10 فیلم نوآر برتر تاریخ سینما که باید تماشا کنید
ژانر فیلم نوآر از جمله ژانرهای سینمایی پرطرفدار در دوران سینمای کلاسیک است که موضوعات جنایی را درسبکی خاص ارائه میکند و اثری رازآلود و پرابهامتر از یک فیلم جنایی معمولی تحویل مخاطب میدهد.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین:
فیلم نوآر «جیببر خیابان جنوبی»
- کارگردان: سام فولر
- محصول: ۱۹۵۳
داستان فیلم «جیببر خیابان جنوبی» در مترو شلوغ شهر نیویورک شروع میشود. کندی (جین پیترز) با صورتی غرق در عرق تحت نظر دو مرد قرار دارد که مشخص میشود خیلی وقت است او را تحت نظر داشته و در کارشان حرفهای هستند. سپس مردی به نام اسکیپ مک کوی (ریچارد ویدمارک) به او نزدیک میشود و پس از نگاه گستاخانه اوست که کیف پول کندی را از داخل کیف بزرگتر همراهش بیرون میآورد.
تریلر جذاب و پرتنش سام فولر، جیببری را در عقاید ضدکمونیستی ترکیب میکند. بدون آنکه کندی در جریان باشد، کیف پولش حاوی میکروفیلمی است که سازمان سیا امیدوار است آنها را به شبکه جاسوسان کمونیست برساند. ویدمارک در نقش یک اوباش بددهن و خودخواه که در یک ماجرای سیاسی گرفتار شده بسیار بینقص ظاهر شده است درحالیکه مو ویلیامز (تلما ریتر) یکی از تراژیکترین شخصیتهای مکمل تاریخ فیلمهای نوآر را بازی میکند؛ خبرچینی که از همه زوایای ماجرا خبر دارد، اما حس وفاداری باعث شده او بیدفاع باشد
جیببر خیابان جنوبی فیلمی خشن و بیرحم است که در اوج دوران مککارتیسم ساخته شده و با نمایش درگیریها، کتککاریها و زندگی واقعی جاری در خیابان چندان به قواعد خشک دولتی آن دوره وفادار نمانده است.
این اثر سینمایی در استودیوی فاکس قرن بیستم تولید شد؛ در ابتدا مریلین مونرو برای ایفای نقش کندی پیشنهاد شده بود اما درنهایت کارگردان فیلم در تصمیمی غیرمنتظره این نقش را به جین پیترز داد.
فیلم نوآر «نشانی از شر»
- کارگردان: اورسون ولز
- محصول: ۱۹۵۸
منتقدان اواخر سال ۱۹۵۰ میلادی را زمان افول سینمای کلاسیک نوآر میدانند، زمانی که ستاره بزرگ استودیوی یونیورسال چارلتون هستون به همراه جنت لی و اورسون ولز در فیلم سینمایی «نشانی از شر» به کارگردانی اورسون ولز بازی کردند. فیلم «نشانی از شر» نوعی پایان بود بر آثار کلاسیک نوآر. فیلمهایی که در سالهای بعد ظرف دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ساخته شدند گرچه از برخی زوایا شباهتهایی با فیلمهای دوره کلاسیک داشتند اما از بعضی نظرات چه در سطح فرم و چه در حوزه محتوا متفاوت بودند.
فیلم اقتباسی است از کتاب نشان شر نوشته ویت مسترسون؛ فیلمی جذاب و درخشان که در آن برخی بازیگران قدیمی هالیوود همچون مارلنه دیتریش، ژاژا گابور و جوزف کاتن نیز به نقشآفرینی پرداختند.
داستان فیلم ازاینقرار است: چارلتون هستون در نقش میگوئل وارگاس به همراه همسرش سوزی (با بازی جنت لی) برای ماهعسل به شهری مرزی در مکزیک رفته است. او در حال رفتن به شهر مکزیکوسیتی است تا علیه گراندی سرکرده بانفوذ مافیای مواد مخدر شهادت دهد. وارگاس و سوزی شاهد انفجاری بودهاند که منجر به مرگ یک پیمانکار آمریکایی شده است. هنگ کوینلین (با بازی ولز) پلیسی است که روی این پرونده کار میکند.
شجاعت ولز در به تصویر کشیدن داستان فیلم بسیار هنرمندانه اما در آن دوران خلاف عرف بود. استودیوی یونیورسال فیلم را دوباره تدوین کرده و با برخی تغییرات به نمایش درآورد به این امید که از نظر تجاری به موفقیت دست یابد.
با وجود تلاشهای یونیورسال فیلم در گیشه شکست خورد اما بهمرورزمان به جایگاه بسیار برجستهای در میان فیلمهای نوآر تاریخ سینما دست یافت. در واقع این اثر نیز مثل بیشتر فیلمهای اورسون ولز در سالهای بعد از اکران بیشترین توجه را به خود جلب کرد.
در سال ۱۹۹۸ نشانی از شر دوباره اکران شد و تلاش شد فیلم در حد امکان به دیدگاه نسخه اصلی ولز نزدیک باشد.
این فیلم سینمایی بر بیشتر آثاری که در سالهای بعد ساخته شدند – بهخصوص فیلم روانی ساخته هیچکاک- تأثیر گذاشته است.
در سال ۲۰۱۲ نشریه معتبر سایت اند ساند از منتقدان و کارگردانها سینما خواست برترین فیلمهای تاریخ سینما را از نگاه خود انتخاب کنند. این دو گروه دو فهرست مجزا از آثار برتر تاریخ سینما منتشر کردند که در هر دو نام فیلم نشانی از شر به چشم میخورد؛ این اثر در فهرست منتقدان رتبه ۵۷ و در فهرست کارگردانها رتبه ۲۶ را به خود اختصاص داده بود.
فیلم نوآر «غرامت مضاعف»
- کارگردان: بیلی وایلدر
- محصول: ۱۹۴۴
فیلم «غرامت مضاعف» ساخته بیلی وایلدر از فیلمهایی بود که ژانر نوآر را جاودانه کرد. منتقدان فرانسوی پس از جنگ جهانی دوم با تماشای این فیلم برای اولین بار از واژه فیلم نوآر استفاده کردند.
در ژانر نوآر معمولاً یک زن شرور وجود دارد که مردان خام را اغفال میکند، فیلیس دیتریچستون فروشنده بیمه عمر والتر نف فرد مکموری را اغفال میکند تا او را در کشتن شوهرش یاری دهد و مرگ او را یک حادثه جلوه دهند تا فیلیس بتواند از طریق ماده غرامت مضاعف، بیمه عمر شوهرش را طلب کند و به نظر میرسد که والتر نف هم نمیتواند در برابر او مقاومت کند.
فیلم سه سال بعد از فیلم شاهین مالت (پیشگام آثار نوآر) ساخته شد. غرامت مضاعف بیشترین عناصر تعیینکننده نوآر را در دوره کلاسیک فیلم نوآر درون خود جا داده بود و بهنوعی از پایهگذاران مهم این جنبش به شمار آمد.
وایلدر غرامت مضاعف را بر اساس رمانی از نویسنده مشهور جیمز ام.کین ساخت و فیلمنامهنویسی آن را به همراه نویسنده مشهور و کاربلدی چون ریموند چندلر به عهده داشت. از دیگر امتیازات فیلم موسیقی متن تأثیرگذار آن بود که توسط میکلوش روژا – یک مهاجر اروپایی که برای بسیاری از آثار نوآر بهترین موسیقیهای متن را خلق کرده – ساخته شده است.
داستان فیلم درباره یک فروشنده بیمه عمر است که در دام زنی به نام فیلیس دیتریکستون (با بازی باربارا استانویک) گرفتار میشود.
فیلیس، والتر را متقاعد میکند که در قتل همسرش با او شریک شود و وانمود کند که شوهر او در اثر یک حادثه مرده است تا بتواند بهعنوان یک بیوه از غرامت مضاعف بیمه عمر شوهرش استفاده کند. بارتون کییس (با بازی ادوارد جی.رابینسون) رئیس و دوست صمیمی نف بلافاصله به این موضوع که نقشهای پلید در جریان است شک میکند اما هنوز نمیداند که دوست و همکارش والتر در یک جنایت شریک شده است.
داستان فیلم با یک فلاشبک و با صدای والتر روایت میشود. این ویژگی بهعنوان یک عنصر همیشگی در آثار نوآر تا پنج سال بعدازاین فیلم ادامه مییابد و پسازآن هم در برخی دیگر از نمونهها به چشم میخورد. تاریکی، ابهام، تصادف، بازی سرنوشت و بدگمانی که بهوفور در این اثر سینمایی به چشم میآید هم از مضامین مشترک میان بسیاری از فیلم نوآرهایی است که در سالهای بعد شاهد ساختشان هستیم.
نگاه منتقدان به غرامت مضاعف کاملاً همراه با تحسین بود. فیلم در ۷ رشته از جوایز اسکار نامزد شد اما در کمال تعجب هیچ جایزهای دریافت نکرد تا به لیست آثار برجستهای بپیوندد که اسکار نگرفتهاند.
فیلم نوآر «لورا»
- کارگردان: اتو پرمینگر
- محصول: ۱۹۴۴
شاید بتوان جین تیرنی را یکی از برجستهترین بازیگران فیلمهای نوآر و فیلم سینمایی «لورا» به کارگردانی اتو پرمینگر را یکی از بهترین نمونههای این جریان سینمایی در نظر گرفت.
لورا نیز مانند فیلم سینمایی بانویی پشن پنجره درباره افسونشدن یک مرد بهوسیله زنی زیبا است اما در این مورد با زنی ظاهراً مرده طرفیم. یک کارآگاه پلیس به نام مارک مکفرسون (با بازی دینا اندروز) در حال رسیدگی به پرونده قتل وحشیانه یک زن به نام لورا است؛ مکفرسون هنگام رسیدگی به این پرونده جنایت در مورد شخصیت لورا وسواس بیشتری به خرج میدهد. ماجرا به حدی پیش میرود که گویا او عاشق زنی شده که به قتل رسیده است.
مانند بسیاری از فیلمهای نوآر داستان فیلم لورا نیز از طریق فلاشبک روایت میشود. اثر استادانه پرمینگر که یک آلمانی دیگر مهاجرتکرده به هالیوود است و در ساخت فیلمهای نوآر چیرهدست ظاهر شده توسط استودیوی فاکس قرن بیستم و بر اساس رمانی به همین نام اثر ورا کسپری ساخته شده است.
لورا بهعنوان یک اثر برجسته کلاسیک و یک فیلم نوآر درجهیک بسیار مشهور شد؛ این اثر سینمایی در فهرست فیلمهایی که هر علاقهمند به آثار نوآر باید ببیند جایگاهی غیرقابلانکار دارد.
فیلم لورا یک ماه پس از «غرامت مضاعف» اکران شد و ثابت کرد که فیلم نوآر جریانی جدی است. این فیلم برخلاف فیلم «غرامت مضاعف» یک فیلم کاملاً شهری و مدرن و با بیانی جذاب است.
داستان پیچیده این فیلم از رمان ورا کاسپاری الهام گرفته و باوجود زیبایی داستان، این شخصیتهای فیلم هستند که در ذهن بیننده باقی میمانند، نهفقط لورا و لیدکر، بلکه نجار وینسنت پرایس، یک مرد زنباز و خود مک فرسن که الهامبخش شخصیت جیمز استیوارت در «سرگیجه» (۱۹۵۸) بود که هنوز عاشق یک زن مرده بود.
فیلم نوآر «خواب ابدی»
- کارگردان: هاوارد هاکس
- محصول: ۱۹۴۶
خواب ابدی یکی از مشهورترین آثار نوآر و در میان چند فیلم اولی است که احتمالاً یک علاقهمند به این آثار باید تماشا کند. هنرنمایی زوج موفق بوگارت-باکال در کنار کارگردانی هاوارد هاکس شناختهشدهترین فیلم اقتباسشده از آثار ریموند چندلر را رقم زده است.
همفری بوگارت محبوبترین ستاره هالیوود در دهه ۱۹۴۰ میلادی عمده شهرت خود را مدیون بازی در تعداد زیادی از فیلمهای نوآر برجسته از جمله فیلم «خواب ابدی» است.
در خواب ابدی بوگارت نقش فیلیپ مارلو را ایفا میکند؛ فیلم اقتباسی است از کتاب خواب ابدی اثر نویسنده بزرگ آثار کارآگاهی ریموند چندلر. مارلو که یک کارآگاه خصوصی است به خانه ژنرال استرن وود فراخوانده میشود تا ماجرای بدهکاریهای دختر جوانش کارمن (با بازی مارتا ویگرز) را حلوفصل کند اما بهزودی مشخص میشود نیت اصلی ژنرال چیز دیگری است و ماجرا پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسیده است.
بوگارت در فیلم دیگر نوآر به نام «شاهین مالت» نیز نقشآفرینی کرده بود. هاکس با استفاده از صحنهسازی موضوعی و بصری که خاص فیلمهای نوآر است، فیلمی رمانتیک ساخته است. کارگردان بدبینی و پیچیدگی فیلمهای نوآر را در داستانی ساده گنجانده که گفتگوی بوگارت و لورا است، زوجی که در دنیای واقعی زن و شوهر هستند.
فیلم نوآر «کشتن»
- کارگردان: استنلی کوبریک
- محصول: ۱۹۵۶
«کشتن» فرصتی برای استنلی کوبریک جوان بود تا پس از «هراس و هوس» یک فیلم دیگری بسازد و بهعنوان یک چهره جدی خود را در سینمای آمریکا مطرح کند.
کشتن اقتباسی است از کتاب لیونل وایت روزنامهنگار و نویسنده کتابهای جنایی شد. کوبریک مشترکا با فیلمنامهنویس کهنهکار آمریکایی جیم تامپسون فیلمنامه را نوشتند. داستان فیلم درباره یک سرقت به رهبری جانی کلی (با بازی استرلینگ هایدن) است. جانی تیمی را تشکیل میدهد تا از یک اتاق شمارش پول درطول یک مسابقه بزرگ اسبسواری دزدی کنند.
سبک غیرخطی داستانی که کوبریک در فیلم کشتن مورداستفاده قرار میدهد در دوره خود بسیار قابلتوجه بود چرا که بیننده را قادر میساخت از نظرگاههای مختلف به جزئیات یک سرقت بزرگ نزدیک شود. این سبک بعدها توسط کارگردانهای زیادی از جمله کوئنتین تارانتینو مورداستفاده قرار گرفت و فیلم سگهای انباری تارانتینو در سال ۱۹۹۲ از فیلم کشتن استنلی کوبریک تأثیر زیادی گرفته است.
فیلم سینمایی کشتن در اکران اولیه خود با استقبال خوبی روبرو نشد اما مورد تحسین منتقدان واقع شد و در فهرست فیلمهای برتر سال نشریات سینمایی قرار گرفت.
فیلم نوآر «مرد سوم»
- کارگردان: کارول رید
- محصول: ۱۹۴۹
فیلم سینمایی مرد سوم از معدود فیلمهای غیرآمریکایی است که بهعنوان یک اثر نوآر بسیار مورد تحسین قرار گرفته است. این فیلم روایت زندگی هالی مارتینز (با بازی جوزف کاتن) نویسندهای است که طبق خواسته دوست قدیمیاش هری لایم (با بازی اورسون ولز) به شهر وین آمده است اما پس از رسیدن به شهر متوجه میشود لایم همان روز در یک تصادف اتومبیل در خیابان روبروی خانهاش کشته شده است.
فیلم سینمایی مرد سوم نهفقط برای فیلمبرداری و سبک بصریاش بلکه برای زوایای خاص دوربینش (که یادآور فیلمهایی است که اورسون ولز کارگردانی کرده است) بسیار مورد تحسین قرار گرفت. فصل تعقیب و گریز در فاضلاب یکی از سکانسهای ماندگار تاریخ سینماست و حضور ناگهانی اورسون ولز در نقشی کلیدی در پارک شهر کنار چرخوفلک در فیلم آن را به اثری فراموشنشدنی در تاریخ سینما بدل میکند. فیلم شاهکاری است در استفاده از نور و سایه و بازیگری. همچنین استفاده از موسیقی متنی نوآورانه از جمله ویژگیهایی بود که به فیلم جذابیت بیشتری بخشید.
شاید همین ویژگیها بود که باعث شد فیلم در اکران خود موفقیت قابلتوجهی به دست آورد. فیلم در سال ۱۹۹۹ میلادی بهعنوان «بهترین فیلم بریتانیایی قرن بیستم» توسط بنیاد فیلم بریتانیا انتخاب شد که گواهی بر ماندگاری و عظمت این اثر سینمایی است.
فیلم نوآر «شاهین مالت»
- کارگردان: جان هیوستون
- سال ساخت: ۱۹۴۱
فیلم سینمایی «شاهین مالت» اولین اثر کارگردان مطرح آثار نوآر جان هیوستن است که تعدادی از منتقدان آن را سرآغاز ژانر فیلم نوآر میدانند.
شاهین مالت بر اساس رمانی به همین نام نوشته دشیل همت ساخته شده است. همفری بوگارت در نقش سم اسپید و جروم کوآن در نقش مایلز آرچز زنی به نام مارلی (با بازی مری استور) را در دفتر کارآگاهی خود در سانفرانسیسکو ملاقات میکنند. مارلی ادعا میکند مردی به نام ترزبی خواهرش را ربوده است.
مانند بسیاری از آثار هیوستون این فیلم سینمایی نیز درباره گروهی از افراد خلافکار است که به دنبال رسیدن به منافع خود از هیچ جرم و جنایتی روگردان نیستند اما سرانجام هیچیک به خواستهشان نمیرسند.
فیلم سینمایی شاهین مالت در استودیوی برادران وارنر تولید شده و از اولین آثار کارآگاهی است که موفقیت تجاری بسیاری در سال ۱۹۴۰ میلادی کسب کرد. بوگارت با بازی درخشان و تأثیرگذار خود در کسب این موفقیت سهم بسزایی داشت و این اثر سینمایی شروعی برای نقشآفرینیهای بعدی او بهعنوان یک ستاره در هالیوود و بهویژه فیلمهای نوآر بود.
فیلم نوآر «محله چینیها»
- کارگردان: رومن پولانسکی
- محصول: سال 1974
جرم، جنایت و خیانت در این فیلم جنونآمیز رومن پولانسکی آنچنان به شکلی درخشان درهمتنیدهاند که پایان تراژیک عشق جیک، کارآگاهی با بازی بهیادماندنی جک نیکلسون زهر و تلخیای مضاعف دارد. داستان فیلم درباره کارآگاهی خصوصی به نام جیک است که مأمور پروندهای شده که به نظر میرسد خیلی سریع قابلحل است، اما ناگهان خود را در میانه فساد شهرداری، تجاوز و قدرت پول و بیاعتباری قانون میبیند. بازیهای ماندگار فی داناوی، جک نیکلسون، جان هیوستن و فیلمنامه بینقص رابرت تاون با کنایههای استعاریاش این فیلم را به اثری درخشان و ماندگار تبدیل کرده است. خود پولانسکی حضوری کوتاه اما ترسناک در فیلم دارد که از یادها نمیرود.
فیلم نوآر «سانست بلوار»
- کارگردان: بیلی وایلدر
- محصول: ۱۹۵۰
بیلی وایلدر نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «سانست بلوار» با ساخت این فیلم در سال ۱۹۵۰ میلادی به ژانر فیلم نوآر را اعتباری تازه بخشید. روایت فیلم درباره یک ستاره افولکرده سینمای صامت به نام نورما دزموند (با بازی گلوریا سوانسون) است که به فیلمنامهنویس جوانی به نام جو گلیس (با بازی ویلیام هولدن) دل میبندد. او قرار است برای بازگشت دوباره نورما فیلمنامهای بنویسد اما صرفاً برای رهایی از دست او و موقعیتی که گرفتارش شده است.
فیلم سینمایی سانست بلوار داستانی از رؤیاهای شکستخورده اثری نمادین درباره هالیوود پرزرقوبرق رو به افول است. خیابانی که تحت عنوان سانست بلوار شناخته شده است از سال ۱۹۱۱ با تولیدات سینمایی هالیوود عجین شده است چرا که اولین استودیو شهر لسآنجلس در این خیابان افتتاح شد. این موضوع نیز باعث شد فعالین صنعت سینما بهتدریج در این خیابان و منطقه ساکن شوند. با شکل گرفتن سیستم ستارهپروری در هالیوود خانههای لوکس و پرزرقوبرق در این منطقه ساخته شد و ستارگان سینما جایگزین کارکنان اولیه شدند.
سانست بلوار از حضور افتخاری هنرمندان مشهور دوره صامت سینما و عصر طلایی هالیوود بهره گرفته و چهرههایی چون باستر کیتون، سیسیل بی. دمیل، هدا هاپر، اچ.بی. وارنر و آنا کیو. نیلسن هرچند کوتاه در آن حضور یافتهاند.
فیلم هنگام اکران به شکل گستردهای توسط منتقدان موردتمجید قرار گرفت. سانست بلوار در ۱۱ رشته مختلف نامزد دریافت جایزه اسکار شد از جمله در هر ۴ رشته مربوط به بازیگری و درنهایت موفق شد سه جایزه اسکار به دست بیاورد.
ارسال نظر