اتهام سرقت یا تجاوز درباره کارگرانی که خودکشی کردهاند، دروغ است!
برادر من و امثال او در واقع، صاحبان زمینی بودند که پتروشیمی ایلام در آن احداث شده و اگر تعهدات مطرح شده برای استفاده از نیروهای بومی به شکل کامل محقق میشد، شاهد چنین وضعیتی نبودیم. مگر برادر من، جز داشتن یک شغل آبرومند که نیازهای او را تامین کند، چه خواستهای دارد؟
آلودگی منطقه، مشکلات اقتصادی، بیکاری، فقر، قسط، وام و همه و همه دست به دست هم میدهند و نهایتا با پایان تحمل یک جوان و خودکشی او روبرو میشویم
محمد جعفری/ امتداد: سیام آذرماه امسال، خبر خودکشی دو تن از کارگران پیمانی پتروشیمی چوار در ایلام که خود را در داخل کارخانه به دار آویخته بودند، بار دیگر نام ایلام و پتروشیمی این استان را با خودکشی کارگرانش بر سر زبانها انداخت. کارخانهای که شش تن از کارگرانش در فاصله کمتر از دو سال در مواجهه با مهر اخراج بر پرونده کاریشان، اقدام به خودکشی کردند.
پس از اخراج جمعی 13 تن از کارگران پتروشیمی چوار در ایلام، دو تن از آنها با استفاده از طناب دار در داخل این کارخانه اقدام به خودکشی کردند که البته، خوشبختانه و بر اساس پیگیریهای صورت گرفته، اکنون در وضعیت مناسبی به سر میبرند.
پایان زندگی کارگران و فرافکنی برخی مسئولان؛ از انتساب اتهام سرقت تا پیشنهاد مسکوت گذاشتن ماجرا!
پیگیریهای بعدی درباره خودکشی کارگران از برخی مسئولان اما، نه تنها پاسخ روشنی برای سوالات و ابهامات مطرح شده در این باره به همراه نداشت که در تماسی که با یکی از آنها در این رابطه داشتیم، مسئولی که نمیخواست نام او مطرح شود در ابتدا، بعضی از کارگرانی که اقدام به خودکشی کردهاند را متهم به اتهاماتی نظیر سرقت، تجاوز و امثال آن کرد و بعد پیشنهاد داد که نسبت به پیگیریهای بعدی، محتاطتر عمل کرده و البته ترجیحا این مسئله را مسکوت باقی بگذارد!
در ادامه، برادر یکی از کارگران پیمانی پتروشیمی چوار که در ماجرای قطع همکاری اخیر دست به خودکشی زده بودند، ضمن تشریح ماجرا به خبرنگار امتداد، گفت: برادر من به همراه بیش از ده نفر دیگر از نیروهای شرکت نوران صنایع بودند که در طول پنج یا شش سال گذشته با این شرکت همکاری داشتند. حال اینکه پیش از این نیز با پتروشیمی چوار همکاری داشتند نیز، بماند.
شرکت عنوان کرده یا پایان قرارداد پیمانکار بوده و یا خودشان کار را تعطیل کردند، برادر من به همراه دیگر همکاران خود از نیروهای حراست شرکت بودند که به آنها قول تداوم همکاری داده شد. بعد از مراجعه این نیروها به رئیس حراست و رئیس روابط عمومی، مدیرعامل در پاسخ گفته که ما نیازی به این نیروها نداریم.
پس از این پاسخ، سه نفر از نیروها اقدام به خودکشی میکنند که برادر من هم در بین آنها بوده است. گویا طناب دار یکی از این افراد بریده میشود و طناب به دار آویخته شدن برادر من به همراه یک همکار دیگر در جای خود مانده و آنها روی هوا معلق میمانند. پس از این، نیروهایی که در این قسمت بودند، سر میرسند و خوشبختانه اقدام به پاره کردن طناب میکنند. برادر من به همراه یکی دیگر از همکاران خود، دو شب در قسمت مراقبتهای ویژه بستری بود و در حال حاضر در منزل تحت مراقبت قرار دارد.
متاسفانه در مواضعی ناجوانمرادنه از برخی از مسئولین، شنیدیم که مشکلات خانوادگی یا سرقت از دلایل اقدام این نیروها برای خودکشی بوده است. در حالی که اگر بحث سرقت باشد، این شرکت در و پیکر داشته و اساسا امکان اینکه کسی، وسیلهای به بیرون برده و سرقت کند وجود ندارد. ضمن اینکه اگر مسئله سرقت بود، حتما صورتجلسه میشد و ماجرا به حراست شرکت و نیروی انتظامی کشیده میشد.
واقعیت امر این بوده که برادر من و دیگر همکارانش به دلیل قطع همکاری شرکت دست به خودکشی زدند. در ادامه، فرمانداری و استانداری و برخی دیگر از نهادها وارد مسئله شده و قول همکاری برای درست شدن ماجرا را دادند اما تا این لحظه، هنوز بازگشت به کاری صورت نگرفته است.
روابط عمومی شرکت همان شب که نزد ما آمد، گفت که مدیرعامل گفته فرمانداری یا استانداری- اگر تعداد نیروهایی که قطع همکاری با آنها صورت گرفته، همین تعداد باشند- نامهای به پتروشیمی مرقوم کنند تا این ۱۲ نفر بازگشت به کار داشته باشند.
مطمئنا استانداری یا فرمانداری، هیچ وقت چنین نامهای نخواهند نوشت.
از سن برادر ما چهار دهه گذشته و با مشکلات اقتصادی جدی روبرو است. با این که مجرد است، اگر همین حقوق ناچیز را هم نداشته باشد، واقعا با مشکلات جدیتر مواجه خواهد شد. برادر ما که مجرد است با چنین مشکلاتی روبرو شده، حال اینکه دیگر همکارانش که متاهلند و هر کدام دو یا سه فرزند دارند، چه وضعیتی خواهند داشت، الله اعلم!
از جان عزیزتر چیست؟ وقتی فردی به این نقطه میرسد که جانش را از دست بدهد، خودتان میدانید چه شرایطی بر او تحمیل شده است. به هر حال، برادر من یا کسانی که دست به چنین اقدامی میزنند، میپرسند که من با چنین شرایط وخیمی روبرو هستم، اگر از کار هم بیکار شوم، دیگر چگونه به زندگی ادامه خواهم داد؟ همین هم شده که متاسفانه برادرم به همراه دو تن دیگر از همکارانش در حراست در آن لحظه به این نقطه رسیدهاند که خودکشی کرده و به زندگی خود پایان بدهند.
در همین چند سال اخیر، ما موردی داشتیم که بنا به یک مسئله سرقت گرفتار شد و خیلی راحت میتوانستند مشکل او را حل کنند. منتها چون هیچ اقدام خاصی صورت نگرفت برای حفظ آبروی خود، اقدام به خودکشی کرد و جانش را از دست داد. یا در یک مورد دیگر، یک نیروی دیگر را ممنوعالورود کرده بودند که او هم دست به همین اقدام زد و متاسفانه مشکل خودکشی در این منطقه به مشکل جدی تبدیل شده است.
برادر من و امثال او در واقع، صاحبان زمینی بودند که پتروشیمی ایلام در آن احداث شده و اگر تعهدات مطرح شده برای استفاده از نیروهای بومی به شکل کامل محقق میشد، شاهد چنین وضعیتی نبودیم. مگر برادر من، جز داشتن یک شغل آبرومند که نیازهای او را تامین کند، چه خواستهای دارد؟
واقعیت امر این است که نیرو از دیگر مناطق در منطقه صنعتی به کار گرفته شده و خانوادهها که فرزندانشان با بیکاری روبرو است، نسبت به این مسئله با احساس بدی مواجه هستند. آلودگی منطقه، مشکلات اقتصادی، بیکاری، فقر، قسط، وام و همه و همه دست به دست هم میدهند و نهایتا با چنین اخباری درباره به پایان رسیدن ظرفیت تحمل یک جوان و خودکشی او روبرو میشویم. ضمن اینکه، اکثر جوانان منطقه در چوار، مدارک تحصیلی عالیه دارند و ۹۰ درصد آنها تحصیلکرده هستند.
اتهام سرقت یا تجاوز درباره کارگرانی که خودکشی کردهاند، دروغ است
صحبت من با آن مسئولی که عنوان کرده، برخی از کسانی که دست به خودکشی زدند با اتهامات سرقت و تجاوز و فلان و بهمان روبرو بودهاند، این است که چرا شما که این آقا را گزینش کردی، نسبت به این مسئله تحقیق نکردی؟ آقایان دروغ میگویند، چرا که در پالایشگاه تا مادامی که یک کارگر-حتی روزمرد- نامه عدم سوپیشینه را ارائه نکند، حق ورود به شرکت از همان در اول را هم نخواهد داشت.
به فرض اینکه آقایان ادعا کنند که بنای دادن فرصت به شخص و اصلاح او را داشتهاند، باز سوال این است که آقای مسئول! چرا در قالب مسئولیتهای اجتماعی برای کمک به اصلاح آن شخص و حل مشکل او اقدام نکردی؟
ارسال نظر