اگر فرگشت واقعیت دارد
چرا میمونها هنوز وجود دارند؟
با توجه به تعداد زیادی از میمونهایی که در حال حاضر در زمین زندگی می کنند، به نظر میرسد ما از نسل میمونها هستیم، اما رابطۀ فرگشتی ما بسیار دور است.
گروه اجتماعی- دکتر «پائول ویلیس»، دیرینهشناس، میگوید: «این همان سوالی است که زیستشناسان فرگشتی به دنبال پاسخ به آن هستند. اما همین سوال باعث بروز سوءتفاهمهایی دربارۀ فرگشت و چگونگی کارکرد آن میشود.»
نکته اول این است که انسانها از میمونها فرگشت (تکامل) پیدا نکردند. اما میمونها و انسانها جد مشترکی دارند و تقریبا ۲۵ میلیون سال پیش از این جد فرگشت یافتند. این رابطه فرگشتی با آثار فسیلی و تجزیه و تحلیلهای DNA مورد پشتیبانی قرار میگیرد. مطالعهای در سال ۲۰۰۷ نشان داد که DNA انسانها و میمونها تقریبا ۹۳% مشترک است. بر اساس وجوه تشابه و تفاوت میان دو نوع DNA، دانشمندان اینطور براورد کردند که انسانها و میمونها در حدود ۲۵ میلیون سال پیش از جد مشترکی سرچشمه می گیرند. به طور مشابه، آثار فسیلی نشان میدهد که اجداد مشترک انسانها و میمونها مربوط به فسیلهای پریماتها(نخستیسانان) است که سال ۲۰۰۹ در میانمار پیدا شدند. انتظار میرود که این نخستیسانان ۳۷ میلیون سال قبل میزیستهاند.
انسانها نزدیکی بسیار زیادی به شامپانزه و سایر گونههای میمونها دارند، اما شواهد DNA گویای آن است که ما از آنها فرگشت پیدا نکردیم. DNA انسانها و شامپانزهها تقریبا ۹۹ درصد مشترک است؛ یعنی تقریبا ۶ میلیون سال پیش، ما جد مشترکی داشتیم.
فرگشت خطی نیست
دکتر ویلیس بیان کرد: «اینکه گفته میشود ما جد مشترکی داریم، باعث ایجاد سوءتفاهم دیگری میشود. یعنی فرگشت خطی نیست و یک گونه به گونه دیگر فرگشت پیدا نمیکند. فرگشت یک فرایند شاخه شاخه است و یک گونه میتواند زمینه را برای تولد دو یا چند گونه فراهم بیاورد. ایدۀ نادرست فرگشت خطی، با این سوال بهتر قابل بررسی است: چطور میتوانم پدربزرگ و مادربزرگ مشترکی با پسرعموهایم داشته باشم اگر پدربزرگ و مادر بزرگم هنوز در قید حیات هستند؟ خب جواب این است که پدربزرگ و مادربزرگ شما بیش از یک بچه داشتند و هر کدام خانوادههای مخصوص خودشان را تشکیل دادند و شاخههای تازهای از درخت خانوادهتان را به وجود آوردند.» همین اتفاق در خانوادههای فرگشتی هم میافتد. یک گونه میتواند به دو یا چند گونه بیشتر تقسیم گردد و خود آنها میتوانند در طول نسلهای مختلف چندین و چند بار تقسیم شوند.
فرگشت نخستیسانان
نخستیسانان دسته مامالیا شامل لمور، میمون، تارسیه و انسانها هستند. نخستیسانان غیر انسان در مناطق استوایی یا نیمه استوایی آفریقای جنوبی، آفریقا و آسا زندگی میکنند. اندازۀ آنها از لمور (۳۰ گرم) گرفته تا گوریل کوهی (۲۲۰ کیلوگرم) فرق میکند. خصوصیات و فرگشت نخستیسانان برای ما بسیار قابل توجه است، زیرا به ما فرصت میدهد تا فرگشت گونههای خودمان را درک کنیم.
خصوصیات نخستیسانان
تمامی گونههای نخستیسانان سعی در بالا رفتن از درختان داشته و این ویژگی را در خود توسعه دادند. این میراث درختی نخستیسانان منجر به پیدایش دستها و پاهایی شده که توانایی صعود به بالای درختان و پرش به شاخههای مختلف را به آنها داده است. چند نمونه از این سازگاریها در اینجا ذکر میشود: مفصل شانه که قابلیت چرخش دارد؛ انگشتهای پا یا پنجههای بزرگ؛ دید استروسکوپی، یعنی دو میدان دید که با هم همپوشانی دارند و زمینه را برای اندازهگیری فاصله و درک عمق فراهم میکنند.
از جمله سایر خصوصیات نخستیسانان میتوان به مغزهایی اشاره کرد که از مغز سایر پستانداران بزرگتر هستند؛ پنجههایی که از ناخنهای صاف برخوردار شدهاند؛ یک فرزند در هر دوره بارداری و روندی به سوی راست قامتی داشتند. نخستیسانان به دو گروه “پیش میمونان” و “آنتروپوئیدها” تقسیم میشوند. پیش میمونان شامل گالاگوهای آفریقایی، لمورهای ماداگاسکار، لوریسها، پاتوها و تارسیرهای جنوب شرق آسیا هستند. آنتروپوئیدها نیز عبارتند از میمونها و انسانها. در کل، پیش میمونان به شبگردی عادت دارند و در مقایسه با آنتروپوئیدها دارای بدن و مغز کوچکتری هستند.
فرگشت نخستیسانان
اولین پستانداران نخستی مانند با عنوان «پیش نخستیسانان» شناخته میشوند. آنها تقریبا به سنجابها شباهت داشتند و به لحاظ شکل و اندازه هم مثل موش پوزهدار درختی بودند. شواهد فسیلی موجود از آنها از هم گسیخته است. تا زمانی که محققان موفق به کشف شواهد فسیلی دربارۀ این پیش نخستیسانان نشوند، آنها هنوز اسرار زیادی را با خود به همراه دارند. قدیمیترین پستانداران نخستی مانندِ شناخته شده که شواهد فسیلی نسبتا خوبی هم دربارۀ آنها وجود دارد، آداپیسنما یا پلسیاداپیس هستند. البته برخی از محققان با یکدیگر توافق نظر ندارند که پلسیاداپیس یک پیش نخستیسان بود. قدمت فسیلهای آن به ۵۵ میلیون سال پیش باز میگردد. آداپیسنماشکلان به گونهای از پیش نخستیسانان گفته میشود که شباهتهایی به نخستیسانان واقعی داشتند؛ مثل دندانها و اسکلت بدنی. آداپیسنماشکلان در دوره سنوزوئیک در آمریکای شمالی و اروپا سکنی گزیده بودند و تا پایان دوره ائوسن منقرض شدند.
اولین نخستیسانان واقعی در دوره ائوسن در آمریکای شمالی، اروپا، آسیا و آفریقا یافت شدند. این نوع نخستیسانان به پیش میمونها به لمورهای کنونی شباهت داشتند. تغییرات فرگشتی در این نخستیسانان ابتدایی ادامه یافت؛ طوری که مغزها و چشمهای بزرگتر و پوزههای کوچتر رواج داشت. اما در پایان دوره ائوسن، اکثر گونههای نخستیسانان اولیه به دلیل سردتر شدن هوا یا رقابت با میمونهای اولیه دچار انقراض شدند.
میمونهای آنتروپوئید که آناتومی بدنشان شبیه ما انسانها بود، در طول دوره الیگوسن از “پیش میمونان” فرگشت یافتند. شواهد نشان میدهد که تا ۴۰ میلیون سال گذشته، میمونها در آمریکای جنوبی و همچنین در آفریقا و آسیا حضور داشتند. میمونهای ساکن آمریکای جنوبی، پَخبینیان(Platyrrhines) هم خوانده میشوند که به دماغ بزرگشان اشاره دارد.
هنوز تردیدهایی دربارۀ منشاء میمونهای ساکن آسیا و آفریقا وجود دارد. زمانیکه پَخبینیان پدیدار شدند، قارههای آمریکای جنوبی و آفریقا از هم جدا شده بودند. بنابراین، تصور بر این است که میمونها در آمریکای جنوبی پدیدار گشته و با عبور از راههای زمینی به آسیا و آفریقا رسیدند. بنا به همین دلایل، میمونهای ساکن آمریکای جنوبی و میمونهای ساکن آسیا و آفریقا به صورت جداگانه سازگاریهایی را در خود توسعه دادند. همه میمونهای آسیایی و آفریقایی درخت زی بودند، اما میمونهای آمریکای جنوبی هم درخت زی بودند و هم روی زمین زیست میکردند.
میمونهای بزرگ (apes) حدود ۲۵ میلیون سال گذشته در دوره نوزیستی از راستبینیهای(Catarrhini) ساکن آفریقا فرگشت پیدا کردند. این میمونها عموما بزرگتر از میمونهای معمولی بوده و فاقد دم هستند. همۀ میمونهای بزرگ قادر به حرکت در بالای درختان و پریدن به شاخههای مختلف هستند، البته اکثر آنها وقتشان را در زمین میگذرانند و علاقه چندانی به سعود به بالای درختان ندارند. میمونهای بزرگ و انساننما خیلی باهوشتر از میمونهای معمولی هستند، و نسبت به اندازۀ بدنشان، مغز بزرگتری دارند. میمونهای بزرگ به دو گروه تقسیم می شوند: گیبونها و سیامانگها.
میمونهای بزرگتر نیز شامل شامپانزهها و بونوبوها، گوریلها، اورانگوتانها و انسانها میباشند. گیبونهای درخت زی کوچکتر از میمونهای بزرگاند و دوریختی جنسی کمتری دارند؛ یعنی دو جنس از نظر اندازه، تفاوت چشمگیری با هم ندارند؛ آنها دستهای بلندتری هم دارند که برای پرش از شاخههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
فرگشت انسان
خانواده انسانیان شامل میمونهای بزرگ نیز است. شواهد فسیلی و مقایسه DNA انسانها و شامپانزهها نشان میدهد که انسانها و شامپانزهها تقریبا ۶ میلیون سال قبل از جد مشترک انسانیان(Hominidae) جدا شدند. گونههای متعددی از همان شاخه فرگشت یافتند که دربردارنده انسانها میشد، البته گونه ما تنها عضوی است که در طول سالیان زنده ماند. عبارت «انسانیان» برای اشاره به آن دسته از گونههایی به کار میرود که پس از این تقسیم خط نخستیسانان دچار فرگشت شدند. انسانیان عمدتا دو پا داشتند و شامل گروههایی میشدند که گونههای ما را سرانجام به وجود آوردند؛ اعم از جنوبی کپی، انسان ماهر و انسان راست قامت و آن گروه غیر اجدادی که میتوان پسرعموهای انسان کنونی در نظر گرفت.
تعیین خط واقعی اجداد در انسانیان کار دشواری است. زمانی که فسیلهای انسانیان معدودی بازیابی شده بودند، برخی از دانشمندان این عقیده را مطرح کردند که اگر آنها را به ترتیب از قدیمیترین به جوانترین در نظر بگیریم، میتوان دورۀ فرگشت را از انسانیان اولیه تا انسانهای امروزی تعیین کرد. اما در چند سال گذشته، فسیلهای جدید زیادی پیدا شده و مبرهن است که در یک دورۀ زمانی، بیش از یک گونه در قید حیات بوده است و بسیاری از فسیلهای یافت شده نماینده گونههای انسانیان هستند که منقرض شدند و جد انسانهای امروزی نیستند.
ادامه دارد...
ارسال نظر