مدارس دولتی کمترین قبولی کنکور را دارند؛
کنکور بزرگترین نماد تبعیض در ایران!
ما در کتب درسی و سیستم آموزشی نمیتوانیم بچهها را به اندازه ۵۰ درصد امتیازات کنکور آموزش دهیم. بین 40 داوطلب برتر کنکور امسال، تنها 2 نفر یکی در مدرسه دولتی و دیگری در مدرسه نیمهدولتی درس خوانده بودند. اولین شرط عدالت که داشتن فرصتهای برابر رشد است رخ نمیدهد. یعنی هرکسی با خانواده دارای توانمندی مالی، مدرسه بهتر میرود، رشتههای بهتر میخواند.
کنکور بزرگترین نماد تبعیض در ایران است. این جمله بزرگنمایی نشده بلکه نوک کوه یخ را نشان میدهد.
برای استدلال در این بحث به سخنان و تحقیقات چهرههای متخصص اشاره میکنیم.
احمد میدری معاون رفاه و تامین اجتماعی وزارت کار در دولت روحانی یکی از کارشناسان حوزه فقر و فقرزدایی است که در سال ۹۹ درباره آسیبهای کنکور و تعارض منافع در این حیطه گفته است:
«۳۰ سال قبل یعنی ۱۳۷۲ اصلا مؤسسه x و y، وجود داشت؟ مگر آن موقع بچه ها در کنکور شرکت نمی کردند؟ شما در دوره ابتدایی و متوسطه، کتاب کمک درسی داشتید؟ این اقدامات هدایت شده است و تقریبا یک جرم میشود و یک کار پلیسی و قضایی میخواهد و معتقدم باید آن را برداریم. این کار نه بودجه می خواهد و نه کار بلند مدت است. درست که سازمان سنجش وابسته به وزارت علوم است اما یک طرفش آموزش وپرورش است.»
معاون وزارت کار دولت یازدهم و دوازدهم در ادامه توضیح داده: «دانش آموزان دیپلم گرفته از آموزش و پرورش کشور به سمت کنکور می روند و این نمرات را می گیرند و حاکی از این است که ما در کتب درسی و سیستم آموزشی نمی توانیم بچه ها را به اندازه ۵۰ درصد امتیازات کنکور آموزش دهیم.»
میدری افزود: آقای آخوندی وزیر مسکن سابق می خواست بحث تعارض منافع را در وزارتخانه اش حل کند اما کارش به صحن مجلس و دیوان عدالت اداری کشور کشید و گروه های ذی نفع، وی را مجبور به عقب نشینی کردند و اجازه ندادند که مسئله تعارض منافع در وزارت مسکن حل شود.
وی با بیان اینکه اجرای قانون تعارض منافع در وزارت آموزش و پرورش، فکر می کنم به خاطر شرافت و روحیه اخلاقی که در معلمان هست، صورت گرفته و حتما اراده آقای حاجی میرزایی و تیمش بوده است گفت: یک شیفتی در طول زمان داریم که کارها را به بخش خصوصی واگذار می کنیم و در کنار اینکه برون سپاری می کنیم و می خواهیم مدارس غیردولتی داشته باشیم، مقررات لازم برای آنها تصویب نمی شود؛ وقتی می گوییم کارکنان آموزش و پرورش در اخذ مجوز، مقدم هستند، پس این افراد طبق مقررات ورود کردند و حالا این مقررات تغییر کرده است؛ چون موانع قانونی نداریم، اگر این افراد به دیوان عدالت اداری شکایت کنند، می توانند حکم برگشت بگیرند.
میدری افزود: شهریور امسال، یک دانش آموز پس از آزمون کنکور، خودکشی کرد؛ این اولین بار نیست و بارها خودکشی دانشآموزان شنیده شده است؛ اگر شما در اینترنت کنکور و افسردگی را جست و جو کنید، می بینید، مطالب زیادی هست. حتی در موسسات کنکوری x و y هم یک بخشی به افسردگی و کنکور اختصاص دارد؛ فکر می کنم باید اقدامات سیستماتیک کنیم؛ وزارت آموزش و پرورش بخشی از درآمد مؤسسات آموزشی را می گرفت که این درآمدها زیاد نیست اما تعارض منافع سازمانی ایجاد می کند؛ اگر سازمانی بخشی از درآمدش از کسانی باشد که بر آنها باید نظارت کند، مصداق تعارض منافع است.
اما روزنامه فرهیختگان زیرمجموعه دانشگاه آزاد با تحقیقی بر روی نتایج کنکور سال ۱۴۰۱ در این باره نوشت:
مدارس تیزهوشان و سمپادیها امسال هم توانستهاند گوی سبقت را از دست دیگر دانشآموزان بگیرند و بهنوعی یکهتاز رسیدن به دانشگاههای مطرح کشور شوند.
این موضوع درباره برترینهای کنکور امسال شرایط عجیبتری بهخود گرفته است.
بهطوریکه از بین 40 داوطلب برتر کنکور امسال، تنها 2 نفر یکی در مدرسه دولتی و دیگری در مدرسه نیمهدولتی درس خوانده بودند.
29 داوطلب یا به بیان دیگر 72 درصدی کل رتبههای برتر در مدارس استعدادهای درخشان تحصیل کردهاند.
بعد از آنها، این مدارس غیرانتفاعی هستند که در رتبه دوم قرار دارند و 23 درصد از داوطلبان را برای ماراتن کنکور امسال آماده کردهاند، مدارسی که هزینههای سرسامآور آنها این روزها بر کسی پوشیده نیست و با شرایط اقتصادی امروز، امکان تحصیل در آنها برای بخش قابلتوجهی از خانوادههای غیرممکن است.
مقایسه این آمار با ترکیب مدارس رتبههای برتر سال 99 نشان از رشد سهم سمپادیها دارد. در آن سال دانشآموزان استعدادهای درخشان 67 درصد، غیرانتفاعی 18، نمونه دولتی 10 درصد و دولتیها 5 درصد رتبههای برتر را در اختیار داشتند.
البته باید توجه داشت بررسی سهم مدارس نیازمند نگاه جامعتری در بین رتبههای بیشتری است، برای مثال بررسی رتبههای زیر سههزار اول در پنج گروه ریاضی، انسانی، تجربی، زبان و هنر در سال 99 را که حدود 12 هزار داوطلب را شامل میشد، 37درصد استعداد درخشان، ۲۲درصد نمونهدولتی، ۱۹درصد غیردولتی و ۱۲درصد دولتی بودند، در این میان سهم مدارس هیات امنایی 5.5 درصد و شاهد هم 2درصد بوده است. هرچند با این وجود هم سهم سمپادی در بین رتبههای برتر کنکور بیش از سایر مدارس است.
فرهیختگان در آمار تفکیک شده مناطق جغرافیایی نیز به یافتههای مهمی اشاره میکند.
پنج نفر از دانشآموزان یعنی 13 درصد برترینهای کنکور از مشهد بودهاند که پس از تهران بزرگترین بلوک جغرافیایی قبولیها را دارند. پس از آن اراکیها و تبریزیها مشترکا رتبه بعدی را بهلحاظ جغرافیایی از بررسی رتبههای برتر بهدست میآورند. بروجن، شهربابک، سبزوار و نیشابور چهار شهر دارای رتبههایی هستند که دانشآموزانش با وجود عدم سکونت در مرکز استان موفق به کسب رتبهای از بین یک تا 10 شدند.
سمیه توحیدلو پژوهشگر و جامعه شناس در رشته توئیتی عدالت آموزشی و ضعف بنیه آموزش در ایران را مورد بحث قرار داده:
این جدول مدارس رتبههای اول کنکور را نشان میدهد. کمابیش همین وضع در رتبههای زیر ۱۰۰۰ هم با اندکی تغییر هست. وقتی میگویند ۸۲ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور در دو دهک درآمدی بالا هستند، یعنی آموزش در کشور ما رایگان نیست. یعنی بیعدالتی آموزشی بهشدت گسترش یافته است.
یعنی اولین شرط عدالت که داشتن فرصتهای برابر رشد است رخ نداده است.
یعنی هرکسی با خانواده دارای توانمندی مالی مدرسه بهتر میرود، رشتههای بهتر میخواند. بیشترین انگیزه برای مهاجرت را نیز داراست.
فرزندان خانوادههای کمدرآمد در بیانگیزگی محض، در بیکیفیتترین شکل تحصیل میکنند.
آموزش عمومی در کشور ما علیرغم تاکید قانون اساسی رایگان نیست، اما عریض و طویلترین سازمان بوروکراتیک دولتی را در اختیار دارد که حتی خلاقیت را از دبیران و مدیران میانیاش سلب کرده است. سیستمی باکمترین انعطاف و ایدئولوژیکترین نوع نگاه در تدوین کتب درسی.
مشکلات عمده جذب معلمین، حقوق معلمین، کیفیت علمی ایشان، تواناییهای ایشان برای پرورش و ... این سازمان را چنان ناکارآمد ساخته که کمترین میزان خلاقیت و انگیزه را در دانشآموزان برجای میگذارد.
برخلاف تصوری که از تیزهوشی و کیفیت تحصیلی دانشآموزان ایرانی شنیده میشود، میانگین نمرات بسیار پایین است.(بخشی از آن بخاطر نوع سنجش و بیشتر بخاطر رویه غلط اموزشی و بیشتر کیفیت بسیار پایین آموزش است)
میانگین نمرات نهایی پایه دوازدهم در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ در رشته های مختلف به قرار زیر است:
ریاضی: ۱۳.۲۱
تجربی: ۱۳.۳۳
انسانی: ۱۱.۳۴
در هیچکدام از رشتههای تحصیلی میانگین نمرات کتبی به ۱۴ نمیرسد.
آزمون بینالمللی و استاندارد تیمز پیشرفت تحصیلی ریاضی و علوم را در پایه ۴ و ۸ میسنجد. در ریاضی پایه چهارم از میان ۵۸ کشور رتبه ۵۰ ، در علوم چهارم از ۵۸ کشور رتبه ۴۸ را داشتهایم. اعداد درپایه هشتم نیز به همین شکل است که نشاندهنده عملکرد بسیار ضعیف تحصیلیست.
حتی در آزمون بینالمللی دیگری که سواد خواندن را میسنجد دانشآموزان ایرانی پایینتر از متوسط نمره گرفتهاند و ایران جزو کشورهای پایین جدول در این معیار است.
توجه به آمار ثبتنام کنندگان کنکور امسال ازمنظر رشته تحصیلی و قِلت عدد رشتههای ریاضی هم خود زنگ خطری برای توسعه کشور است.
اوضاع اقتصادی خانوادهها، شرایط اجتماعی و شرایط روحی آحاد مردم ایران، خود میتواند گواه انواع دیگر آسیبها در بین دانشآموزان باشد. دانشآموزانی که نه در خلاقیت، نه در اخلاق انسانی و نه در کنشگری اجتماعی پرورش نمییابند. درواقع جز محفوظات غیر جذاب و جهتدار درس زندگی نمیگیرند.
نمیشود از آینده ایران گفت، نمیشود از عدالت اجتماعی و کاستن از نابرابری حرف زد، نمیشود دنبال توسعه بود، نمیشود دنبال خودکفایی و رشد تولید در مرزهای ملی گشت، نمیشود به دنبال آرامش روحی و زندگی انسانی و اخلاقی در کشور بود؛ اما به مقوله عدالت آموزشی توجه نکرد.
ارسال نظر