد. هرچند سفرهای آقای ظریف به آمریکا برای حضور در نشستهای سازمان ملل بوده اما ادعای پمپئو این است که ظریف از امکانات و رسانههای آمریکا برای بیان مواضع جمهوری اسلامی و تبلیغات استفاده میکند و بنابراین میخواهد که حکومت ایران نیز همان امکانات را در اختیار او بگذارد تا به باور خودش، حقایق را به مردم ایران بگوید. اما پمپئو خودش هم میداند چنین چیزی امکانپذیر نیست و قصد او تنها استفاده تبلیغاتی است.
پمپئو همچنین یادآور شد آمریکا سرزمینی است که حتی به وزیر خارجه کشور متخاصم خود اجازه میدهد آزادانه با مطبوعات و رسانههای این کشور مصاحبه کند در حالیکه چنین امکانی برای وزیر امور خارجه آمریکا در ایران وجود ندارد و تلاش دارد همین ذهنیت را در افکار عمومی مردم آمریکا و جهان، جا بیندازد.
بهنظر میرسد این اقدامها در کنار موضوع حمله به نفتکشها و توقیف آنها تا حدودی نتیجه داده و فاصله اروپاییها با آمریکا در خصوص برخورد با جمهوری اسلامی کمتر شده، آیا اینطور نیست؟
اروپاییها بهطور حتم اختلاف نظرهایی با آمریکا دارند اما در عین حال، استراتژیکترین متحدشان در عرصههای سیاسی، اقتصادی و نظامی، آمریکا است.
این خطای بزرگی است که هرکشوری گمان کند میتواند آنان را در مقابل هم قرار دهد و در این بین، امتیاز بگیرد.
ضمن اینکه یکی از دلایل نزدیکی اروپاییها به آمریکا در برابر ایران، مواضع این کشورها یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان نسبت به اسرائیل است.
موضع جمهوری اسلامی در قبال رژیم اسرائیل یکی از موارد اصلی مشکلات ایران با کشورهای غربی است. برای مثال، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان اعلام کرد تا زمانیکه مواضع حکومت ایران نسبت به اسرائیل تغییر نکند نمیتواند روی همکاری صمیمانه با آلمان حساب کند و همین موضع توسط هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان چندی پیش در تهران تکرار شد.
آلمان در برابر اسرائیل یک وضعیت پرتنش تاریخی دارد که موجب واهمه آنان میشود تا مبادا اقدامی کنند یا موضعی بگیرند که افکار عمومی جهان آن را حمل بر بازگشت گرایشهای یهودی ستیزی آلمانی کنند چون هزینه سنگینی برای این کشور دارد.
فرانسه نیز چنین موضعی اتخاذ کرده چون اقلیتی پر نفوذ از یهودیان در فرانسه زندگی میکنند که بیش از سایر کشورهای اروپایی است. با این حال فرانسه در ایران منافع بسیاری داشت و به گمانم اگر همین حالا اوضاع عادی شود این کشور میتواند منافعی مانند پژو، سیتروئن و توتال را دوباره بهدست آورد که در این صورت مواضع پاریس نسبت به تهران قابل تغییر است اما در حال حاضر و بهدلیل تحریمهای آمریکا، این منافع را در ایران از دست داده است.
دلایل پاسخ منفی جمهوری اسلامی به پیشنهاد مذاکره چیست؟
دلیلی که حکومت ایران مذاکره با آمریکا را بیفایده میداند این است که آمریکا علاوهبر موضوع هستهای و برنامه موشکی بلافاصله موضوع اسرائیل را مطرح میکند و موضع جمهوری اسلامی هم در قبال اسرائیل قابل تغییر نیست.
یکی از بخشهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی که پس از تحریمهای آمریکا در صدد توسعه آن است، مناسبات منطقهای است. بر اساس این سیاست، روی کدامیک از همسایهها برای کمک به گشایش وضع موجود میتوان حساب کرد؟
روی هیچکدام! چون باور آنان علیرغم موضعگیریهایشان این است که کشوری که با آمریکا مشکل دارد، با تمام دنیا هم مشکل دارد. البته نه این که جمهوری اسلامی بخواهد با دنیا مشکل داشته باشد، نه! بلکه آمریکا کاری میکند که مخالفانش با سایر کشورهای دنیا مشکل پیدا کنند. اگر دقت کنید اکثر همسایگان ایران از تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران انتقاد میکنند اما در عمل وقتی به منافع ملی خود میاندیشند در مییابند که همکاری با ایران به نفع آنان نیست.
آیا این امکان هم وجود ندارد که با کمک همسایهها و رایزنی، از آنان برای کم شدن تنشها و فشارها استفاده کنیم؟
احتمالش بسیار کم است چون امکان استفاده از همسایهها برای راضی کردن رژیم اسرائیل وجود ندارد و برای همین محدودیتها همچنان ادامه خواهد داشت چون تحریمهایی که ترامپ علیه ایران وضع کرده در اصل در خواست رژیم اسرائیل است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما هم خواستار تشدید تحریمها علیه ایران بود اما دولت اوباما زیر بار نرفت و پای توافق هستهای را نیز امضا کرد اما ترامپ دقیقا خواستههای نتانیاهو و رژیم اسرائیل را اجرا میکند پس، اگر همسایگان ما بخواهند قدمی بردارند نخست باید بتوانند رژیم اسرائیل را راضی کنند که بعید میدانم این توانایی را داشته باشند.
تا چه اندازه این فرضیه را قبول دارید که حکومت ایران در حال خریدن وقت تا فرارسیدن انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ در آمریکا است به این امید که ترامپ نتواند دوباره راهی کاخ سفید شود؟ اگر این اتفاق بیفتد، فایدهاش برای جمهوری اسلامی چیست؟
گمان نمیکنم تصمیمگیرندگان کلان کشور دنبال چنین راهکاری باشند. وقت بکشند تا انتخابات آمریکا فرا برسد که چه بشود؟ ما درحال حاضر روزانه چندین میلیون دلار ضرر این جنگ اقتصادی را میدهیم. نکته بعدی اینکه ترامپ با تمام رفتارهای خارج از عرف، قانونشکنانه و عجیب و غریبش توانسته صادرات نفت آمریکا به تمام دنیا را افزایش دهد و وضعیت اقتصادی مطلوبی را برای آمریکا بهوجود آورده که شانس انتخاب دوبارهاش را بیشتر میکند.
نکته بعدی اینکه فرض کنیم ترامپ به ریاست جمهوری نرسد و دموکراتها وارد کاخ سفید شوند، مگر آنان عقد اخوت با ما بستهاتد؟ فراموش نکنیم در زمان اوباما بود که دولت ایران تجارت با آمریکا را ممنوع اعلام کرد و خودروهای این کشور از گمرک ایران برگشت داده شد و از آنجا بود که گشایش اعتبارهای بانکی متوقف و تحریمها تدریجا شدت یافت. ممکن است با تغییر دولت و بازگشت دموکراتها، آمریکا به برجام بازگردد اما تحریمها برقرار خواهد ماند.
دلیل اصلی پذیرش برجام از سوی آمریکا این بود که طبق تحلیل خودشان از دسترسی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای جلوگیری کنند و این برای آنان به معنی تضمین موجودیت اسرائیل است. حالا هم آمریکاییها همان دغدغه را دارند با این که تفاوت که دموکراتها میگویند امکان دسترسی ایران به سلاح هستهای وجود ندارد اما موشکهای بالستیک تهران همچنان تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است پس، تحریمها در صورت بازگشت دموکراتها هم پابرجا میمانند و اگر تهدید جمهوری اسلامی بیشتر و جدیتر شود بازهم دموکراتها مانند دفعه قبل با قطعنامههای سازمان ملل ایران را تحریم کرده و ذیل فصل ۷ منشور این سازمان خواهند برد یعنی همان کاری که دموکراتها پیش از توافق برجام انجام دادند.
ارسال نظر