اشتغال و جنبه های مثبت و منفی آن برای زنان

مستقل آنلاین/ صبا عربزاده-کار کردن برای زنان جنبه های مثبت و منفی همزمانی دارد. فرزندان زنان شاغل نیز مشکلات و اضطراب های متفاوتی را تجربه می کنند.

اشتغال و جنبه های مثبت و منفی آن برای زنان

 اشتغال زنان یکی از مسائلی است که در جوامع طی دو قرن اخیر مطرح شد. یعنی تقریبا از دوره انقلاب صنعتی تا کنون، اگر بخواهیم به تاریخ بسیار دور بشر بنگریم زن و مرد با هم برای معاش زندگی تلاش می کردند اما از آنجا که زن با پدیده ای به نام بارداری مواجه می شد تقسیم کاری بالاجبار به وجود آمد. زن مجبور شد تا در خانه بماند و از کودکان نگهداری کند که کاری بس دشوار بوده و هست. کار رسیدگی به کودکان و البته ضبط و ربط خانه و به عبارتی خانه داری، مردان اما در بیرون از خانه به کار مشغول بودند. این وضعیت به صورت معمول و نرمال وجود داشت، شاید به دلیل همین امر است که نام زنان معمولا خیلی کمتر از مردان در تاریخ علم و هنر ثبت شده است. اما در دو قرن اخیر به دلیل انقلاب های صنعتی تجاری و ارتباطی همه چیز دگرگون شد.  زنان به عنوان نیروی کار ارزان و بی صدا در معرض توجه سرمایه داران قرار گرفتند و زنان هر چند ناچیز استقلال اقتصادی پیدا کردند. در خانه اما علاوه بر مادر بودن بار دیگری را نیز به دوش گرفتند، کمک خرج بودن، اگر چه حقوق زنان همواره کمتر از حقوق مردان بود اما باز هم زنان ته جیبشان اندک پولی باقی می ماند که به آنها اعتماد به نفس بدهد.

در طول دو جنگ جهانی این حضور پر رنگ تر شد. اما آن چه در این میان مطرح شده این مسئله است که زنان با حقوقی کمتر باری مضاعف را بردوش می کشند و از مردانشان فرسوده تر می شوند، اما با تمام این مشکلات باز درصدد هستند تا شغل خود ار حفظ کنند و اندک درآمدشان را نیز داشته باشند. در این میان کودکانی هستند که این کودکان نیز زندگی شان دستخوش تغییر و تحولات تغییرات سیستم می شود.  در همین رابطه مصاحبه ای کوتاه با یک مادر شاغل داشتیم که سال ها کار کرده بود و بازنسشته بود، این مددکار بازنشسته در خصوص شاغل بودن و مادر بودنش به نکته های مهمی اشاره کرد. او می گوید: من  از وقتی که ازدواج نکرده بودم شاغل بودم، خیلی از وسایل مورد نیاز خانه پدری ام را حتی من خریداری می کردم و به مادرم همیشه می رسیدم از اینکه به عنوان دختری قوی شناخته می شدم همواره لذت می بردم، بعد از ازدواج هم همین گونه بودم ولی همسرم از همان ابتدا به دلیل این مطلب که من شاغل بودم هیچگاه مبلغی به عنوان خرجی خانه به من نمی داد، از این مطلب که بگذریم وقتی بچه دار شدم مجبور بودم بچه ها را مهد بگذارم، به غیر از یکسال مرخصی بدون حقوق من کودکانم را صبح خیلی زود از رختخواب بیرون می کشیدم و در حالی که طفلک ها گیج خواب بودند راهی محل کارم می شدم، باید چند تا ماشین عوض می کردم تا برسم سرکار، خیلی دلم می سوخت که به آنها این سختی ها  را روا می کنم ولی چاره ای نبود. باید کارم را حفظ می کردم، وقتی هم که مدرسه ای شدند همین طور بود دخترانم حسرت به دل بودند که مادرشان یک روز برود مدرسه دنبالشان، راستش را بخواهید من همواره دلشوره داشتم، دلشوره کار و بچه ها با هم، البته این را بگویم که کارم را دوست داشتم. من مددکار اجتماعی بودم و از این که مفید هستم همیشه ته دلم به خودم افتخار می کردم. اعتماد به نفس داشتم چون با تمام مشکلاتی که بود می توانستم پول در بیاورم و به فرزندان و پدر و مادرم کمک کنم. اما یک وقت هایی فرزندانم از کودکی و نوجوانی شان چیزهایی تعریف می کنند و از عدم حضور من در خانه گلایه می کنند. راستش را بخواهید خیلی سخت بود، هر چه قدر تلاش می کردم خانه همیشه نا مرتب بود و به درس بچه ها هم نمی توانستم برسم.

همان نطور که از صحبت های این زن شاغل بر می آید، کار کردن برای زنان جنبه های مثبت و منفی همزمانی دارد. فرزندان زنان شاغل نیز مشکلات و اضطراب های متفاوتی را تجربه می کنند.

در این خصوص با دختری که مادر شاغل داشت گفتگوی کوتاهی انجام دادیم. این دختر جوان از تجربه های کودکی اش می گوید: راستش من همیشه از این که بگویم مادرم شاغل است احساس خوبی داشتم، مادرم هیچ وقت حوصله نداشت به درس و مشق من رسیدگی کند یعنی آنقدر خسته بود که اگر هم می خواست نمی توانست. مادر من استاد دانشگاه بود. استاد پروازی دانشگاه لرستان بود. یک روزهایی هم اصلا خانه نبود و در این روزها من عمیقا دلتنگش می شدم. خانه سوت و کور بود و پدرم هم دل و دماغ نداشت. اما از شما چه پنهان الان که بزرگ شدم به وجود مادرم افتخار می کنم، مادرم حقوقش از پدرم هم بیشتر بودو تمام خواهر و برادرانش روی او حساب باز می کنند. اما از یک جهت مادرم فشار و استرس زیادی را همیشه تحمل کرده و می کند. یادم هست سر امتحاناتش یک وقت هایی دو هفته پیداش نبود و ما در این مدت در خانه پدربزرگ و مادربزرگ بودیم. البته بگویم پدرم همیشه از مادر حمایت می کرد. با وجود این مطلب که خودش هم از نبود مادرم دلگیر بود اما نه حسادت می کرد به مادرم و نه از درس خواندن و کارش جلوگیری می کرد. با این حال می توانم بگویم کار و تحصیل مادرم برای ما هم مزایایی داشت و هم معایبی.

با توجه به مطالب گفته شده به عنوان مشتی که نمونه خروار است می توان این گونه برداشت کرد که کار زنان مانند همه انتخاب های بشری است. نمی تواند تنها جنبه های مثبت داشته باشد. اما آنچه در این میان خودش را بیش از هر چیزی نشان می دهد نقش پدری است. اگر  پدر علاوه بر نان آور بودن حضور در خانه و کمک در خانه داری را در کنار زنان بپذیرد تعادل لازم برای زندگی به همراه کار زنان فراهم می شود و زنان نیز می توانند با نگرانی کمتری  در جامعه نقش آفرین باشند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها