حق طلاق را به زنان بدهید شوهرکشی کمتر می‌شود

حسن محدثی جامعه‌شناس: در مصاحبه‌هایی که با زنان قاتل داشتیم نمی‌توانستیم به آن‌ها صد در صد اعتماد کنیم، چون ممکن بود بخشی از واقعیت را حذف کنند تا کارشان را موجه جلوه دهند، برای اینکه بتوانیم حرف‌های آن‌‌ها را محک بزنیم سراغ پرونده قضایی آن‌ها را رفتیم، کار بسیار سختی بود چون در ایران به محققان اعتماد نمی‌شود، به هر دشواری که بود و به کمک برخی مقامات قضایی توانستیم به برخی پرونده‌ها دست پیدا کنیم. لذا در مجموع سه دسته داده به دست آوردیم؛‌۱) داده‌های روزنامه، ۲) مصاحبه با ۵۳ زن و ۳) داده‌هایی که از پرونده قضایی بدست آوردیم. این‌ها را با هم تطبیق دادیم تا شواهد و داده‌هایمان معتبر باشد.

حق طلاق را به زنان بدهید شوهرکشی کمتر می‌شود

مدل نظریه‌ من این است که ایرانیان معاصر در زمینه اجتماعی مدرن زیست می‌کنند و عنصر فردگرایی در آن برجسته است. زن کنونی ما بشری است که از زن ۵۰ سال قبل فردگراتر است، به خواسته‌ها و علایق شخصی خودش اهمیت بیشتری می‌دهد، مادربزرگ یا مادر من فردگرا نبودند، همه همتشان این بود که خود را در خدمت خانواده قرار دهند و فدای آن کنند، اساساً خودشان را با همسر و فرزندشان تعریف می‌کردند. نمی‌گویم خوب است یا بد چرا که بحث دیگری می‌طلبد، اما در دوره جدید این وضعیت را داریم که آدم‌ها فردگراتر هستند. عنصر دیگر این است که زنان عصر ما، امکان ارتباطات گسترده دارند؛ یکی از ویژگی‌های مثبت انقلاب ۱۳۵۷ این بود که زنان توانستند حضور اجتماعی پیدا کنند، بعد از انقلاب، زن ایرانی به خیابان وارد شده و دیگر به خانه برنگشته است. زن ایرانی ۵۰ سال پیش اصلاً با مردان بیگانه امکان ارتباط نداشت اما الان زن در خانه خودش می‌تواند با همه دنیا ارتباط داشته باشد.

من به این نتیجه رسیده‌ام که ازدواج دائم در دوران مدرن، امری غیرعقلانی است، متأسفانه یا خوشبختانه در دوران مدرن ما انسان‌ها به سرعت تغییر می‌کنیم، ازدواج دائم باعث می‌شود برای دورانی تعهد بدهم که اختیار آن دست خودم نیست، باید برای ۱۰ سال بعد که نمی‌دانم چه کسی هستم، تعهد بدهم. گیدنز این را تحت عنوان خودهمسانی یاد می‌کند، آیا منِ امروز با منی که تا سال ۶۹ در روستا زندگی می‌کردم، یکی هستم؟ من مدل جدیدی از خانواده و ازدواج‌های مدت‌دار دو یا سه ساله را توصیه می‌‌کنم. اگر توانستند همدیگر را خوشنود کنند، ازدواجشان را تمدید کنند.

مطالعات من نشان داد همه زن‌هایی که شوهر خود را کشتند، بعد از چند سال پس از شروع زندگی، دچار سردی عاطفی شدند، در صورتی که انتظار داریم در خانواده به نیازهای مهمی مانند نیاز عاطفی و جنسی پاسخ داده شود. امروزه در اغلب موارد، یکی از این نیازها از سوی یکی از طرفین پاسخ داده نمی‌شود. وقتی زن دچار خلأ عاطفی می‌شود، ممکن است وارد رابطه فرازناشویی حین تأهل شود. من توصیه می‌کنم مرکز تحقیقات زنان، راجع به این روابط فرازناشویی تحقیق کند. یکی از پیامدهای ازدواج دائم این است که هم مردان و هم زنان، منافقانه کنار یکدیگر زندگی کنند در حالی که در باطن دارند خیانت می‌کنند. بخشی از این زنان درگیر رابطه عاطفی و گرم با مرد نامحرم در حین تأهل می‌شوند، برخی از این زنان شرایط را مدیریت می‌کنند و همینطور به زندگی ادامه می‌دهند! اما برخی زنان هم کم می‌آورند و دچار تضادهای شدید روانی و اجتماعی می‌شوند، زنی که در این وضعیت قرار می‌گیرد بین رابطه با شوهر و رابطه با معشوق دچار تضاد می‌شود و آرام آرام شوهر به موجودی مزاحم تبدیل می‌شود. عمده زنانی که با آن‌ها صحبت کردم به ما گفتند که ما با مرد معشوق احساس محرمیت می‌کردیم، نه با شوهرمان!

این زنان برای خارج شدن از وضعیت، اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسید، طلاق است. اما سه مانع عمده برای طلاق پیش رو دارند: ۱) مانع حقوقی،‌ ۲) مانع اجتماعی، فامیل‌ و دوستان طلاق را مذموم می‌شمارند، ۳) مانع اقتصادی، یعنی اگر حتی حق طلاق هم داشته باشند حمایت مالی از آن‌ها وجود ندارد. خیلی از آن‌ها مادر هستند، بخاطر مادر بودن ادامه می‌دهند اما یکجا کم می‌آورند و دست به جنایت می‌زنند. ۳۳ نفر از ۵۳ نفری که با آن‌ها صحبت کردم برای رهایی از این وضعیت، با معشوق خود نقشه کشیده بودند و شوهر را به زیر خاک فرستاده بودند. چهار، پنج مورد بود که قتل، اتفاقی رخ داده بود. یعنی زن با شوهر مشکل داشت اما قصدی برای قتل او نداشت اما طی یک حادثه ناگهان از کوره در رفته و او را به قتل رسانده است. چهار، پنج مورد اینگونه بود که مرد، زن را به ناموس‌فروشی مجبور می‌کرد. چهار، پنج مورد هم بود که مرد در جلوی مادر به دخترهایش تجاوز می‌کرد. در تمام این ۵۳ مورد اگر زنان، حق طلاق داشتند شوهرکشی اتفاق نمی‌افتد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها