آیا یک سیاستمدار میتواند در مورد هنر یا ورزش اظهار نظر کند؟
اما سؤال این است که آیا یک فرد سواد و آگاهی لازم برای ورود به هر موضوعی را دارد؟ به عنوان مثال یک هنرپیشه یا یک ورزشکار چه میزان در مورد مسائل سیاسی یا اجتماعی یا دینی صاحب رأی است و چه میزان به این موضوعات اشراف و آگاهی دارد و چه میزان در این موضوعات مطالعه داشته است که به راحتی به خود اجازه میدهد به این مسائل ورود پیدا کند؟ یا برعکس آیا یک سیاستمدار میتواند در مورد هنر یا ورزش اظهار نظر کند؟
رسالت نوشت: لابد شما هم دیده و شنیدهاید که برخی از سلبریتیهای همه چیزدان در حوزههای مختلف اظهار نظر کرده و خود را صاحب سخن میدانند و این اتفاق بعد از گسترش شبکههای اجتماعی شکل حادتری به خود گرفته است.
بیتردید فضای مجازی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی همه ما شده است، صبح با باز کردن چشمها و قبل از جدا شدن از رختخواب اینترنت خود را روشن میکنیم و پس از جستجوی شبکههای مجازی به سراغ کارهای روزمره میرویم. در طی روز هم از هر فرصتی که پیش بیاید برای سر زدن به دنیای مجازی استفاده میکنیم.
در این فضا خیلیها فقط دنبال کننده اخبار و ماجراها هستند و شاید در نهایت خبر یا مطلبی را بازنشر دهند. اما عدهای هم هستند که برای خود صفحاتی را در فضاهای مجازی ایجاد میکنند تا از این طریق حرف خود را به گوش دیگران برسانند. سهم ما آدمهای معمولی در این فضا میتواند یک صفحه در اینستاگرام، یک اکانت در توئیتر یا یک کانال در تلگرام باشد با تعداد فالوورهای نه چندان زیاد. صفحههایی که در آنها از روزمرگیها و دغدغههایمان مینویسیم و آن را با جامعه کوچکی از دوستانمان شریک میشویم.
اما عدهای هم هستند که صفحههایشان بالای چندین هزار یا حتی چند میلیون دنبال کننده دارد و حسابی در دنیای مجازی برای خود برو و بیایی دارند. افرادی که در زمینههای هنری، ورزشی، رسانه، علم، سیاست، مدل و … شهرت و معروفیتی دارند و از این جهت صفحات اجتماعیشان پر رونق هست و افراد زیادی آنان را دنبال میکنند.
طبیعتا یکی از فواید این فضاها امکان ارتباط متقابلی است که بین این چهرهها و مردم فراهم شده است. آنان میتوانند مردم را در جریان برنامههای خود قرار دهند یا برشهایی از زندگی شخصی خود را برای علاقهمندانشان به نمایش بگذارند. انتقادها را بشنوند و در مواردی که لازم باشد پاسخگو باشند. اما گاهی تعداد زیاد دنبال کنندهها این توهم را برای این چهرهها یا به اصطلاح سلبریتیها به وجود میآورد که باید در هر موضوعی ورود کنند و درباره آن نظر دهند چرا که خیال میکنند دنبال کنندههای آنان منتظر شنیدن نظراتشان هستند و اگر این کار را نکنند طرفداران از دستشان ناراحت میشوند، البته گاهی هم مطالبه طرفداران آنان را به سمت اظهار نظر سوق میدهد.
آنچه که امروزه در کشور ما از آن به عنوان سلبریتی نام برده میشود بیشتر در مورد هنرپیشهها و هنرمندان و ورزشکاران مطرح است. نمونههای ورود به حوزههای نامرتبط با صلاحیت و آگاهی این افراد فراوان است و برخی از آنها به سبب جنجال آفرینیشان بیشتر در اذهان مانده است. به عنوان مثال میتوان به اظهارات خانم پریناز ایزدیار بازیگر سینما که گفته بود از نظر من سگ نجس نیست چون در حوادث طبیعی کاربرد زیادی در نجات جان انسانها دارد یا ساره بیات دیگر بازیگر که معتقد بود شوهر خواهر محرم است چون دستهایش شبیه پدرم است یا خانم صبا کمالی بازیگر نه چندان مطرحی که همین چند وقت پیش به بهانه گفتگوی صمیمی با امام حسین (ع) صحبتهایی را مطرح کرد که از سوی کاربران فضای مجازی به توهین به اعتقادات مذهبی متهم شد یا اظهار نظر لیلا حاتمی در مورد حجاب با استناد به سخنی از یک نویسنده اشاره کرد که همه این موارد نشاندهنده این است که ورود بسیاری از این سلبریتیها به مسائل مرتبط با دین از روی احساسات و نه آگاهی و شناخت نسبت به مسائل فقهی است.
خیلی از این سلبریتیها ورود به مسائل امنیتی و سیاسی هم میکنند و اظهار نظرهای ناپخته و ناشیانهای از خود بروز میدهند. به عنوان مثال پست اینستاگرامی حمید فرخ نژاد که در آن آرزو می کند کاش کشورش کسی مثل حاکم دبی را میداشت یا آناهیتا همتی بازیگر تلویزیونی که درباره اعدام یکی از اعضای حزب تروریستی کومله که با هشتک نه به اعدام و نه به خشونت و نه به کشتار اظهار نظر میکند یا خانم مهناز افشار که با استناد به توئیت یک اکانت فیک در خصوص غیرت ایرانیها و وطن پرستیشان اظهار نظر میکند و در سطح اذهان عمومی حساسیت ایجاد میکند یا ویدئویی که اخیرا از یک بازیگر درجه چندم به نام سمانه پاکدل که برای فعالین سیاسی و مدنی ابراز نگرانی میکند و با یک لفظ اشتباه موجبات تمسخر خودش را در بین کاربران فضای مجازی فراهم میکند یا اظهارات جنجالی مهدی مهدوی کیا فوتبالیست سالهای دور که پرداختن به اتفاقات لبنان و سوریه و عراق را بیمعنی میداند و به جای آن خواستار رسیدگی به زیر ساختهای ورزشی و مقابله با فقر و اعتیاد و …. همه نمونههایی از این ورود باری به هر جهت سلبریتیها به موضوعات سیاسی و امنیت ملی است که در حوزه تخصص آنها نمیگنجد.
یک کارشناس اجتماعی سلبریتیها را گروههایی از افراد جامعه میداند که به دلیل نوع شغل و فعالیت شان مخاطبین زیادی را به سمت خود جذب میکنند. وی معتقد است ورزشکاران، هنرمندان یا هنرپیشهها، خوانندهها و کارگردانان بیش از دیگران در این طیف قرار میگیرند. وی در خصوص اظهار نظرهایی که گاها از جانب این افراد شنیده میشود میگوید: « ویژگی این افراد این گونه است که گاهی مواقع فکر میکنند اگر اظهار نظر نکنند عقب میافتند یعنی طرفدارانشان را از دست میدهند یا به اشتباه فکر میکنند طرفدارانشان منتظر شنیدن دیدگاههایشان درهمه حوزه ها هستند. طبیعتا در چنین شرایطی برای اینکه از گردونه دیده شدن عقب نمانند راجع به هرموضوعی اظهار نظر میکنند. درحالی که همه موضوعات درحیطه تخصصیشان نیست و گاهی مواقع هم میبینیم که دیدگاههایشان مورد توجه قرار میگیرد و به قول خودشان فالوورهایشان لایکشان میکنند، بازنشر میدهند وحتی گاهی مواقع دیدگاههایشان مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی هم قرار میگیرد.»
ارسال نظر