نگاهی به جبهه مقاومت پنجشیر:
اینجا چراغی روشن است
آیا از حالا میتوان به انتظار تغییرات اساسی در صحنه افغانستان نشست یا این فقط نوری گذرا در تاریکی بوده است، به زودی پاسخ را درمییابیم.
سرویس سیاسی
برای تحلیل اوضاع در افغانستان باید ابتدا به موقعیت جغرافیاییاش نگاه کنیم. افغانستان گذرگاه خاورمیانه و هند است و پاکستان همیشه این پارانویا را داشته که مبادا افغانستان با هند مرتبط شود یا هند در افغانستان نفود یابد و بتوانند پاکستان را از دو سو تحت فشار قرار دهند، به همین خاطر همیشه در پی یافتن پایگاه در افغانستان بوده است.
اما وضعیت جغرافیایی افغانستان به گونهای است که کار را برایش خیلی سخت میکند. در طول تاریخ همین موقعیت افغانستان باعث شده امپراطوریهای بسیاری در آنجا شکست بخورند، تا جایی که به این منطقه لقب قتلگاه امپراطوریها را دادهاند. در تاریخ معاصر، هم امپراطوری بریتانیا، هم شوروی و هم آمریکا، هر سه در افغانستان شکست خوردهاند.
بنابراین کشورها از این پس علاقه دارند نفوذ خود را در این گذرگاه به شکل غیرمستقیم افزایش دهند.
بروز و ظهور طالبان در ادامهی همین سیاست است. از طرفی حضور ۲۰ ساله آمریکا و پولپاشی در آنجا باعث بروز فساد در میان نظامیان و شبه نظامیان شد. تا جایی که ژنرال دوستم یک کاخ فانتزی برای خود ساخته بود و بقیه فرماندهان ائتلاف شمال هم طوری به عیاشی عادت کردند که هیچکدام با حمله طالبان دست به اسلحه نبردند. به این ترتیب طالبان ظرف بیش از یک هفته تمام شهرهای بزرگ را گرفتند.
از آنجا که نیروی مقتدری در سطح ملی در افغانستان چه به لحاظ سیاسی و چه نظامی باقی نمانده است، بنابر این کشورهایی که میخواهند نفوذشان را در هند و خاورمیانه افرایش دهند چاره ای جز ارتباط دوستانه با طالبان ندارند.
حالا که نظامیان آمریکا پس از خروج از افغانستان همه گونه سلاح و خودرو و مهمات را پشت سر خود باقی گذاشتند؛ این اتفاق، یعنی خروج آمریکا و باقی ماندن سلاحها در واقع از مهمترین روشهای حمایت آمریکا از طالبان، پس از خروج از افغانستان بود. در کنار آن حمایتهای چین، پاکستان، عربستان و از همه مهمتر قطر تاکنون صحنه را به نفع طالبان اداره کرده است.
در جبههی مقابل احمد مسعود تنها طوفان توئیتری و فضای مجازی را همراه خود داشت که نگفته پیداست این همدلی و همراهی صرفا مجازیست.
گرچه خبرهایی رسیده که مواضع دولت هند در حمایت از مسعود بوده و جبههی مقاومت پنجشیر چندان هم دست خالی نیست. همینطور شنیده شده که نصرالدین شاه، بازیگر ۷۱ ساله سینمای هند گفته: کسانی که ظاهرا بازگشت گروه شبه نظامی طالبان را در افغانستان جشن میگیرند باید از خود بپرسند "آیا خواهان اسلام اصلاحشده و مدرن هستید یا با بربریت قدیمی دهههای گذشته زندگی میکنید".
همین سخنان واقعیت عریان سیاست امروز جهان در مقابل افغانستان را نشان میدهد. کشورهای مختلف با اهداف و منافع متفاوت با حمایت از وحوش طالبان و تسلط این بربریت بر سر مردم افغانستان، اهداف اقتصادی و سیاسی خود را تعقیب میکنند.
مقاومتی که در پنجشیر میبینیم فینفسه نشان از ضعف عملیاتی و ناتوانی جدی طالبان دارد و اگر چنانچه فرماندهان نظامیِ همسایگان برای هدایت طالبان وارد صحنه جنگ نشوند و یا خائنین همیشه در صحنه، اقدام به ترور یا فروختن فرماندهی مقاومت نکنند، میتوان پیشبینی کرد که ولایات دیگری نیز به جبههی مقاومت بپیوندند و کار طالبان را سختتر از پیش نمایند.
البته مسعود نیز نمیتواند مقاومت را برای مقاومت ادامه دهد، بلکه یا با توسعه و گسترش مقاومت به بقیه کشور میتواند مدیریت جنگ را به عهده بگیرد، یا با کسب امتیازات دارای پشتوانه اجرایی و با وساطت کشور بیطرف خواهد توانست جبهه مقاومت را تثبیت کرده و سهمخواهان خارجی را کنار زند.
درحالیکه قرار بود طالبان روز جمعه (دیروز) اعلام تشکیل دولت نموده و در انتظار به رسمیت شناخته شدن توسط حامیان خارجی بودند، اما امروز سخنگوی طالبان خبر داد که اعلام تشکیل دولت به تعویق افتاده است.
این خبر از آنجا اهمیت دارد که پوتین به عنوان بزرگترین حامی تروریستهای منطقه، در خصوص به رسمیت شناختن طالبان گفته است: «باید ببینیم چه چیزی پشت بیانیههای رهبران طالبان خواهد بود.» این جمله میتواند بقیه حامیان تروریستها را نیز مردد کند.
از سوی دیگر حامد کرزای رئیس جمهور پیشین، از طالبان و پنجشیریان خواسته که مشکل را از طریق گفتگو حل کنند. این پیشنهاد حتی از رفتار اشرف غنی نیز عجیبتر بود تا جایی که دکتر محیالدین مهدی، سیاستمدار و نماینده مردم بغلان در دوره شانزدهم مجلس نمایندگان افغانستان در یادداشتی نوشت:
«بعضی توصیه میفرمایند که «بجای نشر اخبار جنگ، طرف ها را تشویق به مصالحه نمایید.»
عجب بیانصافی!
آن طرف عبارت است از لشکر چندین ملیّتی، از آفریقا گرفته تا چین و بنگلادیش و کشمیر و پنجاب و پشتونخوا و تاتار و چچین؛ همه دهشت افگن و تروریست؛ به حمایه و قوماندهی ارتش عظیم پاکستان، کشور ما را اشغال کرده؛ و در این طرف مردمان بومی این سرزمین- شامل نمایندگان همهی اقوام-در آخرین پایگاه به مقاومت ایستاده اند، تا از کیان و استقلال و نوامیس کشور دفاع نمایند؛ پیام لشکر جهل و تاریکی به آنان اینست: تسلیم شوید، بیعت کنید! ... چرا آن مجموعهی وحشی را که عامل اشغال و بربادی کشورت شده محکوم نمینمایی؟ راست بگو، غیر از تعصب، کدام مایهی خیر در سخنت نهفته است؟»
آیا از حالا میتوان به انتظار تغییرات اساسی در صحنه افغانستان نشست یا این فقط نوری گذرا در تاریکی بوده است، به زودی پاسخ را درمییابیم.
ارسال نظر