اگر در دنیا سرآمدیم و دنیا باید از ما بیاموزد، پس این همه فقر و فلاکت از کجا می‌آید؟

کار به جایی رسیده که اساساً بنیان‌های توسعه را نفی می‌کنیم و به جایش مرکز خلق‌الساعه درست کرده ایم.

اگر در دنیا سرآمدیم و دنیا باید از ما بیاموزد، پس این همه فقر و فلاکت از کجا می‌آید؟

روزنامه اطلاعات نوشت: اخبار ساعت ۲۱ سیما را که می‌بینیم دائم می‌خواهد به ما یادآوری کند که ما از کشورهای توسعه یافته چیزی کم نداریم.

ایتالیا را نشان می‌دهد که مردمش با بحران پناه جویان مواجه هستند. فرانسه را نشان می‌دهد که ماه‌هاست مردم در حال اعتراض و اعتصاب هستند و از عملکرد دولت ناراضی هستند. انگلستان را نشان می‌دهد که در گرداب ‌برگزیت ‌در حال غرق شدن است. بعد هم چند مرکز تحقیقاتی یا واحد صنعتی را نشان می‌دهد که کالایی ساخته‌اند که فقط در آمریکا و فرانسه تولید شده است و ما سومین کشوری هستیم که به فناوری ساخت آن محصول استراتژیک! دست پیدا کرده ایم. یا فلان واحد صنعتی را نشان می‌دهد و می‌گوید این واحد بزرگ ترین، در خاورمیانه است.

وزارت علوم آمار سالیانه تولید علم در ایران را گزارش می‌کند و مسئولان خوشحال هستند که ما در شاخص تولید علم! (منظورشان همان انتشار مقالات علمی است) در دنیا هفدهم هستیم. طبق سند چشم‌انداز هم که قرار است تا ۵ سال دیگر ما در تمام شاخص‌های توسعه‌ در منطقه مقام اول را کسب کنیم. کار به جایی رسیده که اساساً بنیان‌های توسعه را نفی می‌کنیم و به جایش مرکز خلق‌الساعه درست کرده ایم. اخیراً هم که ذیل یک دانشگاه عالی دفاعی مدرسه حکمرانی تاسیس کرده ایم. یکی نیست بگوید اگر ما سرآمد علم دنیا هستیم و دنیا باید از ما بیاموزد، پس این همه فقر و فلاکت از کجا می‌آید. دیو خانمان سوز اعتیاد که میلیون‌ها ایرانی را اسیر خود ساخته ‌و آمار بالای طلاق و آلودگی هوای تهران چه نسبتی با رتبه درخشان تولید علم! دارد. باران اگر بیاید سیل و آب گرفتگی در انتظارمان است و اگر نیاید خشکسالی.

چرا با وجود این وضعیت اسف بار ما علاقه داریم خود را هم قد کشورهای توسعه یافته بدانیم؟ من البته دلیلش را می‌دانم. ما در پس ذهن خود می‌دانیم که فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته داریم. می‌خواهیم بی زحمت و با سرعت آنها را پشت سر بگذاریم.‌

‌ اولین دانش آموختگان دوره دکتری در رشته‌های علوم و مهندسی حدود ۲۰ سال پیش از دانشگاه‌های ایران فارغ‌التحصیل شدند درصورتی‌که نیوتن حدود ۳۵۰ سال پیش در کمبریج از رساله دکتری خود با عنوان «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» دفاع کرد. اوج شهرت و درخشش این غول علمی در ۱۶۹۸ هم زمان بود با آغاز سلطنت شاه سلطان حسین صفوی، کسی که تاج سلطنت را با خفت و خواری به محمود افغان تقدیم کرد. ‌

برای من قابل فهم است که چرا تبلیغات سطحی را جایگزین تحقیقات عمیق کرده‌ایم. تحقیق یعنی پایبندی به روش و اصول مشخص علمی برای فهم نتایج نامشخص. تبلیغ یعنی استفاده از روش‌های نامعین برای اقناع افکار عموم برای پذیرفتن نتایج از پیش تعیین شده. فرسنگ‌ها بین این دو فاصله است. تحقیق ده‌ها سال حوصله و دقت علمی لازم دارد اما تبلیغ کار چند ساعت است. ما دستاوردهای کار علمی را می‌خواهیم اما حوصله طی کردن مسیر آن را نداریم و دائم می‌خواهیم میانبر بزنیم. باید دانست که راه‌های موثر، هرگز میانبر ندارند. متقابلاً میانبرها همیشه عوارض جانبی دارند. تا زمانی که ما دنبال میانبر زدن هستیم، موفق نخواهیم شد.‌

‌ چند سال پیش به سبب همکاری که در تدوین طرح تحول راهبردی دانشگاه داشتم اسناد بالا دستی، از جمله نقشه جامع علمی کشور را مطالعه می‌کردم. در آنجا به اولویت‌های تحقیقاتی کشور برخورد کردم که در آن نانوتکنولوژی در صدر اولویت‌های تحقیقاتی کشور تعیین شده بود. ستاد ویژه توسعه فناوری نانو هم شکل گرفت تا هر ساله با صرف میلیاردها دلار مقالاتی منتشر و اختراعاتی در این زمینه به ثبت برسد تا ما مفتخر به کسب رتبه چهارم جهان بشویم. من نمی‌دانم که این اولویت‌های تحقیقاتی را چه گروهی برای کشور تعیین کرده و چه کسانی پیشنهاد کرده اند. آیا فن‌آوری نانو مشکلات اصلی کشور ما را حل می‌کند؟ آیا آمار طلاق را کاهش می‌دهد؟ آیا به هموار سازی کسب و کارها کمک می‌کند؟ آیا از فساد اداری و مالی جلوگیری می‌کند؟ آیا به رفع آلودگی هوا کمک می‌کند؟

 

ارسال نظر

  • ناشناس

    خدا پدرت را بیامرزد که حرف دل مردم را زدی

  • ناشناس

    عزیز علوم تجربی را با علوم انسانی قاطی کردی، نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی و ... ربطی به طلاق و اعتیاد و فساد مالی و آلودگی هوا ندارد. ما باید در همه علوم پیشرفت کنیم، بعد هم اثرات پیشرفت علم زمان می برد.

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها