فریدون مجلسی تحلیلگر حوزه بینالملل در گفتگو با مستقل:
اگر برای بهرهمندی اقتصادی به شانگهای پیوستیم، منطقا باید FATF را هم بپذیریم
فریدون مجلسی میگوید: اگر جمهوری اسلامی ایران برای بهرهمندی تجاری و اقتصادی به شانگهای پیوسته است که منطقا باید چنین باشد، نه تنها پیوستن به پروتکلهای FATF بلکه لوایح مربوط به منع عملیات پولشویی و مبادلات نامشروع مانند قاچاق و مواد مخدر و حمایت از تروریسم را باید اجرایی کند.
امیرحسین جعفری/خبرنگار
یکی از مسائلی که پیرامون دولت رئیسی از آغاز تشکیل آن شکل گرفت بحث سیاست خارجی و موضع او نسبت به تعامل و تقابل با جهان بود که به مرور زمان شاهد روشن شدن آن هستیم. بخصوص پس از سفر رئیسی به تاجیکستان که منجر به عضویت دائمی ایران در پیمان شانگهای شد. پیمان شانگهای در سال ۲۰۰۱ با حضور چین، روسیه، تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان برای رویارویی با چالشهای امنیتی آسیای میانه و بهویژه رشد جریانهای اسلامگرا تاسیس شد. عضویت هند و پاکستان در سال ۲۰۱۷ در این سازمان پذیرفته شد. با تاسیس سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۱۱، یکی از مباحث مهم واکنش دیگر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به ویژه قدرتهای بزرگ بود. هر یک از این کشورها تلاش کردند موضع خود را در مورد سازمان همکاری شانگهای تدوین و سیاست خود را در قبال آن مشخص سازند. ایران از جمله این کشورها بود که به سبب همجواری منطقهای میتوانست تحت تاثیر پیامدهای شکلگیری این سازمان قرار گیرد و اعلام کرد خواهان عضویت در این سازمان است و در این راه تلاش کرد و بالاخره موفق شد در سال ۲۰۰۵ به عضویت ناظر در این سازمان درآید.
با حضور ابراهیم رئیسی در تاجیکستان که نخستین سفر خارجی او پس از انتخاب در قامت ریاست جمهوری بود ایران به طور رسمی عضو سازمان شانگهای شد که نخستین تجربهی ایران برای حضور در یک تقسیم بندی سیاسی- اقتصادی- نظامی در جهان است و پیش از آن ایران با حضور در جنبش عدم تعهد خود را از سازمانهای سیاسی مرسوم جهان جدا کرده بود. حالا وضعیت فرق کرده است، ایران به صحنه آمده تا سهم خود را بازپس گیرد هرچند نباید فراموش کرد که دولت روحانی و تیم ظریف نیز برای این قرارداد و برخی دیگر از اقداماتی که رئیسی محصول آنها را درو میکند تلاش کرده است. به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و کارشناس روابط بین الملل که مشروح آن را میخوانیم:
ورود ایران به معاهده شانگهای با کدام پیشفرضهای منفعتی صورت گرفت؟
با توجه به تبلیغاتی که در گذشته شده است تقاضای عضویت جمهوری اسلام در شانگهای به دلایل سیاسی، امنیتی، و اقتصادی بوده است.
از لحاظ سیاسی به دلیل انزوای کشور در اثر تحریم آمریکا که مورد حمایت غرب هم بوده است، و با ذهنیت مربوط به جهان دو قطبی پیش از فروپاشی شوروی احتمالا این سیاست نگاه به شرق نوعی واکنش قهرآمیز نسبت به غرب محسوب میشود که پیشتر روابط بینالمللی ایران بیشتر روی به آن سو داشت.
عضویت در سازمانی آسیایی در عالم انزوا نمیتوانست مایه دلگرمی و احساس هویت دولتی و بین المللی باشد. در این میان البته ایران برای دور زدن تحریم روابطی با چین و هند و روسیه یعنی سه عضو اصلی شانگهای داشته است که عضویت کنونی کمکی به تقویت آن نمیکند. از طرفی رنجش تاجیکستان از ایران به خاطر پذیرایی رسمی از معارضین (نیز مطرح بود).
دولت رئیسی از سویی دست آژانس بین المللی اتمی را بازتر کرد و از سویی با معاهده شانگهای به شرق چراغ سبز نشان داد آیا این دولت خواهان ایجاد تعادل میان روابط خود با شرق و غرب است؟
حضور در شانگهای ربطی به سازگاری نسبی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نداشت. آژانس مجری ملاحظات NPT و محدودیتهای برجامی است و در هر حال کار خودش را میکند. تقاضای عضویت ایران در شانگهای هم گرچه به دور از جنبه به رخ کشیدن آزردگی سیاستگذاران جمهوری اسلامی از رابطه با غرب نبود، اما امر تازهای نبود و سابقهاش به سالها پیش باز میگردد.
به طور کلی سیاست خارجی دولت رئیسی روند تقابلی را پیش خواهد گرفت و یا مذاکره خواهد کرد؟
فکر میکنم تجربه چهل سال تقابل زیانبخش که بیشترین آثار رکود تورمی آن و کاهش اعتماد اجتماعی بر سر دولت رئیسی آوار شده است و همکاری با آژانس، حکایت از اولویت دادن به مذاکره و دیپلماسی دارد که البته وجود کادری تربیت شده و آگاه و با اختیارات صریح میتواند آن را ثمربخش کند.
چین و روسیه در دولت رئیسی چه نقشی بازی خواهند کرد؟ آیا این دو کشور میتوانند شرایط بحرانی اقتصادی ایران را بهبود دهند؟
برای چین و روسیه وضعیت تغییر چندانی نکرده است و روابط پیشین را که نسبتا قابل توجه هم بود با همان شرایط پایاپای و کج دار و مریز ادامه خواهند داد.
آیا ایران برای دستیابی به اموال و منافع خود در برابر تجارت با شرق ناچار به پذیرش اف ای تی اف خواهد شد؟
اگر جمهوری اسلامی ایران برای بهرهمندی تجاری و اقتصادی به شانگهای پیوسته است که منطقا باید چنین باشد، نه تنها پیوستن به پروتکلهای FATF بلکه لوایح مربوط به منع عملیات پولشویی و مبادلات نامشروع مانند قاچاق و مواد مخدر و حمایت از تروریسم را باید اجرایی کند. اما ابزار اصلی باز هم رفع تحریمهاست.
تمرکز ایران برای عضویت در این سازمان تاکید بر منافع سیاسی آن است یا اقتصادی؟ بهنظر شما روسیه و چین در این صورت به ایران وفادار خواهند ماند؟
منافع سیاسی قابل توجهی ندارد. آسیا مانند اروپا ملتی با هویتی متشابه و نسبتا واحد با زبانهای متفاوت نیست. ساختار شانگهای اهداف و شکل اتحادیه اروپا را ندارد. همکاری امنیتی هم در حد مبادلات اطلاعاتی است. شانگهای پیمان ناتوی آسیای نامتجانس هم نیست. وفاداری هم معنی ندارد. منافع اقتصادی این پیمان نیز منوط به آمادگی ایران برای پذیرش قواعد بازی بین المللی است.
ارسال نظر