فقر زنانه
محدودیت در اشتغال، موانع پیش رو در رسیدن به مراکز و منابع قدرت سیاسی و محرومیت از منابع اقتصادی و آموزشی ناشی از قوانین تبعیض آمیز همگی موجب افزایش میزان فقر در میان زنان شده است.
*این گفتگو توسظ مریم بهادری پژوهشگر حقوق و دبیر کمیته آینده پژوهی در مؤسسه توسعه حقوق فقرزدایی انجام گرفته است.
اولین هدف از اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد، پایان بخشی به فقر در همه اشکال آن است. فقر به عنوان یکی از مهم ترین اهداف توسعه پایدار تا سال ۲۰۳۰، شاید پرچالش ترین هدف آن نیز باشد، چراکه در جهان معاصر با وجود همه گیری کووید۱۹، شکاف طبقاتی و عدم دسترسی عادلانه به منابع ثروت آنچنان شیب تندی به خود گرفته که کندی پیشرفت برنامه های فقرزدایی در سراسر جهان را اجتناب ناپذیر کرده است. در حالی که افزایش نرخ فقر جهانی قبل از همه گیری کووید۱۹، از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۹، به بیش از نصف کاهش یافته بود، اما بنا بر برخی تخمین ها بیماری کوید۱۹ احتمالا جمعیت فقرای جهان را تا نیم میلیارد نفر افزایش دهد. از نگاه سازمان ملل متحد، فقر حاصل کمبود درآمد و منابع تولیدی برای تأمین معیشت پایدار است و اشکال آن شامل گرسنگی، سوء تغذیه، دسترسی محدود به آموزش و سایر خدمات اساسی، تبعیض اجتماعی و انواع محرومیت ها و همچنین عدم مشارکت در تصمیم گیری های خصوصا اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. در سال ۲۰۱۵، بیش از ۷۳۶ میلیون نفر زیر خط فقر (با معیارهای بین المللی زندگی می کردند. حدود ده درصد از جمعیت جهان (پیش از همه گیری) همگی در فقر شدید زندگی می کردند به نحوی که این تعداد از افراد در طول زندگی خود، همواره در تلاش بوده اند تا اساسی ترین نیازها مانند بهداشت، آموزش و دسترسی به آب اعم از آشامیدنی و غیر از آن و همچنین بهداشت را برآورده نمایند. طبق آمارهای سازمان ملل متحد، پیش از عالمگیری کرونا، به ازای هر صد مرد بین ۲۵ تا ۳۴ سال، ۱۲۲ زن از همان گروه سنی در فقر زندگی می کرده اند که این مقایسه آماری در ادبیات جهانی موجب به وجود آمدن اصطلاح Feminisation of poverty
یا همان «زنانه شدن فقر» شده است. بیکاری، نابرابری دستمزد در برابر کار یکسان و عدم آموزش کافی برای ورود به بازار کار، نهایتا به شکاف جنسیتی و شیوع فقر بیشتر در میان زنان در سراسر جهان دامن زده است. همچنین از یاد نبریم که مشارکت سیاسی اجتماعی کمتر زنان نسبت به مردان به مشارکت قانونی کمتر آن ها انجامیده و سرنوشت زنان در مجموع در سراسر جهان، با تصمیم گیری های عموم مردانه رقم می خورد.
در گفت وگو با شهیندخت مولاوردی. حقوقدان، پژوهشگر و فعال امور زنان که اکنون دبیرکلی جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان را برعهده دارد و پیش از این نیز معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهور در دولت یازدهم از سمت های او بوده است. به بررسی جنبه های گوناگون فقر زنانه و عوامل مؤثر آن در ایران پرداخته ایم.
برای ورود به بحث، ارتباط ابرچالش جهانی فقر، که در کشورمان نیز چالش بزرگی است، با جامعه زنان را چگونه می بینید؟
پاسخ: به نظر می رسد یک ارتباط وثیق و معنادار میان ابرچالش فقر و جامعه زنان چه در کشور ما و چه در دنیا وجود دارد. فقر موضوعی جهانی و فراگیر است که منشأ بسیاری از مشکلات و معضلات پیش روی جامعه بین الملل، از جمله ایران، در ابعاد و اشکال مختلف است. از سوی دیگر، می توانیم این نگاه را داشته باشیم که فقر معلول نیز باشد؛ لذا فقرهم علت و هم معلول بسیاری از عواملی است که آن را به وجود می آورند و چون یک ابرچالش جهانی به حساب می آید، باید این توجه را هم داشته باشیم که دنبال راهکارها و راه حل های مشترکی بگردیم و از تجربیات جامعه جهانی که در این زمینه کاربست آنها توانسته مؤثر باشد، بهره ببریم. از این رو، می بینیم که به ویژه در دهه های اخیر حل یا کاهش و کنترل این مسئله و پدیده در کانون توجهات محافل حقوقی سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. از طرف دیگر، در کشورهای در حال توسعه شاهدیم که میزان فقر در زنان نسبت به مردان بیشتر است و متأسفانه، روند همچنان رو به افزایش است و علاوه بر عوامل اقتصادی، عوامل دیگری مانند محدودیت در اشتغال، موانع پیش رو در رسیدن به مراکز و منابع قدرت سیاسی و محرومیت از منابع اقتصادی و آموزشی ناشی از قوانین تبعیض آمیز همگی موجب افزایش میزان فقر در میان زنان شده است. در جامعه ما هم که یک جامعه تحریم زده است به طور قطع این پدیده بیش از پیش چهره زشت خود را نشان می دهد و شاهد ظهور و بروزهای ناخوشایندی در گوشه و کنار کشور هستیم.
به نظر شما، جنسیت و فقر چقدر با یکدیگر ارتباط دارند و این ارتباط چگونه است؟
اگرچه مطالعات در باب فقر در جامعه انسانی خصوصا در ابعاد اقتصادی - اجتماعی اندک نیست، اما موضوع شناخت فقرا و تفکیک و بررسی ابعاد فقر در آنها چندان فراوان نیست. یکی از مهم ترین ویژگی های مغفول در این مطالعات، جنسیت و شناخت تأثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. با اینکه فقدان اطلاعات، تغییر و یا محدودیت آنها امکان بررسی کامل مسئله را پدید نمی آورد، اما شواهد حاکی از زنانه شدن فقر و بالاتر رفتن سطح آن در میان خانوارهایی است که سرپرست آنها زنان هستند، هرچند که این مفهوم برای به تصویر کشیدن فقر زنان کافی نیست. مسئله فقر، به طور کلی، و فقر زنان، به طور خاص، از جمله مسائل اجتماعی است که در نتیجه نابرابری اجتماعی و جنسیتی و تبعیض ایجاد می شود و در وضعیت معیشتی و درآمدی زنان و به ویژه زنان سرپرست خانوار مؤثر است. بررسی نظریه های توسعه حاکی از نارسایی آنها در زمینه مسائل زنان و موانع جنسیتی آنهاست. رویکرد قابلیتی آمارتیاسن (نظریه پرداز اقتصاد و فلسفه) با مبنای رویکرد انسانی به توسعه در این زمینه چشم انداز جامعی را پیش روی ما می گذارد. این با پیوندی که میان آزادی، عدالت و دموکراسی برقرار می کند، عاملیت بخشی به زنان را محور توسعه قرار می دهد؛ از این رو، اهمیت جنبه های غیردرآمدی همچون بی سوادی، تبعیض های جنسیتی و قومیتی مورد توجه او قرار گرفته است. از این منظر، فقر به مثابه محرومیت از قابلیت یعنی توانایی خروج از وضعیت فقر توضیح داده می شود. این با فقر قابلیتی توجه ما را به عوامل غیرمالی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جلب می کند و جنسیت را یکی از عوامل محرومیت های پایداری می داند که زنان همواره گرفتار آن بوده اند. همین نکته برداشت ذهنی آنها از رفاه را تحت تأثیر قرار میدهد و به تلقی های محدود و انفعالی از خود دامن می زند. کسب درآمد، امکان اشتغال، حق مالکیت و امکان تصمیم سازی در درون خانواده جنبه های مهم آزادی زنان هستند و محروم بودن زن از آنها، محروم بودن او از نقش آفرینی و عاملیت محسوب می شود.
می توان گفت که با پدیده ای تحت عنوان «زنانه شدن فقر مواجه هستیم؛ از نظر شما علل بروز این پدیده در جهان و در کشورمان چیست؟
وضعیت زنان در هر کشوری یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی عدالت جنسیتی است. در دهه های اخیر وضعیت زنان در جهان را با عنوان «زنانه شدن فقر» توصیف می کنند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. در دورانی که مسئولیت داشتم و برای اولین بار و با استفاده از فرصت، این اصطلاح را به کار بردم و همان موقع به سیاه نمایی متهم شدم، اما از باب نگرانی و هشدار درباره وضعیتی که پیش روی ما و فراروی ما بود، از جمله تأنیث فقرو یا زنانه شدن آسیب های اجتماعی، زنانه شدن اچ. آی. وی مثبت (ایدز)، زنانه شدن اشتغال غیررسمی و در واقع مشاغل زیرزمینی و غیررسمی و شغل های کاذب را مرتبا یادآوری می کردم. همه اینها مواردی بود که ما سعی داشتیم توجه جامعه، سیاستگذاران و دست اندرکاران را به آنها جلب کنیم که متأسفانه برخورد مناسب و معقولی با این هشدارها صورت نگرفت. به هرحال، در پاسخ به این سؤال، من باز استناد می کنم به نظر آمارتیاسن که این وضعیت را ناشی از ساختارهای فرهنگی و اجتماعی می بیند که قابلیت های محدود را در زنان نسبت به مردان جهت برون رفت از وضعیت فقر ایجاد می کند. روند زنانه شدن فقر در ایران در طول سه دهه براساس چهار شاخص نرخ رشد تعداد زنان شاغل، نرخ مشارکت اقتصادی زنان، شکاف جنسیتی و سهم زنان سرپرست خانوار قابل اندازه گیری و ارزیابی است. به طور کلی، تجربه زنان و مردان نسبت به هم متفاوت است. آنچه در آمارهای اقتصادی در رابطه با زنان مشهود است این است که آنان نسبت به مردان، همواره شانس کمتری برای مشارکت در بازار کار داشته اند. وضعیت اقتصادی زنان امروزه به یکی از مهم ترین شاخص های بین المللی ارزیابی دموکراسی، عدالت اجتماعی و سطح توسعه یافتگی در جهان تبدیل شده است. تحت این شرایط، توجه به وضعیت فقر زنان در دهه ۱۹۷۰ در عنوان زنانه شدن فقر تجلی بیشتری یافت. آمارهای بسیاری از کشورها نشان می دهد، با اتفاقاتی نظیر افزایش زنان سرپرست خانوار و اشتغال زنان در بخش غیررسمی اقتصاد شهری، آنان با شدت بیشتری نسبت به مردان فقر را تجربه می کنند. مهم تر آنکه بررسی روند این وضعیت نشان می دهد که احتمال ادامه و شدت یافتن آن نیز وجود دارد، اما زنانه شدن فقر به این معنا نیست که پدیده فقر به زنان محدود می شود. این یک مفهوم نسبی است؛ در جایی که فقر به طور مشخص در میان مردان کاهش پیدا کند، اما در مورد زنان این مقدار کاهش بسیار کم و ناچیز باشد، ما این اصطلاح را به کار می بریم. اینکه چرا زنان بیشتر با احتمال فقیر شدن روبه رو هستند تا مردان؟ چرا خانوارها و خانواده هایی که زنان سرپرستی آنها را بر عهده دارند، بیشتر دچار فقر هستند؟ و چه تعدادی از این زنان و خانواده ها هر سال به جمع فقرای جهان افزوده می شوند؟ همه پرسش هایی است که مدت ها ذهن محققان و صاحب نظران را به خود مشغول کرده است. در پاسخ می توانیم به این نکته اشاره کنیم که علت فقیر شدن مردان با زنان متفاوت است و ریشه آن، همان طور که اشاره کردم، به عوامل فرهنگی، اجتماعی و البته اقتصادی برمی گردد. دسترسی کمتر به امکاناتی همچون زمین و کم بودن اختیارات قانونی زنان، آنها را روزبه روز فقیرتر و به مردان وابسته تر کرده است و آنان را در معرض فقر بیشتر قرار می دهد، همچنین، کلیشه های جنسیتی که موجب محدود شدن درآمدزایی و مشارکت زنان در جامعه می شود. ریشه فقر که بیشتر به هنجارهای فرهنگی و ارزش های جوامع بازمی گردد، تقسیم بندی های جنسیتی سرمایه ها، تقسیم نابرابر قدرت میان زنان و مردان در جامعه وضعیت را در شرایطی نگه داشته که ما می بینیم، زنان بیشترین فقرای جهان هستند و یا فقیرترین فقرا نامیده می شوند و فقر مضاعف را تجربه می کنند. از سوی دیگر، با یک نگاه فرهنگی که در اکثر جوامع مردان نان آور خانواده شناخته می شوند و زنان وابسته به آنها، اثرات و پیامدهای منفی زیادی برای زنان به همراه دارد و تحت تأثیر همین نگاه است که اغلب شغل ها و مشغله ای که زنان دارند به چشم سیاستگذاران نمی آید و در جامعه هم بابت آنها پرداختی صورت نمی گیرد و یا اصلا مستحق دریافت درآمد و دستمزد محسوب نمیشوند.
شما در دولت یازدهم معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده بودید، با توجه به این تجربة کاستی های تقنینی در حوزه فقر را چه مواردی می دانید؟ مشکلات حوزه اجرا در زمان مسئولیت شما چه بود؟
به نظرم، ما کمتر در این حوزه با کاستی های تقنینی مواجه هستیم و بیشترین چالش ها و معضلات را متوجه حوزه اجرا می دانم. در حوزه فقر علاوه بر اصول متعدد قانون اساسی، از جمله اصل ۲۹ و فصل سوم که حقوق ملت را به عنوان یک مجموعه دربر می گیرد، اسناد بالادستی دیگری هم داریم از قبیل برنامه های توسعه کشور، سیاستهای کلی و برنامه ها و مأموریت های هر دولت. در واقع، حتی شاید بتوان گفت که ما تورم قوانین در این حوزه داریم. بر اساس تجربه خودم در حوزه اجرا میگویم، با یک نوع حبس شدید اطلاعات در این زمینه ها مواجه بودیم، به ویژه در زمینه آسیب های اجتماعی و همین طور فقر. ما برای برنامه ریزی به اطلاعات دقیق و به روز و به هنگام نیاز داشتیم که از سوی دستگاههای متولی کمتر این نیاز برآورده شد، چرا که تلقی خودشان را داشتند که این اطلاعات محرمانه است؛ مثلا در مورد زنان سرپرست خانوار سراغ کمیته امداد و بهزیستی که می رفتیم با این نگاه و با این تلقی که داشتند، از در اختیار گذاشتن آمار و اطلاعاتشان خودداری می کردند. بنابراین، ما در برنامه ریزی ها در دسترسی به آمار و اطلاعات و داده های مشخص و پردازش شده با مضیقه مواجه می شدیم. به علاوه، اقدامات جزیره ای به دور از همکاری های شبکه ای و دوباره کاری ها و موازی کاری های دستگاه ها بود که به نظرم هنوز هم ادامه دارد و من مشکل را بیشتر در اینجا می بینم. یک نمونه بگویم: برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار تحت عنوان «پایلوت شهر ری» می خواستیم مدلی را برای یک همکاری گسترده شبکه ای تعریف کنیم و آن را به سراسر کشور تسری بدهیم و به نوعی ریل گذاری بود. در دولت دوازدهم مبتنی بر این گونه برنامه ها بود که ما شاهد قدم های مؤثرتری در حوزه هماهنگی های بین بخشی و دستگاه های اجرایی و نهادهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد فعال در این زمینه بودیم که امیدواریم در دولت بعدی هم ادامه پیدا کند. اما اشاره می کنم که جامعه زنان اقشار مختلفی را در خود جای داده از زنان بازرگان تا خانه دار زنان با تحصیلات عالی و دختران جوان تا زنان سالمند، زنان شهری تا زنان روستایی و عشایر. از آنجایی که زنان، به طور کلی و جدای از استثنائات، نسبت به مردان به امکانات و سرمایه لازم و همچنین تجربه حضور در بازارها دسترسی به مراتب کمتری دارند، بنابراین توانمندسازی اقتصادی را باید کماکان در دستور کار نگه داشت و تجربه هم نشان داده که حمایت های صرف از نیازمندان راهکار کاهش فقر نیست و برای فقرزدایی باید بسته های اجرایی مشخص و مکملی داشت و برنامه های مرتبط را به صورت متوازن به اجرا درآورد. اشتغال زایی هم به همان اندازه اهمیت دارد که تأمین اجتماعی گسترده و دربرگیرنده برای زنان از سوی دیگر، گسترش و تحقق عدالت جنسیتی در جامعه جای خود را دارد. در حقیقت، رفع فقر رفع موانع پیش روی فقیر است تا بتواند خلاقیتش را برای حل مسائل خود شکوفا سازد؛ به عبارت دیگر، به آنها فرصت عادلانه داده بشود تا بتوانند زندگی خود را تغییر بدهند. در حال حاضر طبق آمار، چهل درصد خانوارها دارای سرپرست زن و یا خودسرپرست هستند و ۷۷ درصد زنان سرپرست خانوار در رده سنی بالای پنجاه سال قرار دارند. بخش عمده زنان سرپرست خانوار در رده سنی میانسالی و سالمندی هستند و باید تغییرات متناسب با الگوی توانمندسازی و ساختار سنی زنان سرپرست خانوار و همچنین تک نفره بودن آنها صورت بگیرد. هرچند در سال های اخیر زنانه شدن فقر در ایران خود را نمایان ساخته، اما در فقدان سیاست گذاری های پایدار و اثربخش در این حوزه نه تنها این روند کاهش نیافته و نخواهد یافت، بلکه پیش بینی می شود با شدت بیشتری افزایش پیدا کند.
ارسال نظر