ناخوشی بر سایهخوش
گزارش اختصاصی از زلزله هرمزگان؛ غلامعباس شمسالدینی، روزنامهنگار
سایهخوش روستایی که کلوتهایش به عنوان جاذبه گردشگری در ایران مشهور بود و گذر خورشید از میان کلوتها در طلوع و غروب مناظر بسیار دیدنی را ایجاد میکرد به تلی از خاک تبدیل شد.
این روستا از توابع بخش مهران شهرستان بندرلنگه هرمزگان با ۱۶۰۰ نفر جمعیت و ۴۵۰ خانوار است. سایهخوش و ۱۳ روستای دیگر این شهرستان به واسطه سه زلزله بالای شش ریشتر در بامداد ۱۱ تیرماه ۱۴۰۱ به شدت آسیب دیدند. زلزلهای که ۵ فوتی و بیش از ۱۰۰ مصدوم داشت.
در واقع این روستاها ناخوشترین روزهایشان را طی میکنند. به اتفاق جمعی از خبرنگاران راهی مناطق زلزله زده غرب هرمزگان شدم. رطوبت و گرما امان همه بریده و دما بالای ۴۵ درجه را نشان میداد. ساکنان اما به درختان پناه آورده بودند. از آسمان و زمین آتش میبارید. چادرها مأمن خوبی برای ساکنان نبود. چرا که گرما و شرجی کشنده حتی برای زمانی اندک هم امکان حضور در چادر را نمیداد. از خودرو پیاده شده با حجم عظیمی از گروههای امدادرسان مواجه شدم. فریاد زنی که امدادگران را برای بیرون کشیدن وسایل منزل دعوت می کرد توجهم را جلب کرد. به محض معرفی خودمان، اعضای خانواده انگار دنیایی حرف برای گفتن داشتند.
مرد 66ساله گفت: در این خانه 12 نفر زندگی میکردیم، همه چیز آوار شد و فقط خدا را شکر خودمان زنده ماندیم. با این گرما و شرجی بالا نفس کشیدن برایمان سخت شده است همه باید کمک کنند تا حداقل شرایط زندگی در این وضعیت قابل تحمل باشد.
سلیمان پیرمرد 75 ساله مشغول آماده کردن قلیان، بهمراه همسر و فرزندانش زیر سایه کهور (درخت محلی جنوب ایران ) در مجاورت منزل تخریب شدهاش نشسته بودند. به آنها ملحق شده و باب گفتگو را باز کردم. با لبخندی تلخ گفت: کارخداست شکر خدا، بالاخره تقدیر بوده و از همه کسانی که حمایت میکنند تشکر میکنم. وی ماجرا را اینگونه شرح داد:
فکر کنم ساعت دو بامداد یا بیشتر بود من و همسرم در اتاق خوابیده بودیم که به یکباره زمین شروع به لرزیدن کرد فریاد کشیدم و با او بیرون آمدیم فرزندانم را صدا کردم (منازل فرزندانش را نشان میداد که در مجاورت خانهاش بود) آنها سراسیمه فریاد میزدند. همه جا تاریک بود. زلزله دوم قیامت را تداعی میکرد خانه من و فرزندانم در زلزله دوم فرو ریخت و سه نفر از خانوادهام زیر آوار گرفتار شدند که با کمک مردم آنها را بیرون کشیدیم. دو روز از زلزله میگذرد. با این گرمای جانکاه جایی برای حمام کردن نداریم که لااقل کمی خنک شویم. سرویسهای بهداشتی تخریب شده و شرایط خوبی نیست. همسرش از قطعی آب و برق گلایه کرد و گفت: متاسفانه از قبل از زلزله، وضعیت آب شرب مناسب نبود زلزله موجب قطع کامل آب و برق شد.
در چادر هم امکان چند دقیقه ماندن نیست اگر کانکس نیاید تلف میشویم. ما فقط با همین لباس تنمان بیرون آمدیم و مردم باید به داد ما برسند. مهمتر از همه کانکس و بعد لباس و مواد بهداشتی نیاز شدید است.
تازه اقساط تسهیلات مسکن را به پایان رساندم
"مائده ا" بانویی حدود 45 ساله دارای 4 فرزند از لحظه زلزله میگوید: "انگار کابوس بود که بر سر مردم فرود آمد. قیامتی به پا شد فرو ریختن خانهها، تیرهای برق و فریاد کسانی که خودشان یا عزیزانشان زیر آوار بودند، صحنهای عجیب را رقم زده بود.
هرکس به سمتی میدوید (اشک در چشمانش حلقه زده بود) همسایهمان که یکسالی از ازدواجش گذشته بود و 4 نفر دیگر زیر آوار جان دادند و بسیاری از مردم که زیر خروارها خاک مانده بودند صحنههای وحشتناک را نمایش داد ." خانهاش را نشانم داد و با بغض ادامه داد:
این خانه را با خون دل آماده کردم همین یک ماه پیش از بانک نامه آمد که اقساط معوق دارم و باید تسویه کنم، تقریبا 4 میلیون تومان را پرداختم تا بدهی بانکی بابت تسهیلات مسکن به اتمام برسد اما این شد نتیجه کارم. سالها برای خانه دار شدن جان کندیم در یک لحظه آوار شد. واقعا دولت باید دست ما را بگیرد. ما توان ساختن سرپناه را نداریم. شما خبرنگارید صدای ما مردم باشید و حرفهایمان را به گوش آنها که بالا نشستهاند برسانید. یک عمر قسط دادیم آوار شد، دوباره باید قسط بدهیم. به او گفتم اعلام کردهاند خانهها بیمه است هر واحد مسکونی تا 100 میلیون تومان خسارت پرداخت میشود. خنده ای تلخ چاشنی بغضش شد و گفت: "دستشان درد نکند ولی صد میلیون با این گرانی یک اتاق هم ساخته نمیشود. بههرحال خدا خیرشان بدهد همین هم خوب است. مائده نزدیکتر آمد و حرفهایش را ادامه داد: دستشان درد نکند واقعا مردم همت بخرج دادند، نیروهای امدادی و مسئولین همه آمدند ولی نگرانی من این است که فراموش شویم. ما راتنها بگذارند و سایه خوش برای همیشه از بین برود .
وضعیت امداد رسانی
به گفته مهدی دوستی استاندار هرمزگان در این زلزله حدود 600 مییارد تومان خسارت وارد شده است که احتمال میرود پس از آوار برداری حدود شش ماه طول بکشد تا خانههای مردم احداث شود. نیروهای امدادی، نیروهای خدمات رسان، گروههای مردمی و جهادی، نیروهای نظامی و انتظامی، روحانیون و طلاب در سایه خوش در حال امداد رسانی بودند. وزرای کشور، بهداشت، استاندارهرمزگان، فرماندهان سپاه، نمایندگان مردم هرمزگان در مجلس شورای اسلامی از نزدیک اوضاع سایهخوش را رصد کردند. با فرمانده سپاه امام سجاد، مام جمعه اهل سنت بندرعباس، امام جمعه اهل سنت بندر پل، امام جمعه کهورستان، گفتگو کرده، صدای مائده و مردم سایهخوش را به آنها منتقل کردم بالاتفاق یک جمله مشترک در پاسخ ارائه میشد :"مطمئن باشند مردم آسیب دیده را تنها نخواهیم گذاشت و تا آخر در کنارشان خواهیم بود. دوباره اینجا را خواهیم ساخت و آرامش به این مناطق بازخواهد گشت ." این جملات را برای آینده نوشتم. حتی یک مسئول نگفت رهایشان میکنیم عمری باقی باشد. شش ماه دیگر گزارش مفصلی از سایهخوش و روستاهای زلزله زده ارائه خواهیم کرد تا میزان وفاداری مسئولان به وعدههایشان مشخص شود. گلایههایی که زلزله زدگان شمال بندرعباس (23 آبان 1400) و مردم زلزله زده چارک (2 تیرماه 1401) گاهی مطرح میکنند.
قلاتو (کلاتو ) و روستاهای دیگر چشم انتظار حمایت
از مسیر دژگان به سمت قلاتو (کلاتو در اصطلاح محلی ) حرکت کردیم. شیخ حسین بازماندگان امام جمعه اهل سنت بندر پهل راهنمایمان شد تا زودتر به مقصد برسیم. به محض پیاده شدن از خودرو، با علی رضا ساحلی زادگان پسر 13یا 14 ساله روستا خوش و بش کردم. او گفت کلاس دهم است و در روستایش دبیرستان دوره اول نیست بهمین خاطر در فصل مدرسه هر روز به دژگان میرود. محمدرضا اطلاعات کاملی در مورد منطقه اش داد و گفت : اینجا کلاتو بالاست که 23خانوار دارد همه خانه ها یاخراب شده اند و یا ترکهای بزرگی برداشته اند . کلاتو پایین هم 13خانوار سکونت دارند آنجا هم وضع بهتری ندارد . روستای دمگیر در نزدیکی ما 15خانواده در آنجا زندگی می کنند که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند . (باورم نمی شد با این دقت تصویر روشنی از روستاهای همجوار قلاتو ارائه کند ) عباس مؤیدی رئیس سازمان جهاد کشاورزی هرمزگان به همراه معاون و جمعی از همکارانش ، گروههای امدادی و نیروهای قرارگاه مدینه به مردم خدمات می دادند .مویدی از تخریب 80درصدی روستا گفت و اینکه شغل ساکنان این روستا و چند روستای آسیب دیده دیگر دامداری است . از تامین کالاهای اساسی زلزله زدگان ، (سبوس و خوراک دام )جمع آوری کمکهای انساندوستانه ، همراهی خیرین ، بازار و مردم در جهت کمک به زلزله زدگان سخن گفت .آسیب ۸۰ تا ۱۰۰ درصدی به سایت ۲۴۰۰ هکتاری پرورش میگوی روستای سایه خوش خبر دیگری بود که وی ارائه کرد . محمد نور حاجی زاده مدیرعامل تعاونی مجتمع پرورش میگوی سایه خوش هم گفت: مزارع پرورش میگو سایه خوش پس از زلزله های اخیر آسیب های زیادی دیده است. 500استخر میگو در این سایت وجود دارد که میگوی آن قابل برداشت نیست ، تعداد زیادی کارگر دراین مجموعه فعال هستند اگر دولت کمک نکند ، کمرمان می شکند . و قادر به بلند شدن و ادامه کار نخواهیم بود .
تازه دامادی که اثاثیه اش زیر آوار ماند
رضا 35ساله همین 4ماه پیش مراسم ازدواج با دختر عمویش را برگزار کرد .به دامداری مشغول است .درباره حادثه می گوید : واقعا در این سالها مشابه چنین زلزله ای را بیاد ندارم . دوسال پیش سایه خوش زلزله آمد ولی اینقدر وحشتناک نبود . صداهای وحشتناک بلند می شد .تازه ازدواج کرده ام و با هزار بدبختی مقداری اسباب و اثاثیه برای زندگی مشترک با دخترعمویم تهیه کرده بودیم که همه زیر آوار ماند . بیشتر وسایل دیگر قابل استفاده نیست . البته خدا را شکر که آسیب ندیدیم . با وقوع زلزله اول مردم بیشتر بیرون از خانه ها بودند همین هم باعث شد تلفات جانی و آسیب های جسمی قابل توجه نباشد . از همه ممنونیم که به کمک ما آمده اند اما روستاهای دیگری .هم نیازمند کمک هستند بعضی از این روستا ها مردمانش وضعیت بدتری از نظر زندگی دارند .
اگر گوسفندان سر و صدا نمی کردند زنده نبودیم
عبدالله 33ساله نابینا و تحت پوشش نهادهای حمایتی است که بهمراه مادر پیرش زندگی می کند شرح حادثه را به گونه دیگری تعریف کرد : "درخواب بودم که باصدای گوسفندان بیدارشدم مادرم را صدا کردم تا به سمت آغل برویم به محضی که از خانه بیرون امدیم زلزله شدید و وحشتناکی شروع شد . فریاد زدم و مادرم را صدا می کردم . داد و بیداد مردم و سرو صدای دامها در هم آمیخته بود . هر چند نمی توانستم ببینم ولی صدای فروریختن دیوارها را می شنیدم . فکر کردم دنیا تمام شده است و دیگر همه می میرند . زلزله ها پی درپی اتفاق می افتاد و ما همه مات و مبهوت مانده بودیم . هیچ کاری نمی توانستیم بکنیم. اگر گوسفندان سر و صدا نمی کردند و ما در خواب می ماندیم الان زنده نبودیم . لطف خدا بود که نجات پیدا کردیم .
دست فروشی که بساطش را تقدیم زلزله زدگان کرد
درحال از خروج از روستای قلاتو بودیم که پرایدی مقابل مامتوقف شد و کودکان و زنان را برای برداشتن البسه صدا می کرد . تصور کردم از بازاریان بندرلنگه یا بندرعباس باشد . خود را حسن دست وند معرفی کرد و گفت : دستفروش هستم و در بندرکنگ بساط لباس پهن می کنم . وقتی با این حادثه روبرو شدیم تصور کردم مردم با عجله از خانه هایشان بیرون امده و امکان همراه داشتن البسه را ندارند .و به این ها نیاز داشته باشند . هر آنچه داشتم را در خودرو گذاشتم و به اینجا آمدم . پسرکی 5ساله وقتی لباس سفید و ابی ورزشی را برداشت لبخندی زد و گفت پیراهن استقلالی برداشتم . (لبخندو شادمانیش اشکم را درآورد . تصور کردم او در چه دنیایی سیر می کند درحالی که پدرو مادرش به زندگی بعد از می اندیشند .
350کیلومتر را به عشق مردم طی کرد
با شهریاری عضو موسسه خیریه شکوفه های مهربانی وخوشبختی که از شهرستان رودان در 350کیلومتری بندرلنگه به کلاتو آمده بود هم صحبت شدم .او گفت : روستای سایه خوش بواسطه حجم تخریب ها در کانون توجه قرار دارد ولی برخی روستاها که آسیب دیده اند شاید کمتر مورد حمایت قرار گیرند .موسسه خیریه ما به اندازه بضاعت در این امر خداپسندانه مشارکت کرده و بسته های مواد غذایی،بهداشتی و شیرخشک را در روستاهای کلاتو ، نرمستان ، بنو ، دم گیرز ،تنب بنگرو و دژکان تقدیم اهالی این روستا نمود . البته این یک وظیفه انسانی است که باید هرکس به اندازه توان در کنار آسیب دیدگان قرار گیرد چرا که بنی آدم اعضای یکدیگرند .
بازگشت از مناطق زلزله زده با دنیایی سوال
حدودساعت ده شب 12 تیرماه بود که به سمت بندرعباس حرکت کردیم . با دنیایی از احساسات مختلف ، گاهی تصویر کودکانی که عروسک به دست در گرمای کشنده روی آوارها بازی می کردند ، گاهی صدای ناله مادری که فرزندش را ازدست داده بود ، زمانی تلاش امداد رسانها که با همه وجود خدمت می کردند،لحظاتی تلاش مردان و زنان که اسباب و اثاثیه را از زیر آوار بیرون می کشیدند و مادام گرمازدگی های پی درپی که بیشتر دامن زنان و کودکان را می گرفت، مناطق زلزله زده را ترک کردم . هرچند خبرها از توزیع کانکس منتشر شد،از پهنه بندی مناطق ،از کم شدن دغدغه مردم در ایجاد سرویس بهداشتی و حمام ، اما امید که به جز سایه خوش سایر مناطق زلزله زده نظیر دمگیرز ، دواب ، خورچاه ، کنخ، دژگان، برکه سفلین، کلاتو، دوآب، گنایی، گاومیری، چا ه دراز ،نرمستان،بنو و...و.... هم مورد حمایت قرار گیرند .
آیا به زودی سایه خش (اصطلاح محلی ) و روستاهای دیگر احیا می شوند ؟ تکلیف زلزله زدگان فین بندرعباس و چارک چه می شود ؟ وعده هایی که مسئولین کلان و استانی دادند تا چه میزان محقق می شود ؟ اینها سئوالاتی است که نگارنده و مردم هم می خواهند بدانند .
ارسال نظر