به چاه روانشناسی زرد نیفتید

«اصلاً به چه علت، با وجود پیشرفت روزافزون علم و دسترسی بی‌پایان به منابع علمی و صحیح، هنوز عده‌ای سراغ روانشناسی زرد می‌روند، به فال و طالع‌بینی متوسل می‌شوند، پای حرف‌های افراد ناآگاه می‌نشینند و کتاب‌های روانشناسی زرد و بازاری را یکی پس از دیگری تمام می‌کنند! جواب این سؤال در نیاز انسان‌ها به منابع التیام‌بخش خلاصه می‌شود.»

به چاه روانشناسی زرد نیفتید

از خانه این فالگیر به خانه آن کف‌بین، از صفحه این مدرس موفقیت تا کارگاه یک جلسه‌ای رمز و راز خوشبختی آن یکی مربی، از آموزش‌های بی‌اساس تا کتاب‌های روانشناسی زرد که نویسنده‌شان هیچ نام و نشانی در دنیای علم ندارد. آنها که به شبه‌علم، خرافه و روانشناسی زرد گرایش دارند و جواب سؤال‌هایشان را در این دایره رو به رشد جست‌وجو می‌کنند، خبر ندارند که نشانی را به کل اشتباه رفته‌اند و نه‌تنها قرار نیست با این روش‌ها رضایتمندی، رسیدن به خواسته‌ها و حال خوب را تجربه کنند بلکه به‌احتمال زیاد تنها وقت و سرمایه خود را از دست می‌دهند و سرخورده می‌شوند. در آخر هم تصور می‌کنند روانشناسی به‌کار آنها نمی‌آید، درحالی‌که آنها اصلاً سراغ روانشناسی نرفته‌اند! حالا که بازار روانشناسی زرد و محتوای غیرتخصصی درباره این موضوعات حسابی داغ است، بد نیست توضیحات دکتر مجتبی شکوری را درباره این موضوع بشنویم، کسی که بارها او را در برنامه کتاب‌باز دیده‌ایم و البته با  «رادیو راه» نیز به یادش می‌آوریم؛ پادکستی که شکوری به‌طور منظم منتشر می‌کند، جزو بهترین پادکست‌های فارسی روانشناسی است. توضیحات او درباره روانشناسی زرد و بازاری خواندنی است.

تر و خشک با هم می‌سوزند

همانقدر که کمبود منابع اطلاعاتی می‌تواند راه را برای علاقه‌مندان به آگاهی و یادگیری درباره یک موضوع مشخص سخت کند، وجود منابع متعدد درهم و طبقه‌بندی نشده هم می‌تواند آنها را برای یک انتخاب درست با سردرگمی مواجه کند. به همین دلیل هم بعضی‌ها بدون مشورت با افرادی که صلاحیت دارند، سراغ شاخه‌هایی می‌روند که ظاهراً به علم روانشناسی ربط دارند اما در واقعیت غیرعلمی و بی‌اساس هستند. بسیاری از تحقیقات روانشناسی اصلاً به دانش علمی تبدیل نمی‌شوند و به زندگی روزمره انسان‌ها راه پیدا نمی‌کنند. افرادی که تلاش می‌کنند زخم‌های خود را از راه دانش روانشناسی التیام ببخشند، به جای آشنا شدن با منابع مطالعاتی دست اول و علمی که توسط اندیشمندان تولید شده، با انبوهی از محتوای غیراصولی مواجه می‌شوند که نه‌تنها انتخاب را برایشان سخت می‌کند بلکه می‌تواند آنها را از مسیر روانشناسی منحرف کند.

چرا زردها انتخاب می‌شوند؟

شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که اصلاً به چه علت، با وجود پیشرفت روزافزون علم و دسترسی بی‌پایان به منابع علمی و صحیح، هنوز عده‌ای سراغ روانشناسی زرد می‌روند، به فال و طالع‌بینی متوسل می‌شوند، پای حرف‌های افراد ناآگاه می‌نشینند و کتاب‌های روانشناسی زرد و بازاری را یکی پس از دیگری تمام می‌کنند! جواب این سؤال در نیاز انسان‌ها به منابع التیام‌بخش خلاصه می‌شود. نیازی که سال‌ها قبل راه‌های مختلفی برای پاسخ‌دهی به آن وجود داشت، مثل سنت، مذهب و خانواده. اما تغییراتی که در همه جوامع ازجمله کشور ما در طول سالیان اتفاق افتاده، باعث شده این منابع دیگر مثل گذشته کاربرد نداشته باشند و بسیاری از افراد به‌دنبال جایگزینی هستند که برایشان التیام و رهایی به همراه داشته باشد. به همین دلیل هم بسیاری از مردم توجه‌شان به دانش روانشناسی جلب شده و این علم به سرعت پیشرفت کرده است. این دلیل گرایش مردم به روانشناسی است و البته که در این میان عده‌ای هم راه را خطا می‌روند و به جای منابع علمی، روانشناسی زرد را انتخاب می‌کنند.

معجزه ممکن و ناممکن

روانشناسی همانقدر که می‌تواند معجزه کند، همانقدر هم نباید به آن به چشم یک معجزه نگاه کرد! پیدا کردن آگاهی درباره موضوعات علمی روانشناسی، خودشناسی، تشخیص اختلالات روانی و مسائلی از این دست نه‌تنها به همراهی متخصص نیاز دارد بلکه پروسه‌ای زمان‌بر است. اینجاست که می‌فهمیم روانشناسی زرد با آن رویکرد معجزه‌گونه که می‌خواهد شما را در 10روز پولدار کند، در 100روز به آرزوهایتان برساند، با خواندن چند جمله دچار تحول کند یا با تفکر مثبت و قانون جذب به خواسته‌هایتان جامه عمل بپوشاند تا چه حد ناممکن و دور از واقعیت است. روانشناسی زرد تلاش می‌کند راه‌های میانبر پیش چشم مخاطبانش ترسیم کند درحالی‌که چنین راه‌هایی وجود ندارند. لزوماً هر تفکر مثبتی به تغییر اوضاع منجر نمی‌شود، هر خواستنی توانستن نیست و اصلاً قرار نیست همه آدم‌ها همیشه خوشحال و رضایتمند باشند بلکه غم و رنج هم رویی از حقیقت زندگی است.

زردها در مجازی جولان می‌دهند

به همان اندازه که گرایش عمومی به موضوعات روانشناسی بیشتر شده، بازار روانشناسی زرد هم در فضای مجازی داغ شده و وضعیت نگران‌کننده‌ای به‌وجود آورده است. هر روز یک چهره جدید به افرادی که در فضای مجازی به دیگران وعده بهشت روی زمین می‌دهند، اضافه می‌شود. افراد سرگشته زیادی هم سراغ این چهره‌ها می‌روند تا پاسخ سؤالات‌شان را حاضر و آماده دریافت کنند. از طرف دیگر روانشناسان و اندیشمندان صاحب‌صلاحیتی هم هستند که ورود به عرصه ارتباط عمومی و فضای مجازی را برای خود بد می‌دانند و با دوری از این فضا، زمین را برای سودجویان خالی می‌کنند. اگر قصد دارید در فضای مجازی هم درباره موضوعات مربوط به روانشناسی بخوانید، حتماً صفحات افرادی را دنبال کنید که صلاحیت علمی لازم را دارند و به پشتوانه تحصیلات و دانش، محتوا تولید می‌کنند.

به راه‌های آسان شک کنید

البته تا حدی طبیعی است اگر همه افراد به‌دنبال راحت‌ترین و کم‌دردسرترین روش برای رسیدن به خواسته‌هایشان باشند و دوست داشته باشند سریع و ساده به آنچه می‌خواهند دست پیدا کنند. اما وعده تحقق این رؤیا با روش‌های منتسب به روانشناسی، می‌تواند نشانه خوبی باشد که به صحت و علمی بودن این روش‌ها شک کنید. روانشناسی زرد معمولاً با این روش به‌راحتی قابل‌تشخیص است. مثلاً در پاسخ به جست‌وجوی روش‌های داشتن زندگی شاد و رضایتمندانه، فرد را به داشتن تفکر مثبت، جذب اتفاقات خوب و مفاهیمی از این دست تشویق می‌کند. ذهن انسان هم فریب می‌خورد و آرزو می‌کند که خوشحالی و رضایتمندی، به همین راحتی و بی‌دردسر تنها با یک فکر مثبت قابل دسترس باشد. درحالی‌که اساس این نوع طرز تفکر مشکل دارد و واقعیت زندگی به همین سادگی‌ها نیست. به این ترتیب برای اینکه تشخیص دهیم کجا روانشناسی به زرد بودن متمایل شده و در دام شبه‌علم یا خرافه افتاده است، یک راه‌حل این است که ببینیم آیا منبع ما اصرار عجیبی به ساده جلوه دادن موضوعات پیچیده دارد؟/ روزنامه همشهری

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها