آیین سگ کشی

سرویس اجتماعی؛ آزاده مالکی/ ویدئو، در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود، با وجود هشدار به دیدن صحنه‌های دلخراش، دیده می‌شود.

آیین سگ کشی

  خشونت ترویج می‌شود. تکثیر می‌شود. مردی است در میان گله‌ای از سگ‌های بی‌پناه، پشت میله‌هایی شبیه زندان. مرد پایش را روی گلوی سگ‌ها می‌فشارد و سرنگی را توی قلبشان خالی می‌کند. دستش نمی‌لرزد. تردید نمی‌کند. او از تمام این صحنه‌ها فیلم می‌گیرد. از جان دادن، مچاله شدن و در هم پیچیدن سگ‌های بی‌پناه، از توله‌های ترسانی که شاهد مرگ مادرشان بوده‌اند. از سینه‌های هنوز پرشیر ماده سگ‌ها. جسدهای مثله شده و دردمند.

می‌گویند کهریزک است. می‌گویند سگ های مریض بوده‌اند و اسمش را گذاشته‌اند مرگ باترحم. ترحمی این چنین وحشیانه!

اما شهرداری کهریزک انکار می‌کند. با این همه هیچ کس پاسخگو نیست که چه کسی این فاجعه را رقم زده. انگار خبر چندان مهمی هم نیست. جان یک مشت سگ ولگرد چه ارزشی دارد در میان اخبار ریز و درشت دیگر! وقتی کشتن و معدوم کردن، کم‌هزینه‌ترین راه ممکن است، تردید چرا؟  

به راستی چه بر سر ما مردمان آمده که چنین بدخوی و بدسرشت شده‌ایم؟ آیا ما همان مردمی هستیم که در تاریخ باستانی‌اش این حیوان آن چنان مورد احترام بود که می‌پنداشتند ارواح پلید و جادوگران را از زمین دور می‌کند؟

بهتر است تاریخ را به گذشته بسپریم چون به قول سهراب سپهری پشت سر نیست فضایی زنده. اکنون چه هستیم؟ موجوداتی متکبر که آب و زمین را به تسخیر خود درآورده و آلوده می‌کند و به هیچ جانداری رحم ندارد. چه درست گفته‌اند که رفتار هر جامعه‌ای با حیوانات، آینه رفتار آن جامعه با افرادش است. در جامعه مسلمانی مثل ترکیه، سگ‌ها عضو زنده‌ای از طبیعت شهری هستند. آزادانه در شهر می‌چرخند و پلاک‌هایی که بر گوش دارند نشان دهنده سلامتشان است. خرج زیادی ندارند. پسماندهای غذای عابران و کسانی که داوطلبانه آن‌ها را تغذیه می‌کنند، روزی‌شان را می.رساند؛ ولی ما که خود را قطب کشورهای مسلمان می‌دانیم به وحشیانه‌ترین شکل ممکن کمر به قتلشان می‌بندیم.   

مردی که سگی را به ماشینش زنجیر می‌کند و با سرعت روی آسفالت می‌کشاند، مردانی که توله خرس گم کرده مادری را با سنگ و چوب تا مرگ می‌زنند، شکارچیان مسلحی که گونه‌های نادر بازمانده از حیات وحش را نابود می‌کنند، حمایت می‌شوند. بلی جایی که قانونی برای بازداری از چنین بیمارانی وضع نشده باشد، معنای تلویحی حمایت از آن‌ها را دارد. همه این فجایع از خلائی به نام قانون حمایت از حیوانات می‌آید. حیوانات در این سرزمین هیچ حق حیاتی ندارند. جان بی ارزش است. ایران دارد این نگهبان‌های وفادار باستانی‌اش را زنده به گور می‌کند. سگ کشی دارد بدل به آیینی می‌شود که هیچ قبحی ندارد. سگ‌ها را می‌کشیم و ارواح پلید احاطه‌مان می‌کنند. آری رفتار هر جامعه‌ای با حیواناتش، آینه رفتار آن جامعه با افرادش است.

شاید هم پیش از این، جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان این خبر دهشتناک را به مردم نداده‌اند که؛ تمام قاتلان زنجیره‌ای در هر گوشه از جهان، سابقه حیوان آزاری و حیوان‌کُشی داشته‌اند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها