علی نظری نماینده ادوار مجلس:

آقای بادامچیان! تاجزاده می‌تواند از شما شکایت کند

نظری می‌گوید: آقای بادامچیان حتماً با یک وکیل دادگستری محض رضای خدا یک ربع مشورت و سوال کنید. مصطفی تاجزاده متهم است و نه مجرم. مجرم یکیست مثل شما که هنوز آقای تاجزاده جرم او اثبات نشده، شما به نیابت از قوه قضاییه مصطفی تاجزاده را مجرم اعلام کردید. تاجزاده می‌تواند از شما شکایت کند.

آقای بادامچیان! تاجزاده می‌تواند از شما شکایت کند

علی نظری، نماینده مجلس ششم و سردبیر روزنامه مستقل در گفتگویی با سه‌نقطه به اظهارات اخیر بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه واکنش نشان داد.

بادامچیان پیش‌تر در مصاحبه با خبرگزاری مهر و در ارتباط با بازداشت سید مصطفی تاجزاده گفته بود: "دلیلی ندارد که یک جریان سیاسی بخواهد با این حرکت دستگاه قضا مقابله و جدل کند."

متن گفتگوی سه‌نقطه به این شرح است:

از نظری پرسیدیم آیا اظهار نظر بادامچیان درباره تاجزاده را می‌توان بهانه‌ای دانست به جهت سرپوش گذاشتن و یا سکوت جریان اصولگرا در ماجرای محکومیت فرزند مصطفی میرسلیم از اعضای ارشد حزب موتلفه به دلیل ارتباط وی با منافقین!؟

اجازه می‌خواهم در ابتدای بحث، ایام تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه شیفتگان و دلدادگان آن حضرت تسلیت و تعزیت عرض کنم و امیدوارم که روح حسینی و شعور حسینی بتواند بر ما و بخصوص بر شور ما غلبه کند که اگر پیرو حسین هستیم باید با شعور بدانیم که حسین که بود و انگیزه قیامش چه بود و چرا حسین علیه دستگاه ظالم وقت برخاست و ظلم را برنتافت تا آنچنان مظلومانه در کربلا به شهادت رسید.

ایشان ظاهراً یا خود را به پرت بودن می‌زنند یا واقعا پرت هستند. ببیند آقای بادامچیان، جناب آقای تاجزاده یک فعال سیاسی است که اتفاقاً برخلاف خیلی از چهره‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا معتقد است به نقد خود و نقد جریانی که در آن قرار دارد. اما جناب آقای بادامچیان بگویید، واقعاً شما در بین نفرات و مهره‌های شاخص جریان اصولگرا حتی آن‌هایی که گرایش تند انقلابی دارند، کدامیک از آن‌ها به مانند آقای تاجزاده خود را در معرض نقد افکار عمومی قرار می‌دهند. این ویژگی سید مصطفی تاجزاده دلیلی است بر درک درست او از زمان و اینکه یک عنصر سیاسی توسعه یافته می‌باشد. بنابراین طبیعی است که حامیان تاجزاده حق سوال داشته باشند.

مگر نظرات دستگاه قضا وحی منزل است که اگر برای کسی کیفرخواست صادر کرد یا حکم به دستگیری یک فعال سیاسی، فعال رسانه‌ای یا فعال مدنی بدهد، چون دستگاه قضایی است کسی حق سوال ندارد!

این حرف با معیارهای دموکراسی، همخوانی ندارد و اتفاقاً همین آقای بادامچیان با این حرف در واقع به دنبال اثبات حکومت اسلامی است، چون ایشان ۱۰ سال پیش نیز جزء نخستین کسانی بود که معتقد بودند جمهوری اسلامی به درد ما نمی‌خورَد و ما باید به دنبال حکومت اسلامی باشیم، یعنی آقای بادامچیان مردم را حذف می‌کند معتقد به حذف جمهور است و اعتقاد به بدل حکومت به جای مردم دارد، بنابراین طبیعی است که چنین سوال بی‌ربطی را مطرح نموده که چرا یک جریان سیاسی خاص که منظورشان همان طرفداران آقای تاجزاده، اصلاح‌طلبان، دگراندیشان و تحول‌خواهان هستند از قوه قضاییه نقد و سوال دارند.

جناب آقای بادامچیان شما با بیش از شصت سال سابقه در سپهر سیاسی کشور این حرف مضحک را می‌زنید. ببینید در کشور ما مافوق مردم هستند، مردم مافوق سه قوه‌اند، چه قوه مقننه، چه قوه مجریه و چه قوه قضاییه و وقتی شما به این شکل سلب اختیار از مردم می‌کنید در واقع نشان می‌دهید که در تفکر شما و همفکران شما مردم و جمهور جایگاهی ندارند.

 

من معتقدم دستگاه قضایی هم باید پاسخگو باشد، همانطور که معتقدیم دولت در مقابل عملکرد خویش در امور اجرایی کشور باید پاسخگوی افکار عمومی باشد یا مجلس در بُعد نظارت و تقنین، عملکردی که دارد باید به مردم پاسخگو باشد.

بنده این نوع قرائت آقای بادامچیان را خطرناک می‌دانم که در واقع قوه قضاییه را مافوق مردم می‌داند و معتقد است وقتی که قوه قضاییه یک حکم صادر می‌کند، مردم، جریان‌ها و تشکل‌ها نباید از قوه قضاییه سوال کنند.

 

در حالی که نقد عملکرد دستگاه قضایی، وظیفه مهم مردم است و افکار عمومی باید همواره نسبت به عملکرد این قوه داوری کنند.

 

ببینید همین دستگاه قضایی اهتمامی که در بازداشت یک چهره فعال و اثرگذار و خوش فکر و پاک دست مثل آقای تاجزاده داشت، کدام رفتار تاجزاده را خلاف منافع ملی دید، کدام عملکرد آقای تاجزاده امنیت ملی را به مخاطره انداخت؟

مصطفی تاجزاده از اصلاح‌طلبان تحول‌خواهی می‌باشد که به دنبال نفی خشونت و معتقد به ضرورت اصلاحات ساختاری است و معتقد به خیابان نیست چون می‌داند که هرگاه مردم به خیابان آمدند از سوی دو گروه مورد هجمه قرار گرفته‌اند؛

یک، کسانی که آشوب‌گر هستند و به معنای اصل کلمه برای ایجاد اغتشاش در خیابان حضور می‌یابند.

دوم، کسانی که قدرت دارند و مردم را سرکوب می‌کنند.

سید مصطفی تاجزاده چنین عنصر ارزشمندی است که دل در گرو تحول‌خواهی و جنبش دموکراسی‌خواهی دارد و قوه قضاییه باید پاسخگو باشد.

اکنون حدود یک ماه از بازداشت آقای تاجزاده گذشته است، آیا از ایشان بازپرسی و بازجویی به عمل آمده؟ آیا وکلای تاجزاده موفق به ملاقات با ایشان شده‌اند؟ آیا تاجزاده از حق آزادی انتخاب وکیل که مصرح در قانون اساسی می‌باشد برخوردار است؟

جناب آقای بادامچیان، اگر کسی این سوالات را مطرح کند به نظر شما ذنب لایغفر کرده است؟

شما که خود از عناصر اصلی و با سابقه حزب موتلفه اسلامی هستید. اگر یک اصلاح‌طلب فرزندش به مانند فرزند آقای میرسلیم با منافقین همکاری داشت شما آبرویی برای جریان اصلاح‌طلب نمی‌گذاشتید.

 

اما آقای مصطفی میرسلیم که از استوانه‌های جریان اصولگرایی هستند چه پاسخی برای بازداشت فرزندش داشت، جز اینکه گفتند ایشان مورد سوءاستفاده واقع شده و فرزند من چون احساسی بوده منافقین توانسته‌اند او را جذب کنند.

شما که از دستگیری آقای تاجزاده حمایت می‌کنید آیا از هم حزبی خود (میرسلیم) پرسیده‌اید که چرا از فرزند جوانش مراقبت نکرد که در دام منافقین افتاد؟

من آقای بادامچیان را مصداق شخصیت‌هایی می‌بینم که از سیاست یک بام و دو هوا پیروی می‌کنند. آقای بادامچیان از یک سو اصلاحات، اصلاح‌طلبان، تحول‌خواهان، دگراندیشان و ملی مذهبی‌ها را به شدت و بی‌رحمانه صرفا به خاطر سیاست‌ورزی که برخلاف حاکمیت یا همان تفکر آقای بادامچیان هستند به باد دشنام می‌گیرد و به آن‌ها حمله می‌کند اما از سوی دیگر در قبال هم حزبی خود که فرزندش عملاً با منافقین همکاری می‌کند کاملا سکوت اختیار کرده است.

شما آقای بادامچیان، اگر معتقد هستید که مصطفی تاجزاده منافع ملی کشور را به خاطر کنشگری سیاسی به خطر انداخته، پس بفرمایید، آیا فرزند هم حزبی‌تان، عضو ارشد حزب موتلفه که با گروهک تروریستی منافقین (با سابقه ۱۷۰۰۰ ترور) همکاری دارد را چگونه توجیه می‌کنید ، آیا واقعاً فکر می‌کنید اگر از این مسئله عبور و سکوت کنید در واقع پاک کردن صورت مسئله است؟ خواهش می‌کنم به این تناقض و رفتار پارادوکسیکال خود پاسخ دهید!

 

 آقای بادامچیان که ظاهرا از پیش حکم مصطفی تاجزاده را هم صادر کرده‌اند، ایشان بجای واژه "اتهام" از واژه "جرم" استفاده کرده و افزوده: "همه مردم می‌دانند که جرم «تاج‌زاده» چیست، جریان اصلاحات هم می‌دانند که چه جرمی دارد. جرم او این است که به جای همراه شدن با مردمی که شهید داده‌اند، به گونه‌ای حرف می‌زند که انگار یک روزنامه‌نگار آمریکایی طرفدار بایدن رئیس‌جمهور آمریکا است."

به نظر شما منظور ایشان از روزنامه‌نگار آمریکایی طرفدار بایدن چیست؟ و آیا این مسئله در قانون ما جرم محسوب می‌شود!؟

 

برای حزب موتلفه و جریان اصولگرایی خیلی متأسفم. اگر یک اصولگرای تازه کار این حرف را می‌زد می‌گفتیم نمی‌داند و ندانستن جرم نیست اما برای آقای بادامچیان که خودش را مفسر و مورخ تاریخ سیاسی معاصر می‌داند جداً متأسفم.

آقای بادامچیان شما با این کلمه‌ای که اینجا علیه آقای تاجزاده به کار بردید در واقع مرتکب یک جرم شدید! آقای تاجزاده الان در زندان و از سوی قوه قضاییه به اتهام مسائلی دستگیر شده است. تا زمانی که اتهام بررسی و در دادگاه صالحه با حضور هیئت منصفه رسیدگی و محکوم نشود، بر چه اساسی شما تاجزاده را مجرم خطاب می‌کنید؟! آقای تاجزاده در کدام دادگاه محکوم شده! برای آقای بادامچیان که خود را استاد تاریخ معاصر سیاسی می‌داند متأسفم و تأسف می‌خورم که حزب موتلفه و جریان اصولگرایی که طلایه‌‌دار اصولگرایی و حفظ اصول انقلاب هستند این‌قدر دچار بی‌سوادی و بی‌اطلاعی از قانون هستند که هنوز آقای بادامچیان تفاوت بین اتهام و جرم را تشخیص نمی‌دهد.

آقای بادامچیان شما لطف کنید حتماً با یک وکیل دادگستری محض رضای خدا یک ربع مشورت و سوال کنید. مصطفی تاجزاده متهم است و نه مجرم. مجرم یکیست مثل شما که هنوز آقای تاجزاده جرم او اثبات نشده، شما به نیابت از قوه قضاییه مصطفی تاجزاده را مجرم اعلام کردید.

تاجزاده می‌تواند از شما شکایت کند.

شما روزنامه‌نگار آمریکایی طرفدار بایدن را چه کسانی می‌دانید؟ روزنامه‌نگاری که در آمریکاست یا موافق بایدن است یا مخالف بایدن و به تاجزاده کاری ندارد اما وقتی شما این‌گونه اتهام می‌زنید در واقع به روزنامه‌نگاران داخل کشور که با شما همسو نیستند و مخالف جریان شما فکر می‌کنند، انگ و اتهام آمریکایی بودن را به آنها می‌زنید. متاسفانه جریان سیاسی آقای بادامچیان اولین بار نیست که این شیوه‌ها را به کار می‌گیرند.

۱۰ یا ۱۵ سال پیش یکی از همین آقایان فقهای شورای نگهبان که همه نیز او را می‌شناسند در نماز جمعه تهران به عنوان خطیب موقت یکی از بهترین مراجع شیعه آیت‌الله العظمی سیستانی را به عنوان یک مرجع انگلیسی معرفی کرد که البته بعد هم به عذرخواهی افتاد.

من خیلی متأسفم، این جریان سیاسی که آقای بادامچیان متعلق به اوست یک روز مرجع بزرگ تقلید شیعه را انگلیسی می‌خوانند و یک روز هم روزنامه نگاران زحمتکش این کشور که به نیابت از افکار عمومی حرف مردم را می‌زنند روزنامه‌نگاران آمریکایی خطاب می‌کنند.

آقای بادامچیان، آمریکایی می‌دانید کیست؟ آمریکایی مظفر بقایی است. آقای بادامچیان در حزب جمهوری اسلامی شما در حزب بودید در جناح راست، همان جریانی که در واقع به دنبال مظفر بقایی بود، جریان مظفر بقایی جریانی بود که دقیقاً منافع آمریکا را در کشور تأمین می‌کرد. شما چطور در آن زمان سکوت کردید، شما که تاریخ سیاسی را خوانده‌ای، آیا مظفر بقایی عضو کابینه سپهبد زاهدی در دولت کودتا، همسو با آمریکا نبود؟

اگر همه بپذیریم که کودتای ننگین ۲۸ مرداد یک کودتای آمریکایی بود و آمریکا یک قطب مهم در آن کودتا بود؛ دولت کودتا بجای دولت دکتر مصدق آمد و آقای مظفر بقایی که هم حزبان شما مثل آقای حسن آیت از شاگردان ایشان بودند و در حزب با شما هم موضع بودند (این‌ها همه طرفدار مظفر بقایی بودند). اگر ما بخواهیم کسی را با نام آمریکایی به مردم معرفی کنیم لطفاً آدرس غلط ندهید، شما همین جریان مظفر بقایی را تحلیل کنید تا ببینید چه کسی آمریکایی است و چه کسی آمریکایی نیست.

 

بادامچیان در این مصاحبه به انتخابات گذشته اشاره نموده و افزوده است: "یک مجموعه‌ای در انتخابات شکست خورده و مردم به آن‌ها رأی ندادند، این یعنی آن‌ها باید بروند علت این اتفاق و رفتارهای گذشته خویش را بررسی کنند تا بتوانند آن را اصلاح کنند؛ اما متأسفانه این کار را نمی‌کنند." نظر شما چیست؟

 

آقای بادامچیان گفته‌اند که یک مجموعه‌ای در انتخابات شکست خورده و مردم به آن‌ها رأی نداده‌اند (منظور همین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است) و گفته‌اند شکست خوردگان، که منظور اصلاح‌طلبان، تحول‌خواهان، دموکراسی خواهان، اکثریت خاموش و جریان خاکستری که در انتخابات بیش از ۵۲ درصد بودند و رأی ندادند، این‌ها را مغلوبین انتخابات می‌داند! و معتقد است که این‌ها باید رفتارهای گذشته خود را بررسی کنند تا بتوانند آن را اصلاح کنند.

آقای بادامچیان؛ آقای علی لاریجانی اصولگراست، آقای علی لاریجانی که در جمهوری اسلامی با ۱۲ سال ریاست مجلس، حتی رکورد ریاست مجلس ایشان از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر است، آقای علی لاریجانی که منصوب رهبری و مورد اعتماد ایشان، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، وقتی در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ از قیف شورای نگهبان و از قیف نظارت استصوابی رد نمی‌شود، واقعاً معتقدید که آقای لاریجانی اصلاح‌طلب است، حامیان آقای لاریجانی که در انتخابات شرکت نکردند آن‌ها نیز اصلاح‌طلب یا تحول‌خواه یا ملی مذهبی هستند.

آقای بادامچیان کدام مردم؟ ۵۲ درصد رأی ندادند. حتی در این ۴۸ درصدی هم که آمدند و رأی دادند، آقای رئیسی نماینده ۳۰ درصد بیشتر آن‌ها نبود.

آراء باطله آن انتخابات را ببینید، با شما صحبت می‌کند. اگر شورای نگهبان واقعاً نظارت استصوابی را به آن شکل اعمال نمی‌کرد آیا واقعاً شما باز هم می‌توانستید امروز بیاید و بگویید کسانی در آن انتخابات شکست خوردند.

اصلا آقای بادامچیان برادر من، تعجب می‌کنم از سواد سیاسی شما، مادامیکه اصلاح طلبان، تحول‌خواهان، ملی مذهبی، جریان خاکستری که در انتخابات حضور نیافتند و معتقد بودند که شورای نگهبان حق انتخاب شوندگان و حق انتخاب کنندگان را طبق قانون اساسی رعایت نکرده و با صندوق‌های رأی قهر کردند، به این عدم حضور می‌توان گفت شکست؟!

حتی مرغ پخته نیز از سخنان آقای بادامچیان به خنده‌ می‌آید. امیدوارم ایشان بداند که با یک جامعه هوشیار، با یک جامعه آگاه و با یک جامعه بیدار صحبت می‌کند.

آقای دبیرکل؛ در عصر انفجار اطلاعات و در عصر طلایی شبکه‌های اجتماعی، امثال جنابعالی نمی‌توانید برای ملت تعیین تکلیف کنید.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها