نعمت احمدی: اراده‌ای برای مبارزه با فساد نیست

نعمت احمدی می‌گوید: اینکه فساد چقدر بد است و چه ضررهایی دارد، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. با این حال، بنا دلایلی که بر هیچ‌کس روشن نیست، گویی سیستم هنوز اراده‌ای برای مقابله با فساد و فسادخواهان ندارد.

نعمت احمدی: اراده‌ای برای مبارزه با فساد نیست

سرویس اجتماعی

 

«اختلاس ۹۳ هزار میلیارد تومانی فولاد مبارکه» بار دیگر نشان داد، در جامعه ما فساد برای خودنمایی آزادی عمل دارد و سوءاستفاده‌کنندگان این فرصت را دارند که تحرکات خود را انجام دهند و احتمالا مانعی پیش‌روی خود نبینند! هزینه‌سازی‌های فساد آن‌هم در شرایطی که اقتصاد در سخت‌ترین حالت خود قرار دارد،‌ دغدغه‌های معیشتی مردم را بیش از پیش مردم را افزایش داده است. شرح این شرایط سوالی ایجاد می‌کند با این مضمون که «چرا فضای فسادزا در ماندگار شده» و ذهن اذهان عمومی را مشغول کرده است.

 

نعمت‌احمدی، حقوق‌دان در گفت‌وگو با «مستقل» ضمن تاکید بر اینکه «اراده‌ای جدی برای مقابله با فساد نیست» به پرسش‌های مطرح شده پاسخ می‌گوید.

 

چرا در اقتصاد ایران پدیده‌ی فساد ماندگار شده و هر روز در جایی رخ می‌نمایاند؟

 

فساد برای سوءاستفاده‌گران روز به‌روز سهل‌تر می‌شود. وقتی نظارت نیست و دستگاه‌های اجرایی،‌ مخصوصا برخی نهادها که به‌ قانون هم پاسخگو نیستند،‌ می‌دانند در صورت سوء‌استفاده تهدیدی متوجه‌شان نخواهد شد، طبیعی است که فساد رواج پیدا می‌کند و همانطور که شما به درستی اشاره کردید، سوءاستفاده برای سوءاستفاده‌گران روز به‌روز سهل‌تر می‌شود. 

با این توضیح که نظارت امری ساده نیست و باید به‌شکل شبکه‌ای باشد. یعنی از پایین شروع و به لایه‌های بالایی برسد. 

 

این نوع نظارت خیلی سخت است که در سیستم اجرایی کشور اعمال نمی‌شود؟

 

یک سیستم نمی‌تواند نظارت را امری دشوار بداند و بگوید، ابزار لازم را برای این امر در اختیار ندارد. متاسفانه در ایران به‌حدی این مهم مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد که فاجعه‌ای مثل اختلاس ۹۳ هزار میلیارد تومانی در فولاد مبارکه پیش می‌آید. وقتی در یک پرونده‌ای ۵۴ نفر دست در دست هم داده و با همکاری فاسدانه با یکدیگر اختلاسی با ۱۲ صفر انجام داده است، می‌توان گفت، خیال‌شان از هر لحاظ راحت بود و می‌دانستند کارهای‌شان به‌چشم نمی‌آید.

 

فساد یک پدیده مذموم اجتماعی است یا فردی؟

 

اینکه سیستم نظارتی در ایران ضعیف است، مساله‌ای است که بر هیچ‌کس پوشیده نیست و به‌همین دلیل هم می‌توان آن را پدیده‌ای اجتماعی و هم پدیده‌ای فردی دانست. ببینید! مقایسه در ذات انسان است. وقتی یک‌ مدیری مثلا ۱۰ میلیون می‌گیرد و هزینه‌هایش بیشتر از درآمدش می‌شود، هیچ‌کس نیست که بگوید، شمایی که مدیر عادی هستی چطور این همه هزینه‌ داری؟ اساسا فساد آشکار است و افراد بدون نگرانی از قضاوت عمومی هزینه‌های بالایی در زندگی‌شان دارند و در حالی که درآمد ناشی از سوءاستفاده‌شان ثابت و بیّن است، کسی کاری ندارد و سوالی هم نمی‌پرسد. معلوم است، آن فرد همچنان به‌تلاش‌های سوء خود ادامه می‌دهد و روز به‌روز از تمکین مالی بیشتری برخوردار می‌شود.

 

آیا می‌توان گفت، قبح فساد شکسته است؟

 

بله. یادم می‌آید، اوایل دهه هفتاد خبر فساد ۱۲۳ میلیاردی مثل توپ در جامعه پیچید. یادم می‌آید،‌ وقتی در کلاس این خبر را دادم، مغز دانشجوها سوت کشید. اما آقای سیف که در آن روزها بانک‌ صادراتی بود، به‌جای اینکه واکنشی از سیستم ببیند،‌ از جایی به‌جای دیگر منتقل شد و بعدها حتی رئیس بانک‌ مرکزی هم شد. در واقع وقتی سیستم به‌ یک مدیر که در محل ماموریتش فساد رخ داده، پر و بال می‌دهد معنی‌اش چیزی جز این نیست که قبح فساد شکسته است. به‌طوریکه وقتی در سال ۹۰ خبر اختلاس سه‌هزار میلیارد تومانی پخش شد، مردم چند ماه درباره‌اش حرف می‌زدند و نشریات هم درباره این موضوع بسیار تعجب‌برانگیز گزارش، مصاحبه و تحلیل‌های زیادی کار کردند. اما امروز شاهد هستیم، بحث فساد ۹۳ هزار میلیاردی بعد از چند روز لابه‌لای اخبار به فراموشی سپرده می‌شود. چون مردم با این موضوع کنار ‌آمده‌اند که در کشوری زندگی می‌کنند که نهادها و دستگاه‌هایش آلوده به فساد هستند.

 

«مردم با این موضوع کنار ‌آمده‌اند که در کشوری زندگی می‌کنند که نهادها و دستگاه‌هایش آلوده به فساد هستند» این خیلی خطرناک و ‌آسیب‌رسان است.

 

بله! مردم وقتی به این نتیجه برسند، دیگر برای‌شان امیدی به اصلاح مشکلات اقتصادی نمی‌ماند. همچنین اعتمادشان به مسئولان به‌حد زیادی کمرنگ می‌شود. با این توضیح که بی‌اعتمادی عمومی به‌تنهایی می‌‌تواند به‌قدر فساد هزینه‌ساز باشد. مثلا در انتخابات رغبتی برای رای دادن نداشته باشند و آن‌هایی که امکانش را دارند، به‌فکر مهاجرت می‌افتند.

 

درک هزینه‌سازی این حالت دشوار نیست. علت بی‌توجهی سیستم به فسادزدایی را در چه چیزی می‌بینید؟

 

وقتی همه امور سیاسی می‌شود و سیاسی‌کاری را اولویت می‌دانیم،‌ نتیجه‌اش این خواهد شد که در شرایط تنگنای اقتصادی، گروهی با تکیه بر جایگاه و پایگاه سیاسی می‌توانند سوءاستفاده‌های آنچنانی را انجام بدهند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد.

همین چند روز پیش آقای تاج با پرونده باز قضایی با حمایت‌های پشت پرده در مجمع انتخاباتی فدارسیون با رای زیادی رئیس ‌فدراسیون مهمی مثل فوتبال می‌شود. من شناختی از آقای تاج ندارم، اما می‌دانم در موضوع پرونده یک‌ مربی خارجی سوال‌های زیادی را باید پاسخ بدهد. شما در حالی از بی‌توجهی سیستم تعجب می‌کنید که خودِ سیستم فساد است. یعنی به‌جای مقابله با فساد، عاملین فساد جابه‌جا می‌شوند و سوءاستفاده‌گران، سوءاستفاده را در جای جدیدی انجام می‌دهند. شرح این شرایط نشان می‌دهد، اگر با اختلاس ۱۲۳ میلیاردی برخوردی صحیح می‌شد، الان خبر فساد ۹۳ هزار میلیاردی به‌گوش نمی‌رسید.

 

نهادهای غیرپاسخگو چه سهمی در گسترش فساد دارند؟

 

اینکه یک‌جایی از بودجه بیت‌المال ارتزاق کند، در قبال هزینه‌کردهایش به‌قانون پاسخگو نباشد، به‌خودی خود فسادزا است. یعنی مجلس به‌عنوان نهاد نظارتی می‌تواند دستگاه‌های دولتی و نهادهای خدماتی را مورد سوال قرار بدهد و آن‌ها هم باید پاسخگو باشند. اما در ایران نهادهایی هستند که رئیس‌ و اعضای‌شان انتخاب نمی‌شوند و انتصابی هستند و قانون از آن‌ها نخواسته است، در قبال هزینه‌کرد و حتی تصمیم‌گیری‌های‌شان پاسخگو باشند.

 

مشکل چطور حل می‌شود؟ نمی‌شود که‌ دست روی دست گذاشت.

 

تا زمانیکه به‌جای مقابله با فساد، فقط مبارزه با مفسد را در دستور کار قرار می‌دهیم و همچنین تا زمانیکه بیت‌المال در اختیار نهادهای انتصابی و غیرپاسخگو قرار می‌گیرد، آش‌ همین‌ آش است و کاسه‌، همین کاسه! یعنی تا زمانیکه اصلاح‌ ساختاری را لازم ندانیم و به با مصلحت‌سنجی‌های بی‌مورد روند هزینه‌ساز کنونی را ادامه بدهیم، فساد نه‌تنها ریشه‌کن‌ نخواهد شد، بلکه اوضاع بدتر هم خواهد شد.

 

یعنی فساد در ایران مانا خواهد بود؟

 

اینکه فساد چقدر بد است و چه ضررهایی دارد، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. با این حال، بنا دلایلی که بر هیچ‌کس روشن نیست، گویی سیستم هنوز اراده‌ای برای مقابله با فساد و فسادخواهان ندارد.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها