شهناز را کشتم چون با مردان غریبه رابطه داشت +خبرهای داغ و حوادث روز
در حادثه ای در استان البرز، پسر جوانی دوست مادرش رابه طرز وحشتناکی به قتل رسانده و سپس برای تبرئه خودش رابه دیوانگی زده بود، امروز این پسر جوان در دادگاه گفت که دیوانه نیستم و نقش بازی می کردم!
رسیدگی به این پرونده از آبان سال 1390 هم زمان با کشف پیکر زن میانسالی بهنام شهناز در آپارتمانش آغاز شد. خیلی زود تیم ویژهای از کارآگاهان جنایی بهدستور بازپرس کشیک قتل در محل جنایت حضور یافتند.
در اولین تحقیقات کارآگاهان دریافتند که شب گذشته پسر دوست شهناز بهنام فرهاد 27ساله در خانه او بوده است. در گام بعدی بهدنبال تحقیقات میدانی فرهاد بهعنوان اولین مظنون این پرونده تحت بازجویی قرار گرفت.
اعترافات قاتل در دادگاه
وی بلافاصله اتهام قتل را پذیرفت اما این درشرایطی بود که او خودش رابه دیوانگی زده بود تا ثابت کند در زمان وقوع قتل سلامت روانی نداشته است. اما دیروز این متهم از زندان برای محاکمه به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنحبر وقاضی یزدانپور انتقال یافت. پس از قرائت کیفرخواست توسط قاضی دهقانی نماینده دادستان، اولیای دم«فرزندان مقتول»درجایگاه ایستادند وخواستار قصاص متهم شدند.پسپس متهم جوان پای میز محاکمه ایستاد اینبار او درباره علت وقوع جرمش به قضات گفت: من دیوانه نیستم وتا کنون نقش بازی میکردم…. وی ادامه داد: من این زن را کشتم چون روابط زیادی با مردان غریبه داشت.
من از وقتی کودک بودم با خاله شهناز که دوست صمیمی مادرم بود رفت وآمد داشتیم اما وقتی متوجه رفتار نامناسبش شدم او را کشتم. این موضوع باعث شده بود که من تصویر بدی از زنان در ذهنم باقی بماند ونسبت به همه ی زنان مظنون شده بودم…
تا این که ساعت دوازده شب هجدهم آبان بطرف خانه شهناز حرکت کردم زنگ خانهاش را زدم و گفتم کارت عروسیام را آوردم او در راباز کرد ومن داخل شدم پس از چند دقیقه او رفت و من هم منتظر ماندم تا بخوابد اما بعد او را کشتم و متواری شدم من اندازه سرسوزن پشیمان نیستم او مستحق مرگ بود. پساز پایان اظهارات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
اعترافات قاتل در دادگاه
وی بلافاصله اتهام قتل را پذیرفت اما این درشرایطی بود که او خودش رابه دیوانگی زده بود تا ثابت کند در زمان وقوع قتل سلامت روانی نداشته است. اما دیروز این متهم از زندان برای محاکمه به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنحبر وقاضی یزدانپور انتقال یافت. پس از قرائت کیفرخواست توسط قاضی دهقانی نماینده دادستان، اولیای دم«فرزندان مقتول»درجایگاه ایستادند وخواستار قصاص متهم شدند.
سپس متهم جوان پای میز محاکمه ایستاد اینبار او درباره علت وقوع جرمش به قضات گفت: من دیوانه نیستم وتا کنون نقش بازی میکردم…. وی ادامه داد: من این زن را کشتم چون روابط زیادی با مردان غریبه داشت.
من از وقتی کودک بودم با خاله شهناز که دوست صمیمی مادرم بود رفت وآمد داشتیم اما وقتی متوجه رفتار نامناسبش شدم او را کشتم. این موضوع باعث شده بود که من تصویر بدی از زنان در ذهنم باقی بماند ونسبت به همه ی زنان مظنون شده بودم…
تا این که ساعت دوازده شب هجدهم آبان بطرف خانه شهناز حرکت کردم زنگ خانهاش را زدم و گفتم کارت عروسیام را آوردم او در راباز کرد ومن داخل شدم پس از چند دقیقه او رفت و من هم منتظر ماندم تا بخوابد اما بعد او را کشتم و متواری شدم من اندازه سرسوزن پشیمان نیستم او مستحق مرگ بود. پساز پایان اظهارات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
ارسال نظر