هوشنگ اعلم روزنامهنگار در گفتگو با مستقل آنلاین:
کرونا واکنش اجتنابناپذیر طبیعت به ویرانگری بیامان بشر است
هوشنگ اعلم میگوید: میشود فکر کرد که کرونا واکنش اجتنابناپذیر طبیعت به ویرانگری بیامان بشر است. چون به هر حال نظام هستی و طبیعت بر مبنای قوانین و ساز و کار مشخص شکل گرفته و اگر این ساز و کارها و قوانین به هر شکلی دگرگون شود باید منتظر واکنش بود و لزومی ندارد که فکر کنیم واکنشهای طبیعت هم مانند واکنشهای انسان اس
"هوشنگ اعلم" روزنامه نگار پیشکسوتی که در سال ۱۳۴۵ و در ۱۵ سالگی با تهیه گزارش برای مجله روشنفکر پا به عرصه مطبوعات گذاشت و بعدها دبیر سرویس هنر و ادبیات مجله «صبح امروز»، و سپس تا طلیعه انقلاب اسلامی دبیر سیاسی روزنامه رستاخیر بود. بعد از انقلاب دبیر و سردبیر روزنامهها و مجلات زیادی شد و از سال ۱۳۷۷ تا امروز مدیر مسئولی مجله "آزما" را بر عهده دارد. این پیشکسوت مطبوعات نگاه ویژهای نسبت به گسترش اپیدمی در جهان دارد و به ویژه کرونا را بر مبنای کنش و واکنش مابین اجزای جهان، تفسیر میکند. از او درباره جهان پساکرونا و تغییرات عمده در جهان پرسیدیم:
اوضاع جهان پس از کرونا را چگونه میبینید؟
طی پنج_ شش ماهی که از شیوع بیماری کرونا در جهان میگذرد، زندگی بشر به شکلی غیرمنتظره تغییر کرده است. بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک جهان از چند روز تا چند هفته به شهر ارواح تبدیل شدند. میلیونها نفر از مردم به اجبار یا خود خواسته برای مصون ماندن از خطر ابتلا به داخل خانهها خزیدند، کسب و کارها تعطیل شدند، کارخانهها از تولید باز ماندند، و هر روز صدها نفر در گوشه و کنار جهان به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند و به شکلی رقتبار بیهیچ مراسمی برای دعای بدرقه و تکریم به خاک سپرده شدند و تنها پزشکان، پرستاران و کارکنان بیمارستانها و گورکنها بودند که بیوقفه کار کردند و بسیاریشان هم جان خود را از دست دادند.
در شرایطی چنین مرگزده و آخرالزمانی مردمِ طبقه متوسط و فرودست نگران تأمین هزینههای زندگیشان شدهاند و میبینیم که در بسیاری از کشورها مردم به خیابانها ریختهاند تا بالاخره بفهمند باید بین مرگ کرونایی یا مرگ از گرسنگی کدام را انتخاب کنند و در این بین عدهای هم به نظریهپردازی مشغولاند از مردم عادی گرفته تا سیاستمداران و اهل اندیشه. عدهای که تفکر توطئهباور دارند معتقدند ویروس کرونا ساخته دست بشر است و مشغول اتهامزنی هستند. غربیها چین یا روسیه را متهم میکنند و شرقیها آمریکا را و این که کرونا یک سلاح بیولوژیک است و ساخته دست بشر و کم هستند افرادی که مسئله را از زاویهای طبیعت محور میبینند و اینکه ویروس کرونا واکنشی است که طبیعت به بیش از یک قرن هجوم بیامان و بیرحمانه بشر به طبیعت و تخریب آن نشان داده تا به انسان هشدار دهد؛ حواسش را جمع کند. اما مسئلهی مهمتر این است که کرونا بنیان اقتصاد جهان را به لرزه درآورده، عادتها و باورهایش را در خیلی از زمینهها با تردید روبرو کرده و شاکله مادی و معنوی زندگی انسان معاصر را به هم ریخته است.
نگاه توطئه محور در شیوع اپیدمی را چقدر جدی میدانید؟ بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران معتقدند ویروس ساخته آزمایشگاههاست و ملتها در میانهی جنگ میکروبیولوژی گرفتار شدهاند.
ببینید در قرن گذشته و با شتاب گرفتن توسعه صنعتی به خصوص بعد از دو جنگ جهانی انسان طبیعت را مورد حمله و هجومی بیامان قرار داد. انسانی که از یک طرف برای مصرف بیشتر تربیت میشد و از طرف دیگر کار بیشتر برای تولید بیشتر که حاصل آن انباشت سرمایه برای غولهای عرصه تولید و نظام سرمایهسالار بود، و از سوی دیگر تودههای مردم بردهوار کار کردند تا درآمدی را که از کار کردن به دست میآوردند صرف مصرف همان چیزهایی کنند که به هر حال خودشان تولید کرده بودند و در این معامله یک طرف هر روز فربهتر و طرف دیگر ضعیفتر شد و بردهتر. اما همین انسان مصرف کننده و اربابان سرمایه در یک مورد با هم تشریک مساعی داشتند و آن ویران کردن طبیعت بود. کارخانههایی که با تمام قدرت کار میکردند تا کالای بیشتر برای مصرف بیشتر تولید کنند با همان قدرت آسمان و زمین را آلوده کردند. صاحبان زر و زور جنگلها را تراشیدند تا به جایش خانه و کارخانه بسازند. همه با هم دریاها و اقیانوسها را به زبالهدانی تبدیل کردند و با هجومی هیولاوار به طبیعت نفس زمین را بند آوردند. بنابراین میشود فکر کرد که کرونا واکنش اجتنابناپذیر طبیعت به این ویرانگری بیامان است. چون به هر حال نظام هستی و طبیعت بر مبنای قوانین و ساز و کار مشخص شکل گرفته و اگر این ساز و کارها و قوانین به هر شکلی دگرگون شود باید منتظر واکنش بود و لزومی ندارد که فکر کنیم واکنشهای طبیعت هم مانند واکنشهای انسان است و مینشیند و تصمیم میگیرد که حالا باید چگونه جواب فرد مهاجم و انسان یاغی را بدهد. نه! واکنش طبیعت، یک واکنش طبیعی و پیآمد. تغییراتی است که در ساز و کار آن به وجود میآید مثل واکنش آب روی آتش که جوشیدن است.
بیایید دوباره نگاه کنیم به حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی. تصور عمومی و حتی تصور برخی از متخصصان و سیاستمداران این است که آمریکا با دو بمب اتم هیروشیما و ناکازاکی را ویران کرد و هزاران نفر را کشت تا جنگ را تمام کند، اما این همهی ماجرا نیست و تا همین حالا که چیزی حدود هفتاد سال از این حمله وحشیانه و غیرانسانی به دو شهر ژاپن گذشته عوارض آن همچنان وجود دارد. شیوع بیش از حد سرطان و هزار درد بیدرمان دیگر آیا اینها نمیتواند نتیجه همان دو انفجار اتمی باشد. یا حادثه چرنوبیل و دهها اتفاق دیگر از این دست. همهی اینها باعث اخلال در ساز و کار زیست طبیعت شد. این همه گازهای آلاینده که طی دهها سال فضا را آلوده کرده استفاده از کودهای شیمیایی حاوی فسفات و سولفور و چه و چه دستکاری در ساختمان ژنتیکی گیاهان و حیوانات برای تولید بیشتر و در واقع سود بیشتر، اینها تعادل را در طبیعت به هم میزند و این به هم خوردن تعادل در جایی منجر به واکنش میشود.
اگر اپیدمی محصول طبیعت باشد اصولا نتیجه شیوع ویروس در طبیعت چه خواهد بود و این عواقب چقدر قابل پیشگیری بود؟
نمیخواهم وارد بحثهای معرفت شناختی بشوم که جایش اینجا نیست و بگویم این واکنش به مسایل ماوراء طبیعی ربط دارد یا نه! که شاید هم داشته باشد و حرف من کاملا براساس قوانین کنش و واکنش است. شما آب را که روی آتش بریزید. خاموش میشود، این واکنش آتش نسبت به آب است در حالی که آب از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن درست شده دو عنصری که هر دو میتوانند عامل ایجاد آتش باشند. و بمب هیدروژنی میتواند دنیا را به آتش بکشد. اما این دو عنصر در یک ترکیب طبیعی به ماده ضدآتش تبدیل میشوند این نمونهای از ساز و کار طبیعت است. ساز و کاری که بشر طی سالها آن را دستکاری کرده و به هم زده است. همین دستکاریهای ژنتیکی در مورد محصولات کشاورزی و دامی که با اصطلاحاتی مثل تراریخته و ترانریخته! دربارهاش حرف میزنند. خب ما نمیدانیم این تغییر ژنتیکی چه تغییرات گستردهای را ممکن است در طبیعت به وجود آورد فقط به این فکر میکنیم که گوجه فرنگی بیشتری تولید میشود یا خیارها خوش قوارهتر است یا توت فرنگیها درشتتر است و یا گندم بیشتری تولید میکنیم، آن هم نه برای تعمیم عدالت. چون اگر هدف این بود میلیونها نفر در آفریقا و آسیا از گرسنگی نمیمردند. در حالی که هر سال هزاران تن گندم مازاد کشورهای پیشرفته برای حفظ تعادل قیمتها به دریا ریخته میشود و یا مردم فلان کشور هر سال به بهانه یک جشن سنتی هزاران کیلو گوجه فرنگی را به سر و کله هم میکوبند و از بین میبرند و در مورد سایر محصولات هم همینطور و اصلا فکر نمیکنیم این گندم یا گوجه فرنگی یا هر میوه دیگری که دستکاری ژنتیکی شده وقتی خوراک یک پرنده یا چرنده میشود در بدن او چه تغییرات ژنتیکی به وجود میآورد و این تغییرات در کل ساختار طبیعت چه واکنشی دارد. اینجاست که من هم با آن گروهی که معتقدند ویروس کرونا ساخته دست بشر است هم عقیده میشوم اما با یک فرق و آن این است که من فکر نمیکنم چند تا بیولوژیست و دانشمند در فلان لابراتوار نظامی نشستهاند و مثلا ویروس آنفولانزا را گذاشتهاند زیر میکروسکوپ و ژنهایش را دست کاری کردهاند تا یک ویروس مرگبار بسازند و به عنوان سلاح از آن استفاده کنند. نه! این دستکاری میتواند با دستکاری روی ژنهای محصولات کشاورزی و دامها و مرغ و خروسها برای تولید بیشتر و سود بیشتر انجام شده باشد و یا ان حیوان که از این محصولات خورده یا ماهیانی که طی دهههای اخیر از کثافتهایی که بشر به دریا ریخته تغذیه کردهاند باعث تغییر ژنتیکی یک ویروس شده باشد که حالا دارد جان بشر را میگیرد.
اگر دنیای پساکرونا را به مفهوم درمان بیماری بدانیم، آیا کرونا را قابل درمان میدانید و این پروسه را چقدر نزدیک میبینید؟
اینکه دنیای پساکرونا چگونه خواهد بود، پرسشی است که پاسخ روشن آن را آینده خواهد داد. چون اولا هنوز معلوم نیست دوران پساکرونا از کی شروع میشود و آیا اصلا انسان میتواند ویروس کرونا را نابود کند که به دوران پساکرونا برسد که خود این مسئله هنوز روشن نیست و معلوم نیست دنیای پساکرونایی وجود داشته باشد.
نگاه خوشبینانه این است که بشر بتواند یک جوری یا کووید 19 کنار بیاید و یک زندگی نسبتا مسالمتآمیز با کرونا داشته باشد. اما با همین اتفاقاتی که تا همین حالا و در دوران شیوع کرونا در دنیا افتاده، میشود حدس زد که دنیای پساکرونا به چه شکل خواهد بود. در همین مدت کوتاهی که از شروع کرونا گذشته یعنی حدود پنج شش ماه، ساز و کار دنیا حسابی به هم ریخته و پوشالی بودن خیلی از قدرتها و کشورهایی که مدعی قدرت برتر بودن هستند آشکار شده. آمریکا با همه ادعاهایش فهمید که نه دلارهای انباشته شده و نه سلاحهای عجیب و غریب و مرگبارش در برابر یک ویروس مفت نمیارزد و هیچ کارآیی ندارد و باید تسلیم شود و رئیس جمهور ترامپ خیلی راحت و مستقیم و غیرمستقیم دستهایش را به علامت تسلیم بالا گرفته و میگوید مردم باید برگردند سر کارشان وگرنه…
وگرنه چرخهای اقتصاد از حرکت باز میماند و گرسنگی مردم را میکشد و سرمایهسالاران که فرو ریختن ارزش سهامهایشان آنها را در آستانه سکته قرار داده دق میکنند. پس مردم باید برگردند سر کار و زندگیشان تا از گرسنگی نمیرند و اگر از کرونا مردند مهم نیست. هرجور هست باید چرخ زندگی به روال قبل بچرخد. کشورهای دیگر هم چنین وضعی دارند. یعنی بشر بیشتر از این نمیتواند در مقابل این ویروس گارد بگیرد و مقاومت کند.
مخالفتهای مردمی با قرنطینه را چگونه ارزیابی میکنید و چقدر واقعی میدانید؟
وضعیت متزلزل سرمایهداران و کارتلهای بزرگ اقتصادی باعث شده این گروهها از پشت پرده و از طریق احزاب و مافیای سرمایهداری عدهای از مردم را وامیدارند که در شهرها تظاهرات کنند و به بهانه اینکه با قرنطینه اجباری آزادیشان را از دست دادهاند دست به تظاهرات بزنند. البته یک عده از مردم هم که خودشان حاضر نیستند تن به قرنطینه بدهند از ترس بیکاری و نداشتن درآمد و خالی ماندن سفرههایشان و به هم خوردن بساط زندگی که به آن عادت کردهاند، هسته اصلی اعتراضات میشوند و یک عده از افراد هم میخواهند با شنا کردن در خلاف جهت، خودی نشان بدهند و در همین کشور خودمان هم تعدادشان بسیار است به قرنطینه و شرایط موجود معترض میشوند. یک عده میخواهند نشان دهند که قدرتمند هستند و از خطر نمیترسند، یا آن یکی میخواهد بگوید خداوند شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد، دیگری با ماسک نزدن شهامت خود را در مقابله با ویروس کرونا نشان میدهد و یا فلان خانم نمیخواهد چهرهاش و زیباییاش را با ماسک خراب کند، همه اینها میشوند مخالف قرنطینه و در نتیجه یک عده که از گرسنگی میترسند با عده دیگری که آزادی گشت و گذارها و کافه رفتن و زندگی شبانه میخواهند در کنار کارگزاران کارخانههای تولید لوازم آرایش، دلالهای تجارت جنسی، مزدوران کازینوها و قمارخانهها در کشورهای غربی ... همهی اینها در کنار قدرتها و سیاستمداران قرار میگیرند که میترسند با ادامه کرونا و قرنطینهها پایههای قدرتشان فرو بریزد و سعی میکنند هرجور شده بساط قرنطینه را جمع کنند. چون هرگز به این فکر نکردهاند که در چنین شرایطی چطور میشود و باید زندگی مردم را دست کم تا مدتی که بشود راه اساسی برای مسئلهای مثل کرونا پیدا شود تأمین کرد. با چنین شرایطی طبیعی است که در دوران پساکرونا، دنیا با شرایط اقتصادی بدتری روبرو خواهد شد چون تا همین جای قضیه در همهی عرصههای اقتصادی و تولیدی از بزرگ تا کوچک معادلات به هم ریخته و زیانهای هنگفتی به بار آمده است.
از کسب و کارهای خرد بگیرید تا صنایع هواپیماسازی و تا صنعت توریسم و هتلداری.
در دوران پساکرونا یا به نظر من دوران همزیستی با کرونا این ضررها باید جبران شود و تاوان دهنده هم مردم هستند که باید کمربندها را محکمتر ببندند هم برای کار بیشتر و هم برای مصرف کمتر و مزد کمتر.
کار بیشتر تا مدتی که دوباره مصرفگرایی رونق بگیرد و مزد کمتر در حدی که زنده بمانند، و طبعاً در چنین شرایطی موج اعتراضات مردمی بالا میگیرد و در مقابل دولتها هم ساز و کار سرکوب را قویتر میکنند و جدلها بین دولتها و ملتها حتی در کشورهای توسعه یافته بیشتر میشود و به یک معنا به نظر من بشر تا سالها باید تاوان کرونا را بدهد. بشری که هرگز گمان نمیکرد در قرن بیست و یکم در برابر یک ویروس زانو بزند.
ارسال نظر