دین، تشر و دعوا و مضحکه نیست
دین، تشر و دعوا و مضحکه نیست. یک راه روشن و سبز عدالتخواهی است و حالا هر آنچه که دارم و ندارم از حسینبنعلی است و این پرچم را تا ابد برافراشته نگاه خواهم داشت.
برای این خاک ماندهام
گزیده یادداشت مطهره گونهای دانشجوی محکوم به اخراج از دانشگاه
من، مطهره گونهای دانشجوی ترم آخر دندانپزشکی علوم پزشکی تهران و عضو کوچکی از خانوادهی پاک و عظیم انجمن اسلامی، که حالا در آستانهی اخراجم و امروز از سوی تندرویان به مرگ هم تهدید شدهام، اذعان میدارم که افتراها و بهتانهای وارد شده به بنده کذب محض است.
با همسرم که آشنا شدم، فهمیدم دین، تشر و دعوا و مضحکه نیست. یک راه روشن و سبز عدالتخواهی است و حالا هر آنچه که دارم و ندارم از حسینبنعلی است و این پرچم را تا ابد برافراشته نگاه خواهم داشت. چنان که میرحسین عزیز به پاسداشت این پرچم برخاست و “آبرویش” را بردند و بهتانش زدند.
برای این خاک ماندهام. برای سرفرازی این خاک و به برکت این خاک… | چهل سال است که پدرم هر روز یک خروار دارو میخورد. شبها هنوز سردرد دارد. داغ کنایهی موجی بودنش را از همسایه و دوستان به جان خریدهام. اما هیچگاه خم به ابرو نیاوردهام و او چیزی جز مایهی مباهات و افتخار من نبوده است./کلمه
ارسال نظر