ناصر امانی عضو شورای شهر از لیست ساختمانهای پرخطر میگوید:
گزارش پلاسکو مثل خیلی از تصمیمات دیگر به بایگانی سپرده شد
ناصر امانی میگوید: گزارش پلاسکو سال ۹۶ منتشر شد و یک بخش عمده آن متوجه دو وزارتخانه دولت بود. مثل خیلی از تصمیمات و مصوبات دیگر که در کشور ما به فراموشی سپرده شده است متاسفانه باید بگویم که عمدتا به بایگانی سپرده شدهاند و پس از وقوع حوادث دوباره از نو باید آن را بررسی کنیم.
گزارش پلاسکو مثل خیلی از تصمیمات دیگر به بایگانی سپرده شد
سرویس اجتماعی
تهران مانند یک بمب ساعتی است که با پدیدههای مختلفی از جمله فرونشست زمین، زلزله، آلودگی هوا، چالشهای فقر و حاشیهنشینی دست و پنجه نرم میکند. اما این روزها مشخص شده که بمب خطرناک دیگری نیز در تهران وجود دارد با نام ۱۳۰ ساختمان بحرانی نیازمند ایمنسازی که در خیابانهای مختلف این شهر سر به فلک کشیدهاند. حادثه متروپل به عنوان یک یادآوری مهم برای تهران، باعث شد لیست ساختمانهای پرخطر در این پایتخت شلوغ منتشر شود و تنها میتوان امیدوار بود که کسبه و دولت در همراهی با یکدیگر ضمن ایمنسازی این بناها از فاجعه جلوگیری کنند.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با ناصرامانی، عضو شورای شهر تهران، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
اخیرا یک توئیت نوشتید با این مضمون که ۱۲۳ ساختمان در تهران وجود دارد که وضعیتی مشابه پلاسکو دارند، این ساختمانها چند سال عمر دارند و چرا نوسازی نشدند؟
حدود ۱۳۰ ساختمان در تهران با این شرایط وجود دارد. بر اساس بررسی سال گذشته شهرداری تهران ۱۳۰ ساختمان پرخطر و در معرض آسیب شدید همچون متروپل در شهر تهران داریم که نیاز فوری و عاجل به ایمنسازی دارند و قدمت آنها از ۵۰ سال هست تا ۱۰ و ۱۵ سال.
علت عدم نوسازی آنها نیز این است که عمدتا در اختیار نهادهای دولتی، عمومی و آموزشی و درمانی هستند و مشکل این است که خیلی از آنها در اختیار مردم نیست. مثلا ساختمان آلومینیوم در اختیار بنیاد است و بنیاد مستضعفین نیز این بنا را سالهاست در اختیار کسبه گذاشته است.
مردم نیز برای نوسازی باید آن را تخلیه کنند تا سیستم ایمنی و برقرسانی و لولهکشی و هشدارهای آتش نشانی آن عوض شود. این املاک زمان زیادی حتی تا یکسال نیاز به ترمیم و بازسازی دارد و اگر کسبه بخواهند آنجا را تعطیل کنند زندگیشان بهم میریزد.
یا اگر یک بیمارستان تعطیل شود ظرفیت درمانی تهران کاهش مییابد و جایگزین ندارند، مراکز آموزشی نیز جزء این دسته هستند و این اتفاقات باعث شده در راستای ایمنسازی اقدامی صورت نگیرد.
اما به مرحلهای رسیدهایم که باید یک سری هزینهها را پرداخت کنیم و برخی از این مراکز را با وجود هرگونه هزینهای که برای دولت و یا صاحبین آن املاک دارد، هزینهها را تامین کنند و به سرعت نسبت به بازسازی آنها اقدام کنند.
گزارش پلاسکو به کجا رسید و چرا آن گزارش مبدأ اقدامات مهم در عرصه عمرانی نشد؟
گزارش پلاسکو سال ۹۶ منتشر شد و یک بخش عمده آن متوجه دو وزارتخانه دولت بود؛ مثل وزارت راه و شهرسازی، وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی و شهرداریها.
از ۹۶ تا ۱۴۰۰ نیز این وزارتخانهها فرصت داشتند که نظریات کارشناسی را عملی و اجرایی کنند که این کار صورت نگرفت. مثل خیلی از تصمیمات و مصوبات دیگر که در کشور ما به فراموشی سپرده شده است ما از این مصوبات خیلی داریم و متاسفانه باید بگویم که عمدتا به بایگانی سپرده شدهاند و پس از وقوع حوادث دوباره از نو باید آن را بررسی کنیم.
به نظر شما وجه تشابه پلاسکو و متروپل چیست؟
این دو ساختمان وجه تشابهشان آواریست که روی سر مردم ریخت. در پلاسکو آتش نشانها بیشتر در معرض آسیب قرار گرفتند در متروپل بیشتر مردم آسیب دیدند و از اینکه وجدان عمومی به درد آمد. این دو ساختمان شبیهند در حالیکه اختلافات زیادی دارند؛ چون پلاسکو سن خیلی بیشتری داشت و آتشسوزی باعث ریزش شد در حالیکه متروپل کمتر از یکسال از عمر آن میگذشت و ضعف استحکام و عدم تقویت زیربنا و پایههای اصلی ساختمان باعث ریزش شد نه یک عامل خارجی!
از یک جهت نیز اینها عین هم نبودند منتهی تشابهشان مثل این بود که هر دو تبدیل به حادثه ملی شدند و یک عده بیگناه جانشان را از دست دادند، اتفاقی که باعث شد مردم و مسئولین نسبت به ایمنسازی ساختمانها حساس شوند تا مجوز ساخت اضافه به بناها ندهند و مثل متروپل برای منافع شهرسازی به دهها طبقه افزایش نیابند.
بسیاری معتقدند انبوهسازی در تهران طی ۳ دهه گذشته موجب شده که تهران هم همواره با چنین خطرهایی مواجه باشد، چقدر این احتمال را درست میدانید؟
انبوهسازی باعث خطر نیست. انبوهسازیهای بینظارت که اصول فنی و مهندسی در آن رعایت نمیشود و خارج از پروانه ساخته شود باعث افزایش این خبرها میشود. وگرنه در تهران ساختمانهایی با طبقات بالاتر داریم که چون با نظارت دقیق ساخته شدهاند هیچ خطری آن را تهدید نمیکند و حتی بیش از ۵۰ سال عمر دارند. اما برخی مانند پلاسکو یا کاربریشان عوض شده که به انبار و کارگاه تبدیل شده بود در حالیکه قرار بود فقط مغازه باشد، اما اینقدر جنسهای قابل اشتعال در طبقات مختلف دپو شده بود که این فاجعه رخ داد.
صرف انبوهسازی الزاما خطرناک نیست اما اینکه در معابر کوتاه و تنگ ساختمانهای بلندمرتبه ساخته شود حتما یک عامل خطر است و نباید اتفاق بیفتد که متاسفانه در سه دهه گذشته در تهران اتفاق افتاده است. اما انبوهسازی بستگی دارد در چه نقاطی و به چه شکلی اجرا شده باشد.
بسیاری از این ساختمانها متعلق به نهادهایی همچون بنیاد مستضعفان و … هستند، چرا این نهادها اقدام به نوسازی اماکن متعلق به خود نمیکنند؟
بسیاری از این ساختمانها متعلق به نهادهای عمومی هستند و زمانیکه ما به عنوان مدیریت شهری سوال میکنیم میگویند این ساختمانها در اختیار بهرهبردارها است و حاضر نیستند یک سال دست از کسب و کار بردارند که فرصت نوسازی داشته باشیم.
تقاضا دارم دولت اعتباری در اختیار این بهرهبرداران بگذارد تا بدهیهایشان را بدهند و بتوانند این ساختمانها را نوسازی کنند.
اگر این لیست به روز شده ساختمانهای در معرض خطر در بیاید مشخص میشود چه تعداد از این ساختمانها مثل آلومینیوم و پلاسکو هستند و چه تعداد ساختمانهایی هستند که بدون تعطیلی صنوف میتوان آنها را ایمنسازی کرد.
ارسال نظر