مهیار صفری از دادگاه درخواست قصاص کرد
مستقل آنلاین/ گروه اجتماعی- مهیار صفری در دادگاه گفت نجفی بارها مادرم را به قتل تهدید کرده بود.
دومین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران که به قتل عمد همسر دومش متهم است در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد. دادگاه دوم محمد علی نجفی 66 ساله متهم به قتل میترا استاد 36 ساله در حالی برگزار می شود که فرزند 15 ساله او مهیار صفوی به همراه پدر و داییش در دادگاه حضور دارد. اما اولیا دم به دلیل وضعیت نا مساعد روحی در دادگاه حاضر نشدند. وکیل قبلی محمد علی نجفی از وکالت عزل شده و متهم با دو وکیل دیگر در دادگاه حاضر است.
سه اتهام نجفی در اولین جلسه دادگاه از سوی محمد شهریاری، نماینده دادستان، "مباشرت در قتل عمد" همسر دومش میترا استاد با سلاح گرم، "حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز" و نیز "ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی" عنوان شد. داداگاه اول با حضور دختر و داماد متهم ، برادر مقتوله و خبرنگار انصاف نیوز برگزار شد.
دادگاه دوم به ریاست محمد رضا محمدی کشکولی با دادن تذکراتی به خبرنگاران در خصوص نشر صحیح اخبار آغاز به کار کرد.
سپس قاضی کشکولی از وکلای اولیای دم خواست تا در صورت ارائه مطلب، در جایگاه حاضر شوند که حاجیلویی یکی از وکلای اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه نخست، مواردی در این پرونده به عنوان حواشی روی داد که شما (قاضی کشکولی) دستور دادید حواشی ذکر نشود، اما بعد از جلسه مطالبی با عنوان مهدورالدم، تیتر روزنامهها شد که به آبروی خانواده و اولیای دم خدشه وارد کرد.
وی دفاعیات متهم را ناجوانمرانه خواند و لازم دانست تا در این خصوص مطالبی را به دادگاه عرضه کند.
حاجیلویی در ادامه به متهم گفت شما در صحبت های خود عنوان کردید که از ازدواج با مقتوله پشیمان بودید ، حق طلاق با مرد است شما چرا ایشان را طلاق ندادید؟ در صحبت های خود در مورد ارتکاب به قتل بیان داشتید اشتباه کردید. حاجیلویی همچنین افزود جناب نجفی شما نوک مداد را نشکسته اید! آدم کشته اید ، شما یک زن جوان مسلمان را به قتل رسانید، اینجا مانند دنیای سیاست نیست که بگویید اشتباه کردم و خود را عقب بکشید.
در این حین قاضی محمدی کشکولی با تذکر به وکیل، از وی خواست برخلاف نزاکت صحبت نکند.
وکیلی اولیای دم در خصوص صحبت های نجفی در مورد مهدور الدم بودن وی ادامه داد ، شما یکبار می گویید قصد کشتن نداشته اید و بار دیگر از مهدوالدم بودن ایشان می نویسید. این دو مورد با یکدیگر در تعارض است. بنا بر این یکبار بگویید قتل عمد مرتکب شده اید و از دادگاه و اولیای دم تقاضای بخشش کنید.
در این حین قاضی کشکولی مجددا به وکیل اولیای دم تذکر داد در چارچوب دلایل اتهام به ایراد سخنانش بپردازد که حاجیلویی افزود: باید حرف اولیای دم را بزنم، آنها حالشان بد است. این پسر نوجوان مادرش را عریان غرق در خون دیده است.
قاضی کشکولی از عکاسان خواست تا از مهیار صفوی عکسی نگیرند.مهیار صفری متولد 11 شهریور ماه سال 83 است، او در برابر دادگاه حاضر شد و خود را معرفی کرد.سپس به سئوالات دادگاه پاسخ داد.
مهیار صفری گفت: ساعت 9 صبح از منزل خارج شدم و حدود ساعت 12 ظهر به خانه برگشتم که دیدم دو نفر غریبه داخل ساختمان هستند. ابتدا فکر کردم واحد را اشتباه آمدهام اما دیدم که اشتباه نکردم و به کمک آقای آقازاده (راننده شخصی محمدعلی نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را داخل حمام دیدم.
رئیس دادگاه از مهیار صفری خواست مشاهدات خود را از صحنه قتل بیان کند اما او قادر به ادامه توضیح نبود.
قاضی کشکولی از فرزند میترا استاد پرسید که آیا مادرش و آقای نجفی با هم اختلاف داشتند یا خیر، که مهیار صفری پاسخ داد: کم و بیش اختلاف داشتند. حتی نجفی چند بار مادرم را با اسحله تهدید کرده و گفته که تو را با این اسلحه میکشم.
قاضی پرسید این اتفاق چه زمانی رخ داد؟
مهیار صفری گفت: حدود دو روز قبل از حادثه اتفاق افتاد.
رئیس دادگاه از فرزند میترا استاد سوال کرد آیا شما اسلحه را دیده بودی یا خیر؟
مهیار صفری گفت: ندیده بودم.
قاضی پرسید پس شما چگونه متوجه وجود اسلحه شدید؟
مهیار صفری پاسخ داد: آقای نجفی به ما گفته بود که اسلحه را در منزل همسر اولش نگه میدارد.
قاضی از فرزند میترا استاد سوال کرد: مستند و دلایل شما برای این اظهارات چیست؟
مهِیار صفری گفت: خود آقای نجفی ذکر کرده بود.
قاضی خطاب به مهیار صفری گفت: چه ضرورتی داشت که نجفی چنین چیزی را بگوید که متهم پاسخی به این سوال نداد.
قاضی از مهیار صفری سوال کرد: آیا در روز حادثه امتحان داشتی؟
فرزند میترا استاد جواب داد: بله امتحان ریاضی داشتم و حدود ساعت 8:30 صبح بیدار و ساعت 9:05 دقیقه از خانه خارج شدم.
وی در پاسخ به این سوال که چه کسی تو را از خواب بیدار کرد گفت: آقای نجفی مرا از خواب مرا بیدرا کرد و با تندی و عصبانیت این کار را انجام داد به طوری که ابتدا فکر کردم که با مادرم دعوا کردهاند.
مهیار در پاسخ به سوال دیگر رئیس دادگاه مبنی بر اینکه آیا شب قبل از حادثه مادرش و نجفی با یکدیگر اختلاف داشتند یا خیر گفت: بله، اختلاف داشتند و دعوا از حدود ساعت 9:30 شب شروع شد و تا ساعت 2:30 بامداد ادامه داشت.
وی در پاسخ به این سوال که آیا فرد دیگری در منزل شما بود یا خیر گفت: داییام تا ساعت 12 خانه ما بود. مادرم او را دعوت کرده بود تا دور هم باشیم.
مهیار در پاسخ به سوال دیگر دادگاه مبنی بر اینکه نجفی اعلام کرده است مادرتان شما را برخی اوقات دعوا میکرد و حتی چند دفعه از منزل بیرون کرده است گفت: اصلا چنین چیزی نیست و مادرم با من دعوا نداشت و کاملا با من خوب بود.
در ادامه این جلسه قاضی از جهانشاه صفری ولی قهری (پدر) مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر شود.
ولی قهری مهیار صفری در پاسخ به سوال دادگاه مبنی بر اینکه به عنوان ولی قهری مهیار آیا مطلبی دارید یا خیر، گفت: براساس چیزی که از خود مهیار شنیدم میخواهم که عدالت برقرار و قصاص انجام شود.
دادگاه از وی سوال کرد آیا تقاضای قصاص دارید؟
وی پاسخ داد با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد من از طرف وی تقاضای قصاص دارم.
محمدعلی نجفی در ادامه جلسه رسیدگی به پرونده قتل عمد میترا استاد با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفت.
میترا استاد به من گفت حق نداری از طلاق حرف بزنی
در ادامه جلسه نجفی با دستور قاضی در جایگاه قرار گرفت و پس از معرفی خود در پاسخ به سؤال قاضی که آیا اتهامات خود را قبول دارید یا خیر؟ در دفاع از خود گفت: آنچه که اتفاق افتاده را قبول دارم و توضیح میدهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و دلایل خود را عرض میکنم.
وی گفت: خدمت ریاست محترم دادگاه و مستشاران و حضار محترم عرض سلام دارم و تشکر می کنم از این وقتی که به من دادید.
نجفی ادامه داد: در ابتدای سخن میگویم از این حادثه دردناک بنده هم بسیار متأثر هستم و مجدداً به خانواده استاد تسلیت عرض میکنم.
وی افزود: امیدوارم آنچه اینجا میگویم موجب روشنتر شدن ماجرا شود تا قضات بتوانند بر اساس شرع و قانون حکم عادلانهای صادر کنند.
این متهم تأکید کرد: هدف بنده فقط روشن شدن حقایق است و تا یک حدی خودم را در این قضیه مقصر میدانم و امیدوارم خداوند از تقصیر و گناهی که از سوی من به وقوع پیوسته من را مورد رحمت قرار دهد.
نجفی ادامه داد: آنچه که وکیل گفته چیزی بر کیفرخواست اضافه نکرده و از دادگاه تشکر میکنم که براساس قانون به وکیل تذکر داد زیرا ایشان حق ندارد توهین کند و لفظ ناجوانمردانه استفاده کند و یا به طعنه از دوران وزارتم در آموزش و پرورش بگوید.
آنچه که در مطالب مهیار آمد سخت بود و من شرایط روحی ایشان و خانوادهاش را درک میکنم اما مطالبی به اشتباه گفته شده که خیلی به آن وارد نمیشوم و به هیچ وجه عنوان نکردهام که همسرم را به قتل تهدید کردم. برای روشن شدن ماجرا آنچه که لازم است را میگویم و وکیل در وقت بیشتری را در دفاع و توضیحات مطالب کیفرخواست ارائه میدهد.
متهم پرونده قتل میترا استاد گفت: مطالبی از نامه ۶ صفحهای من خوانده شد که در صدر نامه نوشته بودم که دلم نمیخواهد عمومی شود و حتی گفتهام تعداد معدودی از بستگانم از نامه با خبر شوند. چطور اینجا بخشهایی از نامه قرائت شد و حتی برای اثبات قتل، باید در جلسه غیرعلنی خوانده می شد. متأسفم خیلی از مطالب غیردقیق مطرح شد.
او در ادامه بیان کرد: ازدواجمان در ۸ اردیبهشت بود البته قبل از آن ۷ ماه عقد موقت بودیم و در آن مدت محرم بودیم و رابطه داشتیم اما در آن دوران مشغله و مسولیت بسیاری داشتم و فرصت برای گفتوگو نداشتیم و خیلی مسائل اجمالی مطرح میشد و مسأله عقد دایم با عجله رخ داد و تقاضایم این بود که عقد دایم به تأخیر بیفتد تا فرصت بیشتری برای شناخت پیدا کنیم.
نجفی گفت: یک قرار عمل جراحی سخت هم داشتم و حدود ۱۰ اردیبهشت بود که پزشک گفت یک ماه نمیتوانم فعالیت مؤثری داشته باشم و به خانم استاد پیشنهاد دادم که عقد به تعویق بیفتد اما ایشان نپذیرفت.
وی در خصوص شروع اختلافاتش با میترا استاد بیان داشت: اختلافات از همان زمان سرباز کرد و به این نتیجه رسیدیم که اختلاف داریم و سعی کردم بعد از کنارهگیری از مسؤولیتم با بحث به نقطه مشترک برسیم ولی سوءبرداشتهایی بود که مسیر را حادتر نشان داد.
نجفی همچنین گفت: ۶ ماه قبل از حادثه به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات نمیتواند ادامه یابد پیشنهاد دادم با توافق جدا شویم و حتی گفتم فرصت بدهد دو یا سه ماه تمام مهریهاش را میدهم اما قبول نکرد و میگفت عاشق من است.
وی گفت: من هم ایشان را دوست داشتم ولی با این حجم اختلافات ترسم این بود این علاقه به نفرت تبدیل شود و سعی شد با برخی از ریش سفیدان و افرادی تماس گرفته و ایشان را به طلاق تشویق کنم اما تعهدی در روز عقد داده بودم که ایشان از من خواسته بود که من اختیار طلاق را به ایشان بدهم که ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستی جدا شوی قبول میکنم و هر وقت به این نتیجه رسیدم که جدا شویم با توافق شما انجام شود و نمیخواستم زیر قولم بزنم.
محمد علی نجفی در ادامه گفت: خانم میترا استاد یک ماه قبل از حادثه به من گفت حق نداری راجع به طلاق حرف بزنی در این خصوص ارتباطم بیشتر با برادرش بود که اکنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تأکید داشت که نه با من و نه با شخص دیگری در مورد طلاق حرف نزنم.
نجفی گفت: یک هفته قبل از حادثه تصمیم گرفتیم به خانه بزرگتری برویم و حتی روز اسبابکشی جروبحث بالا گرفت و رابطه سرد بود. حتی شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهمید رابطه ما سرد است. حتی دید که مطالب دوستانهای بین ما رد و بدل نمیشود.
وی افزود: پس از رفتن آنها دوباره ناسزا گفتن را شروع کرد و حتی ۴ تا ۵ بار در این مدت برخورد فیزیکی داشتیم و در حالی که در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متأثر و افسرده میکرد، سعی کردم جواب ندهم و به بهانه خوابیدن حدود ساعت ۱۱ و نیم شب به اتاق خواب رفتم اما ایشان تا ساعت ۳ نیمه شب نمیگذاشت من بخوابم و خشمگین بود و ناسزا میگفت. همان حوالی بود که به اتاقش رفت تا بخوابد.
نجفی در مورد روز حادثه گفت: ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم و حدود ۸ و نیم مهیار را بیدار کردم که به مدرسه برود، در طول یک سال سعی کردم وظایف پدریام را انجام دهم و حتی مرحومه جلوی من به خانوادهاش می گفت کارهایی که میکند بیشتر و سنگینتر از پدر اصلیاش است.
متهم به قتل گفت: ساعت ۹ صبح بود که مهیار رفت و ایشان بیدار شد و مجدد ادامه بحثهای شب قبل را مطرح کرد.
وی افزود: خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نیم شده بود که گفت میروم به حمام و پس از آن بیرون میروم. گفتم کجا، گفت خودم میدانم.
نجفی در خصوص چگونگی رخ دادن قتل به دادگاه گفت: این موضوعی بود که خیلی بین ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خیلی عصبانی شدم و همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید و نفهمیدم چه شد عصبانیت و خشم مرا فراگرفت.
وی افزود: در مورد نگهداری و غیرمجاز بودن اسلحه بعداً توضیح میدهم زیرا مجاز بوده و مجوز آن را تمدید کرده بودم.
متهم به قتل گفت: پشت سر میترا استاد رفتم و فکر کردم از درب حمام تا وان یک متر فاصله است و فکر میکردم ایشان در وان است و میتوانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم و پشت سرش وارد شدم و در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود.
نجفی ادامه داد: اسلحه را برداشتم و بالشت را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده.
وقتی وارد حمام شدم متأسفانه ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالشت را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک میکشد اگر با گفتوگو مسائل را حل نکنیم اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمیدانم چه شد که هل شد.
ی افزود: در مورد نگهداری و غیرمجاز بودن اسلحه بعداً توضیح میدهم زیرا مجاز بوده و مجوز آن را تمدید کرده بودم.
متهم به قتل گفت: پشت سر میترا استاد رفتم و فکر کردم از درب حمام تا وان یک متر فاصله است و فکر میکردم ایشان در وان است و میتوانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم و پشت سرش وارد شدم و در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود.
نجفی ادامه داد: اسلحه را برداشتم و بالشت را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده.
وی افزود: وقتی وارد حمام شدم متأسفانه ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالشت را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک میکشد اگر با گفتوگو مسائل را حل نکنیم اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمیدانم چه شد که هل شد.
نجفی ادامه داد: ایشان دستشان را روی شانه های من گذاشت و من به عقب رفتم و به این دلیل که دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد و بالشت روی زمین افتاد. من سپس دستم را بالا بردم و سپس ایشان دو دستی دست راست مرا گرفتند و من گفتم ول کن و پس از تیر اول ۴ تیر دیگر نیز شلیک شد.
وی ادامه داد: من قصد شلیک نداشتم و آخرین تیر که به او برخورد کرد من دیدم ایشان مرا رها کرد و سپس دیگر تیری شلیک نشد. او سپس داخل وان افتاد و من بلافاصله اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم و شوکه شده بودم و من دست گذاشتم دیدم حرکتی ندارد و دیدم که بالای سینه شان سوراخ است و شاید ۴ یا ۵ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم و حالتی غیرقابل تصور داشتم.
نجفی با بیان اینکه قصد کردم خودم را با آن اسلحه تنبیه و بکشم افزود: دوبار کنار ایشان رفتم و در وان نشستیم و بعدها فکر کردم که چرا شلوار و پای من باید خونی باشد و هر چقدر فکر کردم متوجه نشدم و بعد فهمیدم همان دوبار که سمت چپ ایشان نشستم همان جا خونی شده باشد و بعد از چند دقیقه از وان خارج شدم و در اتاق قدم زدم و به بالکن رفتم و فکر کردم که آیا خودم را از آنجا پرت کنم یا نه.
وی افزود: به راننده زنگ زدم تا بیاید دو کیف اسناد خصوصی مثل چند موبایل و پاسپورت و شناسنامه و یکسری مدارک پزشکی و قباله ازدواج داشتم و چون نمی دانستم چه اتفاقی برایم می افتد به راننده گفتم که بیاید تا کیف ها را به او بدهم تا به دخترم برساند مثل اینکه راننده وقتی رسیده بود به من زنگ زده بود و من متوجه نشدم.
وی افزود: به نظرم رسید متنی بنویسم و بخشی از داستان زندگی مشترکم با او را بنویسم و ما به خواست آن مرحوم ۶ ماه ارتباطی با خانوادهام نداشتهایم و آنچه که نوشتم با عجله بود و بعضی چیزها بصورت غیر دقیق نوشته شد.
من در دفاعیاتم عنوان مهدور الدم را بیان نکردم و بازپرس پرونده میخواست آن را در دهان من بگذارد و میگفت که قبول داشتی که مهدور الدم است که این عنوان اصلا آن زمان مطرح نبود و بعدا مطرح شد.
نجفی ادامه داد: زمانی که راننده آمد به راننده گفتم کیف را بالا بیاور و قصد داشتم که نامه را داخل یکی از آن دو کیف که به او داده بودم بگذارم تا او نتواند نامه را بخواند و بعد به قم و زیارت حضرت معصومه (س) و مزار پدر و مادر رفتم.
وی افزود: گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم و اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم و پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد.
وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه شدم زمانش تا سال ۹۴ بوده است و من آن موقع بود که این را متوجه شوم در ادامه به ترمینال بیهقی رفتم و با اتوبوس به قم رفتم.
در قم که بودم تصمیم گرفتم به تهران بروم و با تاکسی به ترمینال جنوب و سپس به اداره اگاهی مرکزی رفتم. حتی موبایل هم نداشتم و در کیف گذاشته بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خودکشی کنم این موبایل بعدا پیدا نشود.
وی افزود: من سپس تلفن راننده را گرفتم و دخترم تلفن را جواب داد و گفتم من به آگاهی می روم و مشکلی نیست. پس از اینکه به آگاهی رفتم یکی دو ساعت درباره مسایل اتفاق افتاده صحبت کردم و رئیس آگاهی آمد و سلام و علیک کردند و بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و بعضی سوال و جوابها انجام شد و شب به پزشکی قانونی رفتیم.
نجفی با اشاره به موضوع قصد قبلی برای انجام قتل گفت: به هیچ عنوان قصد قتل در ذهن من نبود اما قبول دارم اشتباه کردم که اسلحه را برداشتم و ۵ گلوله شلیک شد.
متهم به قتل گفت: من اگر در فاصله یک متری قصد قتل داشتم و می خواستم او را از بین ببرم یک گلوله کافی بود اما از ۵ گلوله ۴ تا از آن به سقف و دیوار خورده است.
وی افزود: من با اسلحه آشنایی داشتم و زمانی که با شهید چمران در ارتباط بودم قصد رفتن به لبنان داشتم که در کلاسهایی در این خصوص شرکت میکردم. اینکه ۵ گلوله شلیک شده و ۴ تا به سقف خورده نشاندهنده این است که من با قصد شلیک نکردم بلکه غیرارادی بوده و وقتی او درون وان بود شلیک ها متوقف شد اما در برخی رسانه ها گفته شده که میترا استاد با ۵ گلوله به قتل رسیده است که ۵ گلوله یعنی هم قتل و هم نفرت.
وی با بیان اینکه اصابت های گلوله نشان دهنده این است که شلیک ها بطور مستقیم نبوده است گفت: در فضای مجازی این مطالب به طنز میآید و سه نفر در بازداشتگاه و یک نفر هم در آگاهی همین مطلب را از من سوال کردند و گفتند شما که آشنایی داشتید چرا یک فرمول دیگری برای این عمل پیدا نکردید. من گفتم که اصلا قصد قتل نداشتم.
نجفی افزود: ما تا شب اخر مشغول کارهای زندگی بودیم این در حالی است که همان زمان سازمان بازرسی نامه ای درباره صندوق ذخیره فرهنگیان که من موسسش بودم نوشته بود و من عصرش دو ساعت وقت گداشته بودم که پاسخ نامه را بدهم و روز حادثه روی میز بود.
وی ادامه داد: من روز قبل از آن با دوستانم برای خرید یک اپارتمان صحبت کرده بودیم که اگر قصد قتل داشتم اصلا این مباحث پیش نمی آمد و حتی من چند روز پیش به اخوی خود زنگ زدم و گفتم زندگی ما خوب است.من به این نتیجه رسیده بودم که از یکدیگر جدا شویم و می خواستم او را قانع کنم.
متهم به قتل گفت: در سال ۶۰ که ترورهای خیابانی وجود داشت در اواخر تیر یا اول مرداد ۶۰ بود که رجایی رییس جمهور و باهنر نخست وزیر بود و من هم وزیر فرهنگ بودم و در آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیم گیری شد که مسؤولان مسلح شوند که اکثرا اسلحه گرفتند و به من یک کلت برتا داده شد و من هم چند ماهی با خودم میبردم و بعد که فضای کشور آرام شد هیچ وقت اسلحه همراهم نبود و تا سالها بعد کنترل نکردم و کارت را چک نکردم که اعتبار دارد یا خیر.
اما از طریق دستگاه حراست یا سرتیم محافطان ما این کارت خود به خود تمدید می شد و من فکر می کردم که این تمدید مثل گواهینامه ۱۰ ساله است و آخرین بار در حراست ریاست جمهوری یا تیم حفاطت تمدید شد اما من چون هیچ وقت استفاده نمیکردم می خواستم آن را برگردانم حتی در سال ۷۰ وزارت دفاع اسلحه های مسلسلی را خودش تولید کرده بود و به وزرا و مسؤولان هدیه کردند و من دو سه ماه نگه داشتم و سپس خواستم تحویل بدهم و آن موقع همین کلت را هم تحویل دادم اما به من گفته شد که شما کلت را نگه دارید اینکه برای شما زحمتی ندارد و در نتیجه آنرا نگه داشتم.
نجفی افزود: زمانی که در منزل با همسر اولم بودم در جایی اسلحه را پنهان کرده بودم تا کسی آن را نبیند اما همسرم از آن خبر داشت اما بعد که به منزلی که برای آن مرحومه گرفته بودم نقل مکان کردم اسلحه را در بخشی از لباس هایی که استفاده نمی کردم در یک چمدان گذاشته بودم و وقتی به این منزل آمدم آن چمدان را باز نکردم و چمدان را جایی گذاشته بودم روی قفسه و کیفها و وسایل دیگر را روی آن گذاشته بودم و مرحومه چند بار از من پرسید که آیا اسلحه را اورده ای که گفتم بله گفت به من یاد بده که من یادگیری آن را به تعویق میانداختم.
نجفی افزود: مرحومه روزی به شوخی گفت یک روز اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم که من هم به شوخی گفتم تو اول مرا بکش و بعد اگر دلت آمد خودت را هم بکش.
وی ادامه داد: در نتیجه این گفتوگو آقا مهیار هم کنجکاو بود من برای اینکه کسی به آن دسترسی نداشته باشد چمدان را در آن قفسه گذاشته بودم. کمدی در اتاق خواب من بود که وسایل خصوصی من در آنجا قرار داشت.
مرحومه وقتی وسایل را می آورد اسلحه وسط لباس ها بود و گفت که این چیست که گفتم اسلحه هست و من نمی خواستم که با آن ور برویم و آن را گرفتم و روی یکی از قفسه های کمد که کنار قرصها بود گذاشتم و هدفم این بود که دوباره اسلحه را پنهان کنم.
آن شب ایشان گفت شام بخوریم و با هم به سمت آشپزخانه رفتیم و من یادم رفت خشاب را بردارم و اسلحه را پنهان کنم. روز درگیری وقتی پشت سر ایشان با حالت خشم رفتم چشمم به اسلحه افتاد و گفتم اسلحه را بردارم و به او بگویم که ما کارمان به جای باریک می کشد.
امیدوارم توضیحاتم از گمانه زنی هایی که به غلط توسط برخی از مسؤولین و دیگران انجام شده کاسته باشد. من توضیح دادم که این ازدواج بدلیل اینکه با دقت انجام نشده بود مشکلاتی داشت و من هم مقصر بودم زیرا سنم بیشتر بود و من تجربیات بیشتری داشتم.
نجفی در ادامه با خواندن شعر «یارب نظر تو را برنگردان» گفت: امیدوارم خداوند از گناهان ما درگذرد و امیدوارم دادگاه تصمیم درستی بگیرد و این مصیبت ها ممکن است در زندگی همه پیش بیاید.
قاضی کشکولی در ادامه با توجه به دفاعیات نجفی خطاب به مهیار صفری گفت که وظیفه دادگاه و اولیای دم این است که سازش و گذشت کنند و ما از اولیای دم و وکلای آنان می خواهیم درخواست سازش و اعلام گذشت کنند زیرا قصاص یک فرد نمی تواند جایگزین قتل مقتوله باشد و گذشت می تواند یک فرهنگ عمومی را به نمایش بگذارد و توجه جامعه ما را به جرایم جنایی سوق دهد تا بیشتر مراقب رفتار خود باشند.
قاضی گفت: یکسری دلایل اتهام مطرح است بنابراین ممکن است سؤالات تکراری پرسیده شود. بخشهایی از صحنههای اولیه شما در پلیس آگاهی و اصل قتل را قرائت میکنم. شما گفتید خشاب اسلحه از قبل در سلاح بود و مسلح نبود و روی ضامن قرار داشت. وقتی به سمت حمام رفتم آن را مسلح کردم البته اشتباه کرده و مرتکب قتل شدم. آیا این گفتهها را قبول دارید؟
نجفی گفت: نمیدانم چه شده هر چه فکر کردم در فاصله اتاق تا حمام کاری جز برداشتن بالش نکردم. اسلحه از قبل مسلح بوده و آنچه در روز اول گفتهام به دلیل شرایط نامساعد من بوده و شرایط عادی نداشتم.
قاضی پرسید شما با بکارگیری سلاح آشنایی داشتید چطور مسلح بوده؟ نجفی گفت در منزل قبلی مسلح بوده و لابلای لباسها گذاشتم اما دقت کافی نکردم خشاب را نخواستم جدا کنم که گم نشود و متاسفانه سلاح به صورت مسلح به منزل جدید منتقل شد.
قاضی پرسید: مهیار چه ساعتی از خانه خارج شد؟ نجفی گفت آژانسی که برای مهیار رزرو کرده بودیم برای ساعت 9 بود که 9 و 5 دقیقه از خانه خارج شد و فکر میکنم حدود 9 و نیم این اتفاق افتاد.
قاضی کشکولی پرسید نامه را پس از انجام قتل نوشتهاید، نامه در 6 صفحه و بار حقوقی داشت. چطور با آن شرایط روحی دسته بندی شده نوشتید؟ متهم پاسخ داد من دقت نداشتم بار حقوقی دارد یا نه. یک ربع یا 20 دقیقه نمیدانستم چه کنم. در منزل قدم میزدم. به نظرم رسید که باید خود را تنبیه و خودکشی کنم. نامه را هم با این غرض نوشتم. و آنچه به ذهنم بود را با سرعت نوشتم و قصد و غرض حقوقی نداشتم. وقتی راننده رسید نامه تمام نشده بود. پایین خانه منتظر شد و بعد نامه را به او دادم.
قاضی پرسید قبل از تماس با راننده نامه را نوشته بودید نجفی گفت فکر میکنم زنگ زدم به راننده و گفتم بیا و شروع کردم به نوشتن و وقتی رسید نامه تمام نشده بود. حدود 10 زنگ زدم و حدود 10 و نیم فکر کنم نامه تمام شد.
قاضی گفت پس فکر میکنید زمان نوشتن نامه 30 دقیقه طول کشیده درست است؟ نجفی احتمالا. چون آخر نامه چیزهایی اضافه کردم. و همه نامه بعد از قتل نوشته شد.
قاضی پرسید نامه در کیف و در خانه زهرا دخترتان کشف شد. دست نوشتهای هم روی میز ناهارخوری به دست آمده در این باره بگویید -در این لحظه دست نوشته به متهم داده شد تا در مورد آن توضیح دهد- نجفی گفت من این دست نوشته را در تاریخ 20 اسفند سال گذشته نوشتهام. اینها مطالبی است که مرحومه به من گفته.
قاضی پرسید از تلفن ایشان به دست آوردید نجفی گفت نخیر خودشان گفته بود.
قاضی: چرا روی میز بود؟ نجفی: شاید قاطی وسایلم شده. تعجب میکنم جز یادداشتهای خاص من بود. من بعد از گفتوگو با او اینها را مینوشتم. ایشان صدای من را ضبط میکرد اما من مینوشتم و مطالبی است که به من میگفته است.
دو برگ دیگر مربوط به سازمان بازرسی و صندوق ذخیره فرهنگیان را عصر روز قبل از حادثه نوشتم که کاملا دقیق است.
قاضی کشکولی گفت: در تاریخ 16 آذر 97 نامهای در پلیس 110 موجود است که نشان میدهد فردی با هویت محمد علی نجفی به واحد پلیس مراجعه و اظهار کرده که فردی به نام میترا استاد یک سال است همسرش بوده و از ایشان شاکی است. این موضوع را قبول دارید؟
نجفی گفت وقتی درگیری ما حاد شد دو بار اورژانس را خبر کردم. یک بار به صورت سطحی دستش را با تیغ بریده بود که به اورژانس گفت مسئله جدی نیست اما چون در تماس با اورژانس گفته شده بود خودزنی است اورژانس پلیس را خبر کرده بود و این نامه مربوط به آن موقع است.
در این لحظه قاضی پرونده میترا استاد اعلام کرد که نمایشی از لحظه ورود و خروج محمدعلی نجفی در روز حادثه وجود دارد که به نمایش گذاشته میشود.
وی از متهم پرسید در آن روز چه لباسی به تن داشته متهم پاسخ داد تیشرتی که شب قبل به تن داشتم طوسی تیره رنگ بود و رویش کت و شلوار طوسی پوشیدم و با همان لباس به آگاهی رفتم. کیف برزنتی کوچکی که متعلق به مرحومه بود را برداشته خالی کردم و اسلحه را در یک جانماز پیچیدم و در کیف گذاشتم و با خود به قم بردم.
(در این لحظه فیلم ورود محمدعلی نجفی به آسانسور ساختمان مسکونیاش پس از وقوع قتل به نمایش گذاشته شد که در آن نشان داده شد متهم با تیشرت تیره طوسی و کت و شلوار و در حالی که کیف به دست چپش بود وارد آسانسور شده و پس از لحظهای از آن خارج شده است)
قاضی پرسید این فیلم را قبول دارید خودتان هستید؟ نجفی گفت بله در طبقه پارکینگ پیاده شدم چون میخواستم در خیابان کمی قدم بزنم و فکر کنم. وقتی در شرایط بد روحی قرار میگرفتم و معمولا به قم میرفتم و با همین نیت هم رفتم.
وقتی وارد صحن میخواستم بشوم فردی به من تسلیت گفت و فهمیدم خبر پخش شده است فردی میخواست سلفی بگیرد و میگفت در تهران دنبال شما میگردند اما گویا از پشت سرم عکس را گرفت و من در جریان آن نبودم.
قاضی پرسید در چه ساعتی؟ متهم پاسخ داد حدود 16 و 30. وقتی به تهران رسیدم از تلفن راننده استفاده کردم به نظرم رسید خانوادهام باید باخبر شود. زنگ زدم با دخترم حرف زدم و گفتم نگران نشوند و گفتم به آگاهی مرکزی میروم. جلوی آگاهی با موتور یک مامور وارد شدم به همین دلیل افسر نگهبان من را ندید. اسلحهام را هم به همین افسر دادم.
در این لحظه قاضی کشکولی به دلیل طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده دو دقیقه زمان تنفس اعلام کرد.
پس از پایان تنفس نجفی در پاسخ به سؤال قاضی که آیا اظهارات خود را در مرحله تحقیقات مقدماتی قبول دارید؟ گفت: سؤالات از من خیلی زیاد بود. من روز اول و دوم زیاد به خودم تسلط نداشتم تا آنچه برای خودم افتاده را تجزیه و تحلیل کنم.
نجفی گفت: همان شب که خودم را معرفی کردم از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم، چون گفتند شایعه شده شما از کشور خارج شدید و رفتید و چون آن عکس هم در آگاهی منتشر شده بهتر است مصاحبه کنید که من هم به این دلیل مصاحبه کردم.
متهم این پرونده با اشاره به اظهارات وکلای اولیای دم گفت: وکیل گفت که من عنوان مهدورالدم را در دفاعیاتم به کار بردم اما من به ما. نبردم و حتی اگر به آن معتقد هم باشم بنا نیست خودم او را به قتل برسانم.
وی افزود: همچنین گفته شده که من گفتهام ایشان پرستو است اما من لفظ پرستو را به کار نبردم. و این را بعضی در فضای مجازی نوشتهاند که باید از خودشان بپرسید با چه انگیزهای نوشتهاید.
نجفی با اشاره به اظهارات وکلا درمورد در مورد فروش خودرو و حسابهای بانکی گفت: ما قصد داشتیم با پولهایی که من قرض میکنم بتوانیم یک خانه بخریم که پولها به آن خانه موردنظر و در آن منطقه که مورد نظر مرحومه بود هم نمیرسید، به پول حسابها هم کسی دست نزده است.
وی با بیان اینکه آنچه که میگویم برای تبرئه خودم نیست، گفت: من حتی گفتم دوست دارم قصاص شوم تا اینکه احساس گناه در محضر الهی بخشیده شود.
وی تأکید کرد: من حتی نمیدانستم گلوله به دست ایشان هم خورده است. در آگاهی از دو چیز تعجب کردم یکی اینکه گفتند تو خودت گلوله خوردی؟ که گفتم نه. و همچین گفتند به دستش هم گلوله زدی که باز هم گفتم نه گفتم فقط گلوله آخر به او خورد.
نجفی گفت: من ایشان را دوست داشتم و او هم من را دوست داشت. حتی اگر کسی همسر خود را به طور عادی از دست دهد مدتی طول میکشد که خود را با شرایط تنظیم کند.
در ادامه جلسه دادگاه قاضی کشکولی از سرگرد عزتی راد کارشناس اسلحه خواست تا با حضور در جایگاه نظرات کارشناسی خود را درباره اسلحه و نوع کار و طریقه قتل مقتوله را تشریح کند.
قاضی قبل از سرگرد عزتی خطاب به نجفی گفت: این اسلحه از طرف کدام سازمان یا نهاد دولتی در اختیار شما قرار گرفته است؟ که نجفی گفت دقیقاً نمیدانم ممکن است از طریق سپاه یا کمیته باشد اما با توجه به اینکه محافظان من از کمیته انقلاب اسلامی بودند احتمال دارد مربوط به کمیته باشد.
رئیس دادگاه با نشان دادن برگه مجوز اسلحه از نجفی خواست تا هویت آن را تأیید کند که پس از تأیید برگه مجوز اسلحه از سوی متهم معلوم شد که اسلحه و مجوز آن مربوط به حفاظت اطلاعات ارتش است.
قاضی کشکولی خطاب به نجفی گفت که اسلحه شما در سال ۷۷ توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار گرفته که نجفی در پاسخ گفت: درست است در آن سال چون سازمان برنامه و بودجه بودم از طریق حراست اسلحه مرا به دلیل اینکه دچار اشکالاتی بوده است تعویض کردند.
در ادامه سرگرد عزتی راد با تشریح اقدامات انجام گرفته در روز حادثه گفت: نوع اسلحه برتا ساخت کشور ایتالیا و خشاب آن ظرفیت ۱۳ فشنگ دارد. در روز حادثه ۵ گلوله توسط سلاح شلیک شده که ۳ گلوله آن به دیوار و سپس به سقف خانه کمانه کرده است و یک گلوله آن به کمد چوبی روبرو مستقیم اصابت کرده و یک گلوله دیگر آن بعد از اصابت به دست مقتوله به سینه آن نیز اصابت کرده است و طی مسیری در بدن در پهلوی آن گیر کرده است.
این کارشناس اسلحه افزود: ۵ پوکه شلیک شده از این اسلحه نیز در صحنه جرم پیدا شده است.
در ادامه قاضی از نجفی خواست تا یکبار دیگر نحوه شلیک گلولهها را تشریح کند که نجفی با تأیید نظرات کارشناس اسلحه گفت: توضیحات سرگرد عزتی راد نشان داد که ۴ گلوله به دیوار و سقف اصابت کرده است و بار دیگر تأکید میکنم که هیچ قصدی برای قتل نداشتم.
در ادامه قاضی از سرگرد عزتی راد خواست تا نظر قطعی خود را بیان کند.
سرگرد عزتی راد با بیان اینکه بررسیهای کارشناسی ما نشان میدهد که متهم هنگام تیراندازی دستش تعادل نداشته زیرا ۳ گلوله آن به فاصله نزدیک به هم به دیوار و سپس به سقف حمام کمانه کرده است و نشان میدهد که ۳ گلوله به دیوار و یک گلوله مستقیم به کمد چوبی روبرو و تنها یک گلوله در کش و قوس های به وجود آمده به دست و سپس به بدن مقتول اصابت کرده است.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که شما در گزارش خود اشاره کردید که اگر گلوله در فاصله یک یا ۵ متر شلیک شده باشد باید از بدن مقتول خارج می شد گفت: بررسیهای ما نشان نمیدهد که مقتوله ورزشکار و یا از یک اندام ورزیده برخوردار بوده زیرا گلوله باید از پهلوی او خارج میشد.
قاضی کشکولی خطاب به متهم گفت: در عرف برای صحبت کردن اسلحه نمیبرند.
نجفی گفت: بله قبول دارم اما چون چند باری گفته بود ته راه ما به خون میرسد میخواستم این را نشان بدهم.
قاضی کشکولی گفت: نیازی به استفاده از بالشت نبود.
نجفی گفت: وقتی بالشت را برداشتم نظرم این بود که وقتی وارد میشوم اسلحه را نبیند چون فکر میکردم در وان یا زیر دوش است و میتوانم با او حرف بزنم.
قاضی خطاب به متهم گفت: دقیقاً بگویید چه مطالبی را در آن لحظه به او گفتید.
نجفی گفت: خیلی کوتاه بود گفتم میترا تا کی میخواهی این بحث را تمام کنی، کارمان دارد به جاهای باریک میکشد. ایشان هل شد و دیگر نتوانستیم حتی حرف یا بحثی کنیم. گفت علی غلط کردم به خدا حلش میکنم، اما به من فشار که آمد گلوله شلیک شد و بالشت افتاد و یادم است دو تا سه بار گفتم دستم را ول کن و آن گلولهها غیرارادی زده شد. در بازداشت فکر میکردم که صحنه را برای خودم بازسازی کنم اما نتوانستم.
قاضی پرسید: آیا از مقتوله تقاضای دیگری حتی در ذهن خود داشتی؟
نجفی گفت: به دنبال این بودم به توافق برسیم.
قاضی افزود: عوامل بررسی صحنه جرم در حمام، تا لحظه جابهجا شدن جسد خونی ندیدهاند اما در کف حمام تا درب اتاق لکههایی از خون که خشک شده بود دیده شده، به نظر شما متعلق به کیست؟
متهم پاسخ داد: قطعاً مال مرحومه است من دو بار در وان نشستم، در خانه قدم زدم و حدس میزنم از آخرین گلوله و اولین گلوله که به دستش خورد خون ریخته شده و وقتی نشستم قوزک پای چپم و قسمت چپ شلوارکم خونی شد. البته من متوجه خون پایم نشدم و وقتی رانندهام من را دید و گفت، فهمیدم.
قاضی خطاب به متهم پرسید: چه زمانی فهمیدهاید که میترا استاد فوت شده است.
نجفی گفت: مقتوله بلافاصله در وان افتاد، در حد 30 ثانیه؛ منگ بودم، اسلحه را جلوی آینه گذاشتم و دستم را به روی پیشانیاش کشیدم و دیدم تکان نمیخورد، متوجه شدم فوت شده و دو بار هم در کنارش نشستم.
در همین لحظه سرگرد عزتی راد کارشناس ارشد اسلحه گفت: در دو صورت تر و خشک، گاز باروت برداشت شده که نتیجه آن نشاندهنده این است که متوفی به متهم نزدیک بوده و گاز باروت در دستان متوفی نشسته، به همین دلیل استنباط درگیری داده شده است. همچنین اسلحه را تست آسناک کرده و در سیستم سابقه استفاده از آن را بررسی کردیم که نتیجهای به دست نیامد. من از متهم سؤالی دارم، گروه خونی ایشان چه است؟
نجفی پاسخ داد: من B مثبت هستم.
قاضی دادگاه گفت: در پرونده بالینی سابقه خودکشی داشتهاید، اگر تمایل دارید از آن بگویید.
نجفی گفت: در آبان 97 همین اختلافات و بحثها را که میدیدم و دیدم توافقی در طلاق نیست تصمیم گرفتم خود را تنبیه کنم اما بعد از اطلاع از عقوبت آن پشیمان شدم و در یکی از هتلهای تهران تعدادی قرص خوردم تا کسی من را پیدا نکند و بعد خواستم رگ دستم را بزنم اما بلافاصله از حال رفتم و بعد از دو روز من را در هتل پیدا کردند.
قاضی گفت: اثر 4 بریدگی در دست چپ همسر دومتان دیده شده از آن مطلع بودید؟
نجفی گفت: به من گفته بود که در زندگی با همسر اولش سه بار خودکشی کرده، یکبار رگ دست چپش را زده و دو بار نیز قرص خورده است.
گودرزی وکیل مدافع متهم نجفی گفت: روز حادثه خبرنگار صدا و سیما اسلحه را در دست میگیرد خشاب را بیرون میآورد و ادعا میکنند که کارهای کارشناسی روی اسلحه انجام شده است، اما بنده دیدم که در پرونده، کارهای کارشناسی اسلحه نهم و یازدهم خرداد انجام شده است. تنها دوای درد سرعت در ارسال پرونده به دادگاه بود در حالی که سؤالاتی همچنان وجود داشت.
وی افزود: مردم ما بیخود و بیجهت کسی را دوست ندارند، اگر امروز نجفی متهم است و قانون حکم میکند محاکمه شود ولی نباید آن روزهایی که تلاش کرده فراموش شود و باید از یادگارهای نیکش به نیکویی یاد کنیم.
این وکیل دادگستری گفت: مگر میشود پنج گلوله شلیک شود و 9 محل اثابت گلوله وجود داشته باشد؟ مگر میشود دو گلوله کشف شود؟ مگر میشود یک گزارش بگوید گلوله از کف دست مقتول وارد شده و از پشت دست او خارج شده و گزارشی دیگر بگوید گلوله از پشت دست وارد شده و از کف دست خارج شده است؟ مگر میشود شخصی بازداشت شود و فردایش آزاد شود و کسی نپرسد که او که بود؟
این حقوقدان ادامه داد: سرنوشت نجفی هرچه که باشد یا بشود اما این پرونده باید درسی برای این تحقیقات باشد. چاره کار این نیست که 11 شب کمیسیون روانپزشکی تشکیل دهیم. مرحومه میترا استاد دارای ذهنی با سوءظن بوده است و تحت فشارهای روحی بوده است. این مساله باید مورد توجه روان پزشکان قرار می گرفت.
گودرزی گفت: پرونده از نقایصی عدیده رنج می برد که رئیس دادگاه تاکنون قسمت هایی از آن را مرتفع کرده و قسمت های عظیمی از آن باقی مانده است. این نقایص باید برطرف شود تا به سوالات ما و حتی خانواده استاد پاسخ داده شود. باید معلوم شود که نجفی آیا قاتل حرفه ای بوده یا مسألهای غیرارادی رخ داده است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: یکی از نقایص پرونده این است که سلاح b520cz بوده اما در کیفرخواست d520cz به عنوان شماره اسلحه آمده است. این سلاح در مجوزش چیز دیگری نوشته شده اما در تشخیص هویت سلاح کمری دارای کالیبر 9 میلیمتر مطرح شده است.
وکیل مدافع متهم نجفی گفت: ما در این پرونده با پنج پوکه مواجهیم اما در بررسی صحنه سه مورد روی دیوار حمام، روی درب کمد روشویی و سه مورد هم روی سقف وجود دارد که یعنی هفت محل اثبات گلوله وجود دارد. ما باید دو محل گلوله دیگر هم اضافه کنیم یکی به قفسه سینه و دیگری به کف دست چپ.
وی افزود: چون از این اسلحه پنج گلوله شلیک شده 4 گلوله دیگر از اسلحه دیگری خارج و شلیک شده است و احتمال وجود دو ضارب احتمالی دیگر هم وجود دارد، چون 9 برخورد داریم.
گودرزی تصریح کرد: تیم بررسی گفته از پشت دست گلولهای وارد شده اما تیم بررسی جنایی گفته گلوله از کف دست وارد شده و از پشت دست وارد شده است. اینها نقایص است. باید عرض کنم تیم بررسی صحنه اعلام کرده گلوله به سینه به شکل مدور وارد شده اما تیم دیگر می گوید شکل بیضوی دارد و این امر برای کارشناسان اختلاف زمین تا آسمان است. این نیست که گلوله به دیوار بخورد و بعد به سقف بخورد اما ممکن است برعکس آن اتفاق بیافتد.
این حقوقدان با بیان اینکه این پرونده شهامت دادرسان را میطلبد، گفت: حمام کوچک میتواند اقیانوسی بزرگ برای تیم بررسی صحنه باشد. پرونده مهم و محل سؤال عمومی است. من تحقیق و تلاش کردم و پاسخهای غیرعلمی نخواهم داد.
وی ادامه داد: در صحنه تعداد زیادی دکمه از پیراهن مردانه کنده شده که نجفی میگوید تی شرت بر تن داشته است و با همان به قم و آگاهی رفته است.
وی با بیان اینکه آزمایش گاز باروت هم انجام شده است گفت: این آقایی که می گویند از او آزمایش گاز باروت گرفته شده مگر آقای نجفی بوده است؟ او که در آگاهی بوده است. این آزمایش بر دستان مرحومه انجام شد و سرهنگ هم پذیرفت که جدال محتوم است.
گودرزی ادامه داد: اینجا تضاد وجود دارد این تضاد فاصله شلیک یک تا پنج متر را رد می کند و نشان می دهد که این آزمایش متعلق به دست میترا استاد است.
وی افزود: مسأله دکمه های پیراهن و درگیری باید بررسی شود. گزارش صحنه فاقد خوردن گلوله به دست است و این موضوع صورت جلسه را ابطال می کند.
در ادامه گودرزی وکیل مدافع نجفی گفت: امروز من بیشتر سخنانم را به نقایص معطوف میکنم و انشاءلله در جلسات آتی دفاعیاتم را میگویم.
وی خطاب به قاضی پرونده گفت: مستحضرید که پروندههای جنایی از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخوردار است لذا برای دفاع از موکلم نیاز دارم که اطلاعات و مستندات کارشناسی اسلحه را با دقت مطالعه کنم.
وی با ایراد به گزارش اسلحهشناسی گفت: با آقای قهرمانی کارشناس رسمی دادگستری که ۳۰سال معاون پزشکی قانونی بودند در خصوص دفورمه شدن گلوله بعد از اصابت به دست و بدن مقتوله سوال کردم که گزارش ان در اختیار جنابعالی است و با صراحت تاکید شده زمانی که گلوله به قسمتی از بدن که فاقد استخوان سخت مانند ستون فقرات است برخورد نمی کند احتمال دفورمه شدن منتفی است.
وی افزود: گلوله از قسمت های نرم بدن مقتوله عبور کرده و چگالی استخوان ها و چگالی گلوله در بحث اسلحه شناسی دقیقا به ما خواهد گفت چه اتفاقی افتاده است.
گودرزی از دادگاه خواست به او فرصت لازم داده شود تا بتواند بصورت علمی و مستدل از موکلش دفاع کند و یکبار دیگر تاکید کرد که تمام تلاشش را به کار میگیرد تا حقایق بصورت واضح روشن شود.
در ادامه قاضی کشکولی خطاب به وکیل نجفی گفت: دفاع از متهمان حق قانونی وکلاست اما انتظار می رود وکلا براساس قانون و مستدل دفاع کنند و به گونهای دفاع نکنند که در روند دادرسی شبهاتی ایجاد شود و نباید وکلا شبیه فضای مجازی و رسانهها عمل کنند.
قاضی محمدی کشکولی بعد از آن پایان جلسه دوم رسیدگی به این پرونده را اعلام کرده و گفت: جلسه بعدی ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۳۱تیرماه برگزار میشود.
همچنین خطاب به وکیل نجفی گفت شما تا جلسه بعدی فرصت دارید تا مستندات قانونی را جمعآوری کنید.
ارسال نظر