چرا نه به اعدام؟
امام علی(ع) در زمان جنگ صفّین نه تنها از کشته شدن، بلکه از دشنام دادن به کسی که در حال جنگ و کشتن او و یارانش بود نیز اظهار ناراحتی میکند و میگوید به آنها ناسزا نگویید بلکه دعایشان کنید. اما اکنون اگر کسی طبق رویه امام علی همین اعدامیها را دعا کرد فورا میشود مدافع تروریست و علیه او پرونده درست میکنند
متاثر شدن از اعدام کسی و بر زبان آوردن آن، به معنای دفاع از اتهام یا جرم او نیست
عمادالدین باقی در روزنامه هممیهن نوشت: اجرای مجازات اعدام طبق قانون باید اطلاعرسانی شود. قبلاً در مطبوعات و یا سایت دادگستریها اطلاعرسانی میشد ولی اکنون جز در موارد خاص، اطلاعرسانی نمیشود.
برای مثال قوه قضاییه اعدام محمد قبادلو و بعد از آن ۴ جوان کرد را به جرم جاسوسی اطلاعرسانی کرد که چون هر دو جنبه سیاسی هم داشت بازتاب گستردهای پیدا کرد در حالی که چند روز پیش از آن شنیده شد که در زندان دیگری ۱۱ نفر به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شدند ولی حتی خبر آن هم انتشار پیدا نکرد.
گاهی این تصور ایجاد میشود که انتشار برخی خبرها نشانه این است که: رشته کار از دست در رفته و یا تعمدا هر روز ماجرایی درست میشود تا ماجرای قبلی تحتالشعاع قرار گیرد و افکار عمومی درگیر شود و از مسائل بنیادی یا مسائلی که توجه مردم به آنها به زیان اصحاب قدرت است غافل بماند.
کراراً از طرق مختلف اخبار مجازات اعدام در رسانهها و شبکههای اجتماعی میآید و واکنشهایی را بر میانگیزد. برخی از واکنشها طبعاً در موافقت است به ویژه از سوی رسانهها و عوامل حامی حکومت و برخی واکنشها هم انتقادی یا اعتراضیاند که نشانه پویایی و زنده بودن یک جامعه است. هر چند برخی از آنها ممکن است صرفاً عاطفی بوده و فاقد پشتوانه حقوقی باشند.
ولی یکی از عوامفریبیها این است که برخی افراد، مخالفت علمی با مجازات اعدام را به حمایت از جرم و مجرم تعبیر میکنند که این کار غیر اخلاقی است. یک روزنامه شناخته شده چند سال پیش به نگارنده اتهام حمایت از قاتلان را زد در حالی که هیچ انسان خردمند و منصفی با مجازات قاتل و مجرم مخالف نیست و بحث فقط بر سر دو قضیه است:
۱- عادلانه بودن دادرسی و
۲- کیفیت مجازات.
بنابراین اگر کسی از اعدام یک انسان ناراحت شد نمیتوان علیه او اقامه دعوا کرد. اگر کسی از کشته شدن هر انسانی - چه گناهکار چه بیگناه- متاثر و ناراحت نشود انسان نیست و حتما مشکلی دارد که باید درمان شود.
اصلا فرض کنیم یک محکوم به اعدام واقعا در یک دادرسی عادلانه محکوم شود و باز فرض میکنیم آن محکوم تروریست باشد.
امام علی(ع) در زمان جنگ صفّین نه تنها از کشته شدن، بلکه از دشنام دادن به کسی که در حال جنگ و کشتن او و یارانش بود نیز اظهار ناراحتی میکند و میگوید به آنها ناسزا نگویید بلکه دعایشان کنید.
اما اکنون اگر کسی طبق رویه امام علی همین اعدامیها را دعا کرد فورا میشود مدافع تروریست و علیه او پرونده درست میکنند در حالی که متاثر شدن از اعدام کسی و بر زبان اوردن آن، به معنای دفاع از اتهام یا جرم او نیست.
اعدام و قتل از یک خانوادهاند از این جهت که نتیجه هر دوی آنها حذف انسان و سلب حیات است اما از نظر شکلی، «قتل» یک جنایت و خشونت غیرقانونی است ولی اعدام، سلب حیات در فرایندی قانونی با تشریفات دادرسی است.
به همین دلیل تفاوت بزرگ این دو عمل این است که در اولی اقدامی فردی است که ممکن است بر اثر هیجان، خشم، سودجویی یا عوامل و انگیزههای دیگر باشد اما در دومی، اقدامی سازمان یافته از سوی یک دستگاه عظیم بوروکراتیک و تشکیلات اداری و سیاسی است که به صورت آگاهانه برنامهریزی شده انجام میشود.
هرچند برای متهم و محکوم فرصت تجدید نظرخواهی و اعاده دادرسی هم وجود دارد. برخی از حقوقدانان و فعالان حقوق بشر در دنیا دقیقاً به دلیل همین تفاوتها است که از منظر عدالت کیفری، مجازات اعدام را با قتل برابر نمیدانند.
مجازات اعدام، کارکردهای آشکار و پنهان دارد که معمولا در جوامعی که ژرف نگری غایب است بر روی کارکرد آشکار امور تمرکز میکنند.
اگر بخواهیم با موافقان اعدام همنوا شویم و بپذیریم که کارکرد اشکار آن بازدارندگی بوده است، بدون شک کارکرد پنهان آن در تناقض با کارکرد آشکارش قرار میگیرد و از همین طریق است که میتوان به این سوال پاسخ داد که چرا با وجود ترس از اعدام اما «جرم» تکرار میشود؟ (پاسخ در متن کامل مقاله)
قضاوت اخلاقی درباره این موضوع نیز تا حد زیادی وابسته به فرهنگ و عادتهای یک جامعه است.
واقعیت این است که در چند دهه اخیر، دنیا به سرعت تغییر کرده و در حال تغییرات حیرت انگیز است. فرهنگ و عادتهای جامعه امروز ایران نیز دستخوش تغییرات جدی شده و در مسیر تحول است.
به جای مقابله کردن با سیل به وسیله بیل و سینه سپر کردن جلوی تغییرات اجتناب ناپذیر، باید آن را به صورت علمی مدیریت و هدایت کرد و مانع از آثار تخریبی آن شد.