«مطهرنیا» در گفت‌وگو با مستقل آنلاین:

ایران "اولیت" استراتژیک آمریکا است

مستقل آنلاین/مجید مسعودی ــ روز گذشته بود که «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا، در نشستی در شهر برن سوئیس از این گفت که «کشورش حاضر به مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران است» و البته در ادامه هم از این گفت که «ایران لازم است مانند یک کشور عادی رفتار کند».

ایران "اولیت" استراتژیک آمریکا است

این اظهارنظر پمپئو البته در نوع خود جالب توجه بود. چه اینکه وزیر خارجه ایالات متحده، دستکم برخلاف رئیس خود، وقتی حرف از مذاکره با ایران به میان می‌آمد، از 12 پیش‌شرط معروف خود برای شروع مذاکرات حرف می‌زد. شروطی که همواره از جانب ایران رد می‌شد.

شنیدن این اظهارنظر پمپئو، در کنار این اظهارنظر اخیر ترامپ در ژاپن مبنی بر اینکه «ایران این شانس را دارد که با همین حکومت به کشوری عالی و بزرگ تبدیل شود» و «ما به دنبال تغییر رژیم نیستیم» و البته خبرهای پر تعدادی که پیرامون یک دوجین میانجی میان ایران و آمریکا(ژاپن، سوئیس، عمان، عراق، قطر و آلمان) مطرح است، گفتار و لحن جنگی میان ایران و آمریکا را کمرنگ کرده است؛ گرچه هنوز خیلی زود است که بتوان امیدی به حل‌وفصل منازعه میان دو کشور داشت.

مذاکره واقعا "بدون پیش‌شرط"؟

اگر فعلا فرض انجام مذاکرات محرمانه میان ایران و آمریکا را در نظر نگیریم، آن چیزی که در سطح علنی می‌بینیم این است که طرف ایرانی چندان روی خوشی به انجام مذاکره با آمریکا نشان نداده است. یکی از دلایلش می‌تواند برداشتی باشد که رهبران این دو کشور از معنای "مذاکره بدون ‌پیش‌شرط" دارند.

در همین رابطه «مهدی مطهرنیا» استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل آمریکا در گفت‌وگو با مستقل آنلاین می‌گوید: «وزیر امور خارجه آمریکا گرچه گفته است که این کشور حاضر به مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران است اما نکته این است که وقتی ایران پای میز مذاکره بنشیند، دستور کار مذاکرات حل‌و فصل تمام موضوعات فیمابین ایران و آمریکا خواهد بود. در واقع آمریکا پای میز مذاکره از ایران می‌خواهد که مانند یک بازیگر عادی بین‌المللی رفتار کند و این یعنی اینکه آمریکا همچنان به دنبال برآوردن بسیاری از بندهای 12 گانه پمپئو است. گرچه با توجه به اظهارات اخیر پمپئو می‌شود گفت که آن 12 بند، از پیش‌شرط مذاکره به دستورکار مذاکره تغییر وضعیت داده است».

«امیرعلی ابوالفتح»، تحلیلگر مسائل آمریکا نیز در توئیتی به این موضوع پرداخت که، «آمریکایی‌ها بارها گفته‌اند می‌خواهند با ایران مذاکره کنند. اما برداشت آنان از مفهوم "مذاکره" با برداشت ایران متفاوت است. آن‌ها مذاکرات همزمان در تمام حوزه‌ها را می‌خواهند و اینکه ابتدا امتیاز بگیرند و سپس امتیاز بدهند. ایران عکس آن را انتظار دارد: مذاکره تدریجی و امتیازگیری گام به گام».

احتمالا همین برداشت‌های متفاوت از "مذاکره بدون پیش‌شرط" است که امروز، «سیدعباس موسوی»، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان را به واکنش واداشت؛ «برای جمهوری اسلامی ایران بازی با کلمات و بیان اهداف پنهانی در قالب کلمات جدید ملاک عمل نیست؛ بلکه تغییر رویکرد کلی و رفتار عملی ایالات متحده آمریکا در قبال ملت ایران ملاک است».

آمریکا به دنبال چیست؟

اگر این فرض را بپذیریم که با وجود تغییر لحن مقامات آمریکایی، همچنان اهداف اصلی آمریکا در قبال ایران تغییر نکرده است، سوالی پیش می‌آید که اولا این هدف یا اهداف کلان چیست؟ و ثانیا این تغییر لحن برای چه بوده است؟ مطهرنیا در مورد هدف کلان آمریکا به مستقل آنلاین می‌گوید: «اولویت استراتژیک آمریکا در قرن 21، کنترل چین است. در این استراتژی کلان، ایران در کلونی شرکای آمریکا تعریف و معنایابی می‌شود. به همین دلیل آمریکا در پی این است که با فشار و کنترل ایران، این کشور را به یک کشور نرمال در نظام بین‌الملل تبدیل کند و پس از آن و از طریق ایران به کنترل و فشار بر چین مبادرت کند. با این توضیح، آمریکا هرگز از موضوع ایران نخواهد گذشت. در واقع موضوع ایران برای آمریکا نه "اولویت" استراتژیک که "اولیت" استراتژیک دارد».

در مورد سوال دوم(چرایی تغییر لحن مقامات آمریکایی)، البته فرض‌های پرشماری مطرح است. از جمله برخی ناظران از " هزینه‌کرد با منابع کمتر" سخن به میان آورده‌اند. مطهرنیا می‌گوید: «مهمترین رهیافت آمریکایی‌ها، دستیابی به اهداف در چارچوب هزینه‌کرد با منابع کمتر است. مذاکره هزینه بسیار کمتری نسبت به جنگ دارد؛ به‌خصوص که نزد آمریکایی‌هایی برخلاف ما ایرانی‌ها، مذاکره به معنای سازش یا شکست نیست».

برخی دیگر از تحلیل‌گران البته این تغییر لحن آمریکایی‌ها را در چارچوب تاکتیک "چماق و هویج" ارزیابی می‌کنند. از جمله «قاسم محبعلی»، مدیرکل پیشین وزارت خارجه، در گفت‌وگو با «انتخاب» می‌گوید: «سیاست آمریکا اینگونه است که پس از هر گامی که برای اعمال فشار بر می‌دارند، پیام‌های مثبتی می‌فرستند و اعلام آمادگی می‌کنند».

 

دسته‌ای دیگر از ناظران، این تغییر لحن را به اوضاع داخلی آمریکا ربط می‌دهند. «علی بیگدلی»، تحلیلگر مسائل بین الملل به «انتخاب» می‌گوید: «دولت ترامپ هم به این نقطه‌نظر رسیده که در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ نمی‌خواهد موقعیت خودش را از دست بدهد و از طرف دیگر به‌دست آوردن  یک موفقیت در ارتباط با ایران در سیاست خارجی ترامپ بسیار اهمیت دارد؛ چه اینکه ترامپ با سه کانون بحران در سیاست خارجی مواجه است؛ کره شمالی، ونزوئلا و ایران که در دو مورد از آنها خیلی موفق نبوده و تلاش می‌کند که با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک ایران بتواند از مساله ایران سرفراز بیرون بیاید. بنابراین حل مساله ایران برایش هم در سیاست داخلی و هم خارجی و هم برای انتخابات سال آینده بسیار اهمیت دارد».

تحلیل‌هایی از این نوع -که تغییر لحن ترامپ را به اوضاع داخلی آمریکا مرتبط می‌دانند ــ گویا نزد تصمیم‌گیران سیاسی ایرانی هواخواه دارد؛ منتها نه با توصیه به مذاکره که با توصیه به عدم مذاکره. همین چندی پیش بود که ترامپ از «جان کری» انتقاد کرد که به ایرانی‌ها می‌گوید که با ترامپ مذاکره نکنند؛ لابد به این دلیل که تصور می‌شود ترامپ پیروز انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 نخواهد شد. اگر آنگونه که برخی گزارش‌ها حکایت دارند، اقتصاد آمریکا بهبود یافته است و همین می‌تواند به محبوبیت ترامپ بینجامد و در ادامه او را پیروز انتخابات 2020 کند، آن وقت معلوم نیست پرچم مذاکره‌ای که اخیرا ترامپ بلند کرده است، همچنان برافراشته باقی بماند. واقعیت این است که حالا توپ در زمین ایران است.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها