تحلیل مرتضی الویری از سیاست‌های اقتصادی دولت؛

تنها راه نجات دولت، به نتیجه رساندن برجام است

الویری می‌گوید: من تصور می‌کنم که تنها راه نجات دولت از این وضعیت به نتیجه رساندن برجام است. اگر توافق برجام به نتیجه نرسد من عمیقا نگران هستم که با تورم‌های بالایی مواجه شویم. 

تنها راه نجات دولت، به نتیجه رساندن برجام است

تنها راه نجات دولت، به نتیجه رساندن برجام است

 

امیرحسین جعفری

 

با تعلیق برجام و اجرای طرح اصلاح نظام یارانه‌ای، حالا رئیسی در نخستین سالگرد انتخابات با مهمترین معضلات کشور رو در رو شده است.

شاید رئیس جمهور این روزها در حال بازنگری در سیاست‌ها و برنامه‌های خود است که به دلیل شرایط سورئال، فراتر از تصورات و پیچیده بنظر می‌رسد. شاید هم در فکر تغییرات اساسی در وزرای اقتصادی تا بتواند این گردنه‌ها را با آسیب کمتری بگذراند.

دولت آرمانگرای اصولگرایی که بیش از دولت‌ اعتدالی قیمت‌ها را آزاد کرد و مجری  سیاست‌های اقتصادی‌ای شد که نماینده منتقدین آن بود. به جهت بررسی وضعیت اقتصادی فعلی و پیش بینی سیاست‌های دولت گفتگو کردیم با مرتضی الویری، فعال سیاسی اصلاح طلب و مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

 

 سیاست‌های اقتصادی دولت رئیسی از آزادسازی قیمت‌ها که یادآور ایده‌های اقتصادی لیبرال‌هاست تا ارائه کوپن که سیاست اقتصادی سوسیالیست‌هاست جریان دارد؛ آیا ما با یک دولت التقاطی از نظر اقتصادی مواجهیم؟

 

اصلاح روند ارائه یارانه‌ها یک ضرورت برای اقتصاد ماست. برای اینکه وضعیت به شکلی پیش رفته که در زمینه پرداخت یارانه‌ها مقام اول را داریم در حالیکه باید یارانه‌ها را به دهک‌های مخصوص خود اختصاص داد و بقیه موارد باید به شکلی ساماندهی شوند که مردم در عین تامین نیازهای ضروری نیازمند صدقه‌گیری از دولت‌ها نباشند. نتیجتا در اصل اصلاح روند پرداخت یارانه‌ها تردیدی وجود ندارد، منتهی نکته مهم عبارت از این است که باید مراقب باشیم در این اصلاح ساختار گرفتار دور باطل نشویم.

دور باطل عبارت از این است که وضعیت نامطلوب فعلی را بدتر کنیم. کاری که دولت رئیسی انجام می‌دهد به تعبیر اقتصاددان‌ها فرونشاندن تشنگی از طریق آب شور است یعنی نه تنها تشنگی را برطرف نمی‌کند بلکه مشکل را بیشتر می کند.

 

مصادیق این رفتار اقتصادی را در چه مواردی ارزیابی می‌کنید؟

 

یکی از بزرگترین یارانه‌هایی که پرداخت می‌کردیم در اجرای سیاست‌های ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که بخش زیادی از نیازهای مردم را به این ارز غیرتعادلی وصل کردیم.

بعد هرچه میزان نقدینگی بالا رفت و قیمت نرخ ارز بالاتر رفت شکاف بین ارز ۴۲۰۰ تومانی و نرخ آزاد بیشتر شد. الان که می‌خواهیم این روند را اصلاح کنیم اگر تفاوت بین قیمت‌ها را به وسیله تزریق زیاد ریال جبران کنیم گرفتار همان مثالی می‌شویم که اشاره کردم. یعنی فرونشاندن تشنگی به وسیله آب شور و به نوعی ما نباید آتش گرانی را به جای آب از تزریق ریختن بنزین نقدینگی جبران کنیم.

دولت در زمینه ۴ قلم کالای اساسی که می‌خواهد قیمت آن را از ارز ۴۲۰۰ تومانی قطع کند و کمک هزینه‌ها را مستقیما به خانوار بدهد می‌توانست این روند را در چند ماه و با روشی دیگر جبران کند که ریالی به حساب مردم واریز نشود و با دادن کارت‌های ویژه اجازه می‌داد یک خانوار مصارف ضروری خود را تا سقف معینی به قیمت ارزان‌تر تامین کند.

اگر این کار صورت می‌گرفت بدون اینکه پول بیشتری به جامعه تزریق شده باشد دولت می‌توانست حمایت لازم را برای اقشار مدنظر انجام دهد، اما آنچه امروز انجام شده است این مشکل را به وجود آورده که بسیاری از خانوارها نیازهای دیگری را برای خود تعریف خواهند کرد. ممکن است حتی این مبالغ واریز شده به حساب آن‌ها به هیچ وجه صرف موارد ضروری نشود بلکه در حوزه دیگری خرج شود و نتیجه‌ی نامناسبی در حوزه مالی ایجاد خواهد شد. این نتیجه بد عبارت از این است که به دلیل بالا رفتن حجم نقدینگی و پول در گردش در جامعه کلیه کالاها و خدمات گران می‌شوند. پس بنابراین به نرخ تورم دامن خواهد زد و بیشتر از آنکه به جیب افراد ریخته شود دولت از جیب مردم خارج می‌کند. نتیجه بد بعدی این است که چند ماه پس از ارائه کالابرگ دولت با مقاومت خانوارها مواجه خواهد شد چون بسیاری از خانواده‌ها سیستم هزینه خود را با درآمدهای جدید ساماندهی کرده‌اند و حذف این پول جدید که به حساب‌ها واریز نمی‌شود یک تنش به دنبال خواهد داشت.

 

بنظر شما ورود به وضعیت بحران اقتصادی و تورم سه رقمی تا چه حد امکان وقوع دارد؟

من تصور می‌کنم که تنها راه نجات دولت از این وضعیت به نتیجه رساندن برجام است.

اگر قرارداد برجام به نتیجه نرسد من عمیقا نگران هستم که با تورم‌های بالایی مواجه شویم ولی اگر برجام به نتیجه برسد، به دلیل اینکه درآمدهای ارزی جدیدی نصیب کشور خواهد شد، زمینه سرمایه‌گذاری ایجاد خواهد شد و همچنین از حیث وضعیت روحی روانی آرامش حاکم می‌شود، می‌تواند دولت را از بحران فعلی نجات دهد ولی اگر به نتیجه نرسد من عمیقا نگران آینده هستم.

 

بنظر شما دولت رئیسی فریب افزایش قیمت نفت را خورده است که مذاکرات را جدی نمی‌گیرد؟

 

بالارفتن قیمت نفت به تنهایی نمی‌تواند گریزی از مشکلات فعلی باشد برای اینکه قیمت نفت هم اگر بالا برود ولی ما روابط را با دنیا ساماندهی نکنیم و سیستم ‌های بانکی ما با دنیا نتوانند کار کنند، بالارفتن قیمت نفت مشکل‌گشا نخواهد بود. بنابراین منفعت گران شدن نفت را رقبای ما خواهند برد نه ما!

 

آیا رئیسی برای ادامه مسیر سیاست‌های اقتصادی خود ناچار به تغییر کابینه خواهد شد؟

من متاسفانه در این زمینه اطلاعاتی نداریم و نمی‌دانم که در داخل دولت چه می‌گذرد ولی اگر اقتصاد کشور را در مسیر درستی قرار ندهیم با تعویض وزیر هیچ مشکلی حل نخواهد شد.

 

 آیا می‌توان ادعا کرد که ارائه کالابرگ الکترونیکی در دولت رئیسی احیای کوپن در دولت موسوی است؟ تفاوت‌های این دو کوپن را در چه مواردی می بینید؟

 

بستگی دارد که شما چه تعداد کالا را تحت پوشش کوپن ببرید.در شرایط جنگی، دادن کوپن و سهمیه‌بندی و ارائه کردن اقتصاد کنترل شده در خیلی از جاها توصیه می‌شود. شاید اگر در زمان آقای میرحسین موسوی و شهید رجایی اقتصاد کنترل شده نمی‌داشتیم و نیازهای ضروری مردم را به وسیله کوپن نمی‌رساندیم کشور با قحطی رو به رو می‌شد. ولی ملاحظه کردید که دوران ۸ ساله جنگ را بدون کاستی پشت سر گذاشتیم.

ولی تجربیات جهانی نشان می‌دهد که اقتصاد کنترل شده نمی‌تواند برای دراز مدت یک نسخه شفابخش برای رفتن به سمت توسعه باشد. در زمان جنگ هم برخی نسخه کوپنی و سهمیه‌بندی را صحیح نمی‌دانستند، اما من بر این باور هستم که برای شرایط جنگی چاره‌ای جز این نیست.

اما بدون تردید برای شرایط فعلی به هیچ وجه نباید روش‌های اقتصادی کوپنی را بر کشور حاکم کنیم. ما باید یک وضعیت تعادلی ایجاد کنیم و افرادیکه در آن وضعیت تعادلی و آزاد اقتصادی مشکلات معیشتی پیدا می‌کنند باید آن مجموعه تحت حمایت دولت قرار بگیرد و کالاهای سهمیه بندی و کوپنی را بدست آن‌ها برساند. اما با هیچ منطقی نمی‌توان توجیه کرد که کشوری با این همه منابع و امکانات یک مرتبه به وضعیتی برسد که ایران را تبدیل به کمیته امداد کنیم.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها