نگاهی به زندگی و آثار پائولو کوئیلو؛ نویسندهای کیمیاگر یا پدیدهای عامهپسند؟
برخی پائولو کوئیلو را از تاثیرگذارترین نویسندههای دنیا میدانند و برخی دیگر او را به سطحینگری و عامهپسند بودن متهم میکنند. اما نمیتوان منکر شد که او از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن حاضر است.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: وقتی «پائولو کوئیلو» در 24 اوت 1947 به دنیا آمد، مادربزرگش را دید که در کنارش ایستاده و این لحظه را برای تمام عمر به خاطر سپرد. حتماً فکر میکنید عجیب است ولی خودش میگوید این واقعه را به یاد دارد. 17 سال بعد، پدر و مادرش که به دلیل تمایلات جامعه ستیزانه ی پائولو، نگران سلامت روانیاش بودند، او را به یک آسایشگاه روانی فرستادند. پائولو که سه بار موفق شده بود از آسایشگاه فرار کند، بالاخره در سال 1967 از آنجا مرخص شد.
پدرش، مهندس بود و مادرش، خانهدار. او در هفتسالگی، به مدرسه مسیحی سن ایگناسیو در ریودوژانیرو در برزیل رفت. تأثیر این محیط بر او، این بود که تصمیم گرفت نویسنده شود و اولین جایزه ادبی خود را در مسابقه شعر مدرسه به دست آورد. مدتی بعد، برای روزنامه دیواری مدرسه خواهرش- سونیا - مقالهای نوشت که آن مقاله هم توانست برنده جایزه شود.
والدین پائولو، میخواستند فرزندشان مهندس شود، سعی میکردند شوق ادبیات را در او از بین ببرند. پائولو پس از گفتن این موضوع به مادرش که میخواهد نویسنده شود چنین پاسخی شنید: «عزیز من، پدر تو یک مهندس است. او یک منطقگراست، انسانی منطقی با چشماندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً میدانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟» پس از تحقیق، کوئیلو به این نتیجه رسید که یک نویسنده «همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند و وظیفهای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد».
آشنایی پائولو با کتاب مدار رأسالسرطان (هنری میلر)، روح طغیان را در او برانگیخت و باعث شد پا روی خواستههای خانواده بگذارد. پدرش رفتار او را ناشی از بحران روانی دانست و به همین علت پائولو کوئیلو تا 17 سالگی، دو بار در بیمارستان روانی بستری شد. درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجر شد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد، فرار کرد. او بعداً اشاره کرد که «آنها نمیخواستند به من صدمه بزنند، اما آنها نمیدانستند چهکار باید بکنند، آنها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آنها این کار را کردند تا مرا نجات دهند.»
به خاطر آرزوهای پدر و مادرش، کوئیلو در مدرسه حقوق ثبتنام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت میکرد از جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت و بهعنوان یک ترانهسرا شروع به کار کرد.
زندانی شدن پائولو کوئیلو
در سال ۱۹۷۴، کوئیلو به جرم فعالیتهای «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو را بهعنوان جناح چپ برای خود تهدیدآمیز تلقی میکرد.
کمی بعد، پائولو با یک گروه تئاتری آشنا شد و همزمان، به روزنامهنگاری روی آورد. از نظر طبقه متوسط راحتطلب آن دوران، تئاتر سرچشمه فساد اخلاقی بود. به این بهانه وی برای بار سوم در بیمارستان بستری شد؛ اما با تشخیص پزشک مبنی بر دیوانه نبودن، وی سرگشتهتر و آشفتهتر از قبل، از بیمارستان مرخص شد.
پائولو کوئیلو و کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»
پائولو بعد از این جریان، کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» را نوشت که سال 1988 در برزیل منتشر شد. این کتاب باعث شد، سال بعد قانونی در کنگره به تصویب برسد (ممنوعیت پذیرش بیرویه بیماران روانی در بیمارستانها) که 10 سال بلاتکلیف مانده بود.
زندگی شخصی و خانوادگی پائولو کوئیلو
پائولو در 26 سالگی به این نتیجه رسید که بهاندازه کافی زندگی کرده و دیگر میخواهد طبیعی باشد. در یک شرکت تولید موسیقی مشغول به کار شد و پس از آشنایی با زنی، با او ازدواج کرد. آنها سال 1977 به لندن رفتند و پائولو شروع به نوشتن کرد، اما موفقیت چندانی به دست نیاورد. سال بعد به برزیل برگشتند و همسرش از او جدا شد. مدتی بعد با دوستی قدیمی به نام کریستینا اویتیسیکا ملاقات کرد که منجر به ازدواج آنها شد و هنوز باهم زندگی میکنند.
وی بعد از یک سفر زیارتی، در سال 1987 کتاب خاطرات یک مُغ را نوشت. یک ناشر کوچک برزیلی این کتاب را چاپ کرد و فروش نسبتاً خوبی داشت، اما با اقبال کمی از سوی منتقدان روبهرو شد.
کیمیاگر مشهورترین رمان پائولو کوئیلو
کوئیلو در سال 1988 کتاب کیمیاگر را نوشت. کتابی کاملاً نمادین که کلیه مطالعات 11 ساله وی را درباره کیمیاگری، در قالب داستانی استعاری خلاصه میکرد. داستان کتاب درباره چوپانی اندلسی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اسپانیا رها میکند و به شمال افریقا میرود تا گنجی را در حوالی اهرام بیابد. موفقیت کیمیاگر در ایالاتمتحده، آغاز فعالیت بینالمللی پائولو بود. تهیهکنندگان متعددی از هالیوود، علاقه زیادی به خرید امتیاز ساخت فیلم از روی این کتاب نشان دادند و سرانجام، شرکت برادران وارنر در سال 1993، این امتیاز را خرید. کیمیاگر، رکورد فروش تمام کتابهای تاریخ نشر برزیل را شکست و حتی نامش در کتاب رکوردهای گینس نیز ثبت شد.
پائولو در سال 1990، کتاب بریدا را منتشر کرد که در آن، درباره عطایای هر انسان صحبت میکرد. بریدا، داستان یک دختر جوان ایرلندی است که میخواست جادوگر باشد. بریدا ناچار است میان دو سنت کهن، یکی را برگزیند. این کتاب با استقبال زیادی مواجه شد و باعث شد کیمیاگر و خاطرات یک مغ نیز دوباره موردتوجه قرار بگیرند. در مدت کوتاهی، هر سه کتاب در صدر فهرست کتابهای پرفروش برزیل قرار گرفت.
انتشار کتاب «کنار رود پیدرا نشستم و گریستم» در سال 1994، موفقیت بینالمللی پائولو را دوچندان کرد. در این کتاب، پائولو درباره بخش زنانه وجودش صحبت کرده است. این اثر، خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان شیفته خود کرده است.
در سال 1996، انتشارات ابژتیوای برزیل، حق امتیاز کتاب کوه پنجم را خرید و یک میلیون دلار پیشپرداخت داد. این رقم، بالاترین مبلغ پیشپرداختی است که تا کنون به یک نویسنده برزیلی پرداخت شده است. همان سال، پائولو نشان شوالیه هنر و ادب را از دست فیلیپ دوس بلازی، وزیر فرهنگ فرانسه دریافت کرد. پائولو در همان سال بهعنوان مشاور ویژه برنامه همگرایی روحانی و گفتوگوی بین فرهنگها برگزیده شد.
وی در سال 1997، کتاب مهمش راهنمای رزمآور نور را منتشر کرد. این کتاب، مجموعهای از افکار فلسفی اوست که به کشف رزمآور نور درون هر انسان کمک میکند. کتاب راهنمای رزمآور نور مشتمل بر مجموعهای از اندیشههای فلسفی و قصههایی است که قلب سالکان را در هر جای دنیا به وجد میآورد. این کتاب تا کنون کتاب مرجع میلیونها خواننده شده است.
در مارس سال 1999، نشریه ادبی لیر، پائولو کوئیلو را دومین نویسنده پرفروش جهان، در سال 1998 اعلام کرد. همان سال وی جایزه معتبر کریستال را از انجمن جهانی اقتصاد دریافت و دولت فرانسه، نشان لژیون دونور را به او اهدا کرد.
پائولو کوئیلو و سفر به ایران
در ماه مه 2000، پائولو به ایران سفر کرد. او اولین نویسنده غیرمسلمانی بود که بعد از انقلاب به ایران سفر میکرد. او از سوی مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انتشارات کاروان، دعوت شده بود. پائولو با انتشارات کاروان قرارداد همکاری بست و با توجه به اینکه ایران عضو معاهده بینالمللی حق مؤلف نیست، او اولین نویسندهای بود که رسماً از ایران حقالتألیف دریافت میکرد.
در سپتامبر 2000، رمان شیطان و دوشیزه پریم، همزمان در ایتالیا، پرتغال، برزیل و ایران منتشر شد. همین کتاب سال بعد در بسیاری از کشورهای جهان منتشر شد و در 30 کشور در صدر کتابهای پرفروش قرار گرفت و جایزه زامبی، یکی از معتبرترین و قدیمیترین جوایز ادبی آلمان را دریافت کرد.
در سال 2002 همزمان چهارکتاب (شیطان و دوشیزه پریم، کیمیاگر، کتاب راهنمای رزمآور نور و کوه پنجم) او در فهرست پرفروشترین کتابها در روسیه قرار گرفت. همان سال پائولو جایزه هنر پلانتاری را از باشگاه بوداپست در فرانکفورت دریافت کرد و بیل کلینتون، پیام تبریکی برای او فرستاد. در همین سال، معتبرترین نشریه ادبی پرتغالی به نام ژورنال دلتراس، اعلام کرد که فروش کیمیاگر، از هر کتاب دیگری در تاریخ زبان پرتغالی بیشتر بوده است.
جایگاه پائولو کوئیلو در میان خوانندگان
پائولو کوئیلو را که کتابهایش از پرفروشترین، پرخوانندهترین و تأثیرگذارترین کتابها است، از پدیدههای پایان قرن بیستم به شمار میآورند. برخی او را کیمیاگر واژهها میدانند و برخی پدیدهای عامهپسند. کتابهای او به 56 زبان منتشر شده و در 150 کشور خواننده دارد.
استقبال از آثار پائولو کوئیلو در ایران
آثار کوئیلو از اواسط دهه ۷۰ خورشیدی به فضای فکری و فرهنگی ایران وارد شد و در اندکزمانی خوانندگان زیادی را بیشتر از طبقه متوسط و دانشجو به خود جذب کرد. بنا برگزارشی کتابهای کوئیلو در دانشگاهها از نظر فراوانی مخاطبان در رتبه نخست قرار دارد.
کیمیاگر بهعنوان مشهورترین اثر پائولو کوئیلو بعدازاینکه نخستین بار انتشارات فرزان روز آن را در ۱۳۷۴ خورشیدی و با ترجمه دلآرا قهرمان چاپ کرد؛ آنچنان سریع در میان علاقهمندان محبوب شد که در کمتر از ۲ سال بعد، یعنی در سال ۱۳۷۶ در میان پرفروشترین کتابهای سال در ایران قرار گرفت.
سبک ادبی پائولو کوئیلو
آنچه در آثار کوئیلو مشهود است طیف وسیع مطالبی است که میخواهد به مخاطبانش عرضه کند. همهٔ این مطالب برگرفته از یک فرهنگ، مذهب، تفکر یا نگاه عرفانی نیستند بلکه از فرهنگها و تفکرات متفاوتی، هم در شرق و هم در غرب، برخاستهاند. همین موضوع باعث شده است منتقدانش تناقض میان موضوعات و دیدگاههای مطرحشده در کتابهای او را نقطهضعفش بدانند. باوجود این، او همچنان مخاطبان خاص خود را در سراسر دنیا دارد؛ مشتاقانی که آثار او را بهصورت جدی پیگیری میکنند. آنچه عیان است او تا به امروز توانسته بر روی افراد مختلفی از جوامع مختلف تأثیر بگذارد؛ افرادی که در پیِ یافتن مسیر زندگی خود هستند. جادو، فلسفه، تخیل، عرفان و تجربههای شخصی پائولو مشخصههای بارز کتابهای او هستند.
رُمان از قالبهای مختلف ادبی در زمره بهترین قالبها برای انتقال مفاهیم ارزشی و اعتقادی قرار دارد و خوانندگان کتابهای رمان در میزان کتابخوانی، بعد از کسانی که کتابهای درسی و کمکدرسی میخوانند، در رتبه نخست قرار دارند. کوئیلو از این نکته بهخوبی، استفاده و محتوای آثار خود را در قالب رمان عرضه کرده است. دستمایه رمانهای او عرفان اسلامی و عرفانهای شرقی و غربی است و او از هر چیزی کمک میگیرد تا پیشزمینههای ذهنی خود را در ذهن خواننده بنشاند. کوئیلو خود نیز به اثرگذاری رمان واقف و با شناخت کارایی این ابزار برای انتقال آموزههایش از آن استفاده کرده است. او درباره تأثیر رمان میگوید: یکی از کهنترین و سنتیترین روشهای انسان برای انتقال معرفت به نسلهای بعد، قصهها و حکایات بوده است. قصه، نابترین و خالصترین بخش ادبیات است؛ چرا که ما را به دورانی پیش از پیدایش تفاسیر و تعابیر امروزیمان میبرد. قصهها شادند، سرگرمکنندهاند، نمایشیاند، اما فراتر از همه، معرفت را به شکلی دلپذیر منتقل میکنند.
داستانهای کوئیلو را نمیتوان از نوع قصههای سرگرمکننده و تفریحی دانست؛ بلکه او تجربیات شخصی خود را بهصورت طرح معنوی و برنامه راهگشا برای مخاطبان روایت میکند تا آنها را به سمت همان افق سوق دهد. وی به این مطلب اینگونه اذعان میکند: مکتوب، کتابی از نصایح و پند نبوده، بلکه مجموعهای از تجربیات شخصی است. قسمت اعظم آن از آموزشهای استادم به من در طی ۱۱ سال همزیستی در کنار هم تشکیل شده است. همچنین کوئیلو خود را در نقش قهرمان داستان به آثارش وارد کرده، تجربیات معنوی خویش را به شکل مضامین مذهبی و با برچسب عرفان مطرح ساخته معرفی میکند. وی دراینباره تصریح میکند: در حقیقت، من همه شخصیتهای رمانهایم هستم. در کیمیاگر من چوپان هستم... در کتابهای دیگر من همیشه شخصیت مرکزی هستم. بیشتر کتابهایم هر چند روایتهای ادبی هستند، تخیلی صرف نیستند. ماجراهای حقیقی هستند که من آنها را زیستهام؛ حتی ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، تجربه روایتشدهای از ماجرای وحشتناک بستریشدنم در بیمارستان روانی است.
رایگان شدن آثار پائولو کوئیلو
خالق کیمیاگر به مناسبت شیوه ویروس کرونا در اینستاگرام خود عرضه رایگان کتابهایش را اعلام کرده و نوشته «در این دوران بیماری همهگیر جهانی چند عنوان از کتابهایم را بهصورت الکترونیکی و رایگان در صفحه خود قرار دادهام.» از زمانی که این اطلاعیه روی صفحه او منتشر شده، تعداد بسیاری از طرفداران نویسنده برزیلی از او برای به اشتراکگذاری آثارش قدرانی کردهاند.
پائولو کوئیلو و گروه BTS
گروه BTS در سالهای اخیر به طرز عجیبی در تمام دنیا طرفدار پیدا کرده و جالب است بدانید که پائولو کوئیلو نویسنده کتاب معروف کیمیاگر هم یکی از آنهاست. پائولو کوئیلو در مورد علاقه زیادی که به گروه پسرانه BTS دارد، توضیح داد: «من گروه BTS را بسیار دوست دارم و همیشه در تلاش هستم تا مردم توجه بیشتری به آنها نشان دهند. به قول همسرم، آنها جذابیت خاصی دارند و بسیار الهامبخش هستند.»
آثار پائولو کوئیلو
- (۱۹۸۷) خاطرات یک مغ
- (۱۹۸۸) کیمیاگر
- (۱۹۹۰) بریدا
- (۱۹۹۱) عطیه برتر
- (۱۹۹۲) والکیریها
- (۱۹۹۴) کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
- (۱۹۹۴) مکتوب
- (۱۹۹۶) کوه پنجم
- (۱۹۹۷) کتاب راهنمای رزمآور نور
- (۱۹۹۷) نامههای عاشقانه یک پیامبر
- (۱۹۹۷) دومین مکتوب
- (۱۹۹۸) ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
- (۲۰۰۰) شیطان و دوشیزه پریم
- (۲۰۰۲) پدران، فرزندان و نوهها
- (۲۰۰۳) یازده دقیقه
ارسال نظر