هرمز شریفیان- روزنامهنگار
جنگ نفتکشهای 2
مستقل آنلاین/آنچه از شواهد پیداست گویا قرار نیست که حل مناقشات و اختلافات عمیق بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده از طریق دیپلماسی حل شود و دو طرف همچنان بر سر مواضع خود ایستادهاند.
موضوع برنامه هستهای ایران موضوعی بود که پس از سالها گفتوگو و تنش، بالاخره در سال 1394 به نتیجه رسید و ایران در مذاکرات پیچیدهی 1+5 توانست با دولت وقت آمریکا و شرکای اروپایی او به نتیجه برسد تا «برجام» متولد شود.
اما دیری نپایید که دولت جدید و رئیس جمهوری غیر متعارف آمریکا، بلافاصله پس از روی کار آمدن، توافق برجام را توافقی بد توصیف کند و کمتر از سه سال بعد یعنی در اردیبهشت 1397 به صورت یکجانبه از آن خارج شود. توافقی که قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را بهدنبال داشت اما دولت جدید آمریکا در برابر بهت جامعه بینالملل، زیر قواعد دیپلماتیک زد.
خروج از این توافق به حدی نادرست و نامتعارف بود که شرکای سنتی آمریکا در اروپا مانند انگلستان، فرانسه و آلمان نیز به آن واکنش نشان داده و خواهان برجا ماندن برجام بهعنوان یک توافق مفید جهانی شدند.
با این همه دولت آمریکا پس از خروج غیر قانونی از این توافق، تحریمها جدیدی را علیه ایران به اجرا گذاشت تا با فشار بر اقتصاد ایران، جمهوری اسلامی را مجبور به نشستن پای میز مذاکره برای توافقی جدید کند.
فارغ از اینکه این تحریمها تاثیر مستقیم برروی معیشت ایرانیان گذاشته و باعث شده طیف زیادی از طبقه متوسط در ایران به طبقه فقیر تبدیل شوند اما، تحریمها از سوی آمریکا همچنان ادامه دارد و آنچه برای سیاسیون در سراسر جهان از اهمیت برخوردار نیست، همین فشار شدید اقتصادی ــ معیشتی به مردم ایران است.
با همه این اوصاف، نخست وزیر ژاپن «آبه شینزو» به ایران آمد تا نقش میانجی را بین دو طرف ایفا کند که او نیز طرفی نبست و همزمان با حضور او در ایران، دو نفتکش در دریای عمان مورد حمله قرار گرفت که اتفاقا حامل محمولهای برای ژاپن بود، حملهای شدیدتر از ماه قبل که دو کشتی در آبهای سرزمینی امارات متحده عربی در نزدیکی بندر فجیره مورد حمله قرار گرفتند.
طبیعی است که کشورهای متخاصم شده با ایران، این حملات و حملات حوثیهای یمن به خط لوله و فرودگاههای عربستان سعودی را کار جمهوری اسلامی بدانند تا راه را برای برخورد نظامی آمریکا با ایران هموار کنند.
هرچند که برای نخستین حمله دستاویزی برای ارتکاب ایران به این یورش در دست نبود اما سنتکام (ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در منطقه) با انتشار ویدئویی که در آن یک قایق ایرانی در حال جدا کردن یک مین عمل نشده از بدنهی یکی از کشتیهاست، بار دیگر مدعی شد که این حمله کار جمهوری اسلامی بوده است. ادعایی که تاکنون کشورهای متخاصم و انگلستان بر آن صحه گذاشتهاند و سایرین تصمیم گرفتهاند از روی منطق و استدلال با این موضوع برخورد کنند.
اما آنچه مسلم است اینکه جامعه ایران از جنگ نفتکشها خاطره خوبی ندارد چرا که در زمان جنگ تحمیلی با عراق، ارتش آمریکا با حمله به ناوگان ایران و به گفتهی آنان، "اشتباه گرفتن هواپیمای ایرباس ایران" و مورد هدف قرار دادن آن که موجب جانباختن 270 تن از هموطنان و خسارتهای بسیار به ناوگان دریایی و اسکلههای نفتی ایران شد، موجبات پذیرش قطعنامه 598 که جمهوری اسلامی مدتها از پذیرش آن سر باز زده بود، شدند.
حال گویا قرار است عدهای ماجراجو قسمت دوم «جنگ نفتکشها» را پس از 31 سال کلید بزنند تا ایران را در مخمصهای شبیه آنچه در 31 سال پیش روی داده بود، بیندازند.
شکی نیست که دستگاه دیپلماسی و امنیتی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش و مساعی خود را به کار گیرند تا حملهوران به کشتیهای تجاری را شناسایی و معرفی کنند زیرا شکی نیست که چنین اقدامی تنها برای ضربه زدن به منافع ملی ایران صورت گرفته است.
بالا رفتن سطح تشنج و درگیری در خلیج فارس و دریای عمان میتواند بیش از هرکشور دیگری منافع ملی مردم ایران را هدف قرار دهد و بی تردید حمله به نفتکشها و کشتی های تجاری در این منطقه حساس، رفتاری خیانتکارانه و یک دشمنی آشکار است که جز به خطر انداختن منافع و امنیت ملی ایران، هیچ هدف دیگری را در پس آن نمیتوان متصور شد.
ارسال نظر