چین قدرت بزرگ دوران پساکرونا خواهد بود
قدیر گلکاریان میگوید غالب تحلیلگران اپیدمی کرونا و کشتار و تخریب آن را جنگ جهانی سوم خوانده اند. فرصت اندوزی چین در جذبِ سهامِ سقوط کرده، چین را قدرت بزرگ اقتصادی پساکرونا خواهد نمود. نگاه ویژه به همبستگی جهانی عوض شده و تحریم های آمریکا علیه ایران حتی در کنگره و سنا نیز حامی ندارد.
"قدیر گلکاریان" مدرس روابط بین الملل و رئیس مرکز مطالعات اوراسیا در دانشگاه نییر ایست قبرس، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی است. او متولد تبریز بوده و در سال ۷۹ مؤسسه آموزش زبان، تحقیقات کاربردی ترکی استانبولی محق را در ایران تأسیس کرد که طی سالهای اخیر این موسسه به انستیتوی مطالعات بومشناسی محق تبدیل شده است. با دکتر گلکاریان درباره بلوکبندیهای قدرتهای جهانی در آینده پس از کرونا و چگونگی حفظ منافع ملی ایران در مقابل این بلوکها گفتگو کردیم:
شیوع اپیدمی، تغییراتی را در توازن قوا و بلوکبندیهای جهان به دنبال خواهد داشت، عمدهترین این تغییرات در حوزه بینالملل را چه میدانید؟
همانطور که مشخص است شیوع پاندمی کرونا علیرغم اینکه تأثیرات اجتماعی- فرهنگی خود را گذاشته است، بیش از هر چیزی در ساحه اقتصاد و سیاست اثر ماندگار خود را نشان میدهد. طبیعتاً برای درک تأثیرات کرونا ویروس در ایجاد تحولات و تغییرات لازم در موازنههای قدرتی در جهان بایستی از منظر اقتصاد سیاسی به موضوع پرداخت. زیرا همانطور که میدانیم دهههای اخیر شاهد بزرگترین تحولات در سریعترین ایام بوده که تمام آنها حاصل سیاستگذاریهایی بوده که از سوی قدرتهای جهان بر اساس اجرای طرحهای میانمدت و درازمدت برای رسیدن به منافع ملی و بینالمللی به منصه ظهور رسیده است. به ویژه رقابت شدید میان چین و ایالات متحده دستخوش تظاهر پارامترهای برگرفته از اقتصاد سیاسی بوده است. همانطور که میدانیم در شرایط فعلی جهان اقتصاد محور اصلی تعیین کننده دیپلماسی بوده و در این بین کشورهای گروه ۲۰ و نمایش بازیهای اقتصادی آنها برای رسیدن به منافع سیاسی و همچنین به صورت بالعکس اجرای دیپلماسی منتج به منافع اقتصادی از جمله نمونههای بارز به شمار میرود. در این میان سه ناحیه رقابتی، یعنی اروپا، چین و ایالات متحده بیش از بقیه کشورها مانند هند و برزیل و ... بیش از هر کشور دیگری متأثر از اپیدمی کرونا خواهند شد. آینده اروپا و چین و همچنین رقابت انتخاباتی ایالات متحده و نتیجه برگرفته از آن خواهد توانست شرایط جدیدی را بعد از کرونا در پیش روی ما قرار دهد. همانطور که میدانیم سیاستگذاران مهم در سطح بینالمللی بروز کرونا را جنگ جهانی تلقی مینمایند. بحران کنونی و نتایج پساکرونا در واقع آغاز تغییرات و تحولات لازم در اقتصاد سیاسی و تغییر بلوکبندی در این زمینه خواهد بود. کرونا ویروس توانسته است در شرایط فعلی با پاسیفیزه کردن بخشهای عمده اقتصادی اعم از تولید، توزیع و خدمات تأثیر منفی بر ساختار قدرت بگذارد و حتی سیاست جهانی شدن را دستخوش تغییرات جدی قرار داده است. در دوران پساکرونا اندک پارامترهای موجود در پدیده جهانی شدن خواهد توانست نقشی تعیین کننده در توازن قوا داشته باشد. شرایط کنونی نشان میدهد که در جنگ اقتصادی حاصل از اپیدمی کرونا به جای بسیج ملی یا منطقهای نه برای تولید انبوه توانمندیهای دفاعی و نظامی است که بسیج همگانی ملی، منطقه ای و جهانی برای مقابله با اپیدمی و محافظت و مراقبت از آن برای حفظ سرمایه های انسانی، مالی، پولی کشورهاست. یعنی شرایط کرونا باعث شده است که نگاه ویژه به همبستگی جهانی داشته باشیم. آزمون شرایط کرونایی باعث شده و میشود که تعریف از دشمن و رقیب به گونهای دیگر معنا یابد. از این رو سیاستهای آمریکا علیه ایران در اعمال تحریمها نه تنها در صحنه جهانی در حال رنگ باختن است که در داخل آمریکا و حتی مجالس کنگره و سنا نیز به چالش جدی تبدیل شده است. به عبارتی روشنتر تضمین اصلاحات پایدار سیاسی و دیپلماتیک در شرایط کنونی خواهد توانست ضمن توفق در جنگ بیولوژیکی شرایط لازم را در تحولات سیاسی و به ظهور رساندن عوامل قدرتمند در تغییر موازنههای قدرتی اعم از اقتصاد و سیاست را رقم خواهد زد. اتحادیه اروپا ثمرات واقعی مدیریت بحران زمان جنگ را بعد از جنگ جهانی دوم و سیر تحولات بعد از آن دید. سیاستهای مورد قبول اتحادیه اروپا به معنای مقابله با آسیبهای رکود بزرگ بوده است و تا به امروز جنگهای رقابتی خود را در حوزههای مختلف غالباً به صورت کلیشهای برای تأمین منافع اتحادیه اجرا کرده است. سیاست گاهی به نعل و گاهی به میخ در برابر ایران نیز ناشی از همین نگرش است. در شرایطی که اتحادیه اروپا با برگزیت انس نگرفته بود، با بحران کرونا مواجه شده و امروز فرانسه و آلمان خود را در برابر جنگ اقتصادی حاصل از کرونا ویروس، قربانی میدانند. اخراج افراد از مشاغل مختلف و رکود اقتصادی و افزایش سطح بیکاری باعث شده است که سوالات زیادی در میان رهبران اروپایی ایجاد شود و عدم توان مقابله با کرونا در بسیج همگانی میان اتحادیه اروپا و حتی کنترل و مسدود کردن مرزها (مجارستان) رنگ حنای اتحادیه را بیاثر کرده است. آمریکا با تمام ابهت در برابر ایپدمی عاجز مانده و نشان میدهد که جهان سرمایهداری در چنین شرایطی توان مقابله را ندارد. کاهش ارزش سهام و برهم خوردن ترازهای بازرگانی عموماً کشورهای قدرتمند را دچار تغییرات و نگرش جدیدی کرده است. ماحصل این نکته نظر میتواند این باشد که فرصت اندوزی چین در جذب سهام سقوط کرده و توانمندسازی و غنای اقتصاد آن کشور در شرایط کنونی که سیاستش در جنگ بیولوژیکی ساکت نمانده، نشان میدهد که قدرت بزرگ اقتصادی پساکرونا چین خواهد بود. باید بدانیم هر چه استثنائات حاصل از کرونا طولانیتر شود، فرصتهای زیادی برای کشورهای دیگر و گروههای فرعی قدرت در جهان هم فراهم خواهد شد. کشورمان از جمله آنهاست که در هفتههای اخیر نگاه به ایران تحریم شده دگرگون شده است. به نظر میرسد کشورهای اتحادیه اروپا به درجهای برسند که شرایط سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ را درک کنند و آن زمان موجب تغییر سیاستهای آنها با سایر کشورها خواهیم شد. دیگر پیمان آتلانتیک میان اروپا و آمریکا به مانند امروز معنا نخواهد داشت. چالشی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم، بسیج کار و منابع بلااستفاده در بخش۶های خاص، تغییر زندگی آینده و توقف برخی جناح بندیهای منطقهای است که فرصتها را برای سیاستهای نئولیبرالی فراهم خواهد ساخت. به نظر میرسد دیگر سیاستهای مبتنی بر تئوری رئالیستی و ایدهآلیستی در روابط بین الملل چندان نمادی از خود نشان ندهد و کشورهای جهان دوران طولانی را صرفاً برای ترمیم خواهند گذراند و این ترمیم جز توسعه روابط و بازنگری به دیپلماسی ممکن نخواهد بود. کرونا ویروس اقتصاد جهانی قرن بیست و یکم را با چالشی جدی مواجه کرده و زمینه را برای ترسیم تابلوی قدرت در سیاست منطقهای و بین المللی را فراهم ساخته است.
ارزیابی شما از ایران در جهانِ پس از کرونا، چگونه است؟
با توجه به شرایطی که در سایه کرونا در سطح بینالمللی به وقوع پیوسته است، طبیعتاً کشورمان نیز به دور از شرایط پساکرونا نخواهد بود. همانطور که بیان شد، نگرش کلی کشورها به مسایل اقتصادی، بازگشت به قدرت اقتصادی در تعیین موازنهها، داشتن برتری سیاسی در تثبیت هژمونی از جمله مواردی است که برای بقای تمامی کشورهای قدرتمند مطرح خواهد بود. از این رو وضعیت فعلی چنان شده که کشورهای اطراف ایران و حتی برخی از کشورهایی که به نوعی به عنوان مقصد اهداف سیاسی و اقتصادی قدرتهای جهانی بود در دوران کرونا قابلیت و توان خود را از دست دادهاند و یا در حال از دست دادن هستند. امروز شاهد کشورهایی هستیم که برای دشمنان و یا رقبای خود کمکهای انسانی جهت مقابله با کرونا ارسال میدارند. قطر و ترکیه نمونه بارزی از آنهاست. به طوری که ترکیه با وجود تنش با رژیم صهیونیستی اقدام به ارسال محموله بهداشتی و درمانی به آن کشور کرده است. در همین افق سیاسی، شاهد هستیم که برخی از کشورهای متخاصم در ردیف مدافعان ایران قرار گرفته است. برخی هم که در دوران تحریم همگام ایاالات متحده بوده اند اکنون در تلاش برای تأمین نیازهای دارویی، درمانی و بهداشتی مردم ایران هستند که سوئیس و کره جنوبی از جمله آنهاست. اینها الگوهای اولیه ای هستند که نشان میدهد در شرایط بحران جهانی و بین المللی دیگر نگرش خصمانه و رقابتی معنایی ندارد. همانطور که بیان کردم، ادامه طولانی مدت شرایط اپیدمی هر چند نگران کننده است، ولی خواهد توانست فرصتهای باقیمانده برای پساکرونا را برای ایران تضمین کننده افقهای روشن و امیدوارانه در تغییر سیاستهای منطقه ای و بین المللی باشد. به شرطی که جهان همان اندازه که در تغییر روند دیپلماسی تغییراتی را بر خود تعریف شده خواهد داشت، سیاسیون ما نیز نگرش درست و منطقی در روابط بین الملل و ایجاد بسترهای تعامل و بعضاً تساهل را فراهم بیاورند.
شرایط کرونا نشان داد که سیاستهای رادیکالی و رفتار محافظه کارانه اثری ماندگار و ضمانت بخش ندارد. خواه برای کشورهای قدرتمند، خواه برای کشورهای دیگر.
با توجه به تاثیر جدی کرونا بر اقتصادهای در حال توسعه، کدامیک از همسایگان ما موقعیت بهتر و ثبات بیشتری دارند؟
در میان کشورهای همجوار آن دسته از کشورهایی که در شرایط کنونی دارای اقتصادی متکی بر درآمدهای بخش خدماتی و توزیعی و به دور از تولید مادر هستند طبیعتاً در اثنای وجود کرونا بیش از هر کشوری صدمه خواهند دید. از این میان ترکیه نمونه بارزی است که بیش از ۷۰ درصد اقتصادی آن کشور متکی به درآمدهای ناشی از خدمات گردشگری و بخشهای وابسته به آن بوده است. ترکیه بودجه سال جاری خود را با احتساب هر دلار برابر با 6.11 لیر در نظر گرفته است. حال آنکه امروز هر دلار بالای 6.70 لیر است. میزان هزینههای در نظر گرفته شده در سال 2020 به میزان 1 تریلیون و 95.5 میلیارد لیر بوده که درآمدهای آن نیز از محل مالیاتها و مالیات ارزش افزوده جمعاً 956.6 میلیارد لیر به اضافه 784.6 میلیارد لیر محاسبه شده است. در شرایط فعلی حاصل از کرونا نه تنها نرخ مالیاتها کاهش یافته که نرخ ارزش افزوده نیز به 1 درصد کاهش نشان میدهد. از این رو اگر این روند چند ماهی به طول بینجامد و سازمانها و نهادها و موسسات به تعطیلی خود ادامه دهند و امکان بازگشت مالیات و درآمدهای دیگر مقدور نباشد و در عوض هزینههای ناخواسته افزایش یابد، یقیناً در کنار کسری بودجه 139 میلیارد لیری، اقتصاد و به تبع آن قدرت مانور سیاسی ترکیه در اهداف خود در همه زمینهها با رکود مواجه خواهد کرد.
در عوض کشورهایی نظیر جمهوری آذربایجان، عراق، به دلیل کمتر متکی بودن به درآمدهای جنبی تقریباً راحتتر خواهند توانست مرحله کرونا را سپری نمایند.
در این بین کشورهای عربی با تمهیداتی که برای کنترل داشتهاند و میزان ذخیره ارزی و پشتوانههای دیگر نزد بانک مرکزی، آنها هم چندان دشواری نخواهند داشت.
آیا میتوان تهدید ویروس کرونا را به فرصت تبدیل کرد؟
یقیناً همینطور است. همانطور که بیان کردم کرونا آزمایش ملی- دولتی بوده است. همانگونه که قدرت مکانیزمهای اجرایی و پشتوانه ملی هر کشوری در عبور از بحران به محک کشیده است، میزان همبستگی ملی را بر اساس ارزشهای دولتگرایی و فرهنگ دولت- ملت را هم به بوته آزمایش کشانده است. در این گیرودار به نظر میرسد که مسئولین کشور به خوبی دریافتهاند که وجود فاصله و شکاف میان دولت و ملت میتواند صدمات جبرانناپذیری را پدید بیاورد. در آغاز بحران به نظر همانگونه که تصور میشد پنهانکاریهایی در بروز بحران صورت گرفته، شاهد عناد و لجاجت روانی جامعه نسبت به تصمیمات دولت بودیم. ولی صداقت رفتاری و عملکردی دولت در طول این ایام موجب همت و غیرت همگانی در بسیج نیروهای مردمی جهت عبور از بحران و فائق آمدن بر مشکلات معیشتی مردم شد. این موهبتی عظیم است که نمونه آن را در سالهای دوران دفاع مقدس شاهد بودهایم و انگار تاریخ بار دیگر ورق آن دوران را پیش روی همگان باز کرد. اگر دولت بعد از این بتواند به خواستههای مشروع ملت پاسخگو باشد. نگاهی نه از فراز که همردیف و همدرک با ملت داشته باشد، توجیهات لازم و منطقی را در بکارگیری مکانیزمهای کنترل اجتماعی در قبال ملت داشته باشد، صداقت رفتاری، گفتاری، پنداری را نسبت به حساسیتهای ملی و قشری در کنار ارزشهای مذهبی داشته باشد همیشه شاهد رنگین کمانی از وحدت ملی را شاهد خواهیم بود و آزمونهای فراتر از کرونا را نیز پشت سر خواهیم نهاد. در نگاه دیگر میتوان چنین بیان کرد که در سیاستهای کلان خارجی نیز شاهد یک سری نگرشها و رفتارهای غیرقابل انتظاری شدیم که ما را در بازبینی توسعه سیاسی در خارج از مرزها به بازنگری سوق میدهد. عدم تغییر دیدگاههای سیاسی -عقیدتی برخی از کشورها خط مقاومت همانطور که برای همه کشورها نشان داد، ترجیح خودشان بوده و چندان فاکتورهای نیابتی ایران نبودهاند، کشورمان نیز یقیناً به این واقف شده است که ادامه مبارزه بدون توان مالی و یا پشتوانه سیاسی با برقراری دیپلماسی منطقی مقدور است. جهان انگار در شرایط کنونی به دور از سیاست به حیات خود ادامه میدهد، اما سیاست در مسیر خود در حرکت است. چه شایسته خواهد بود که سیاستهای آتی پساکرونا نیز بر اساس تعقل ادامه یابد و فرصتهایی که بعد از تغییر نگاه کشورهای اروپایی، چین و روسیه و حتی متحدان در منطقه فراهم خواهد شد به خوبی به استفاده کرد. ایران با پتانسیلهای لازم انسانی، منابع زیرزمینی، موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی خود در دوران پساکرونا خواهد توانست هدف مهمی برای رقبای دیرین قدرت در جهان جهت احیا و ترمیم صدمات ناشی از اپیدمی کرونا برشمرده شود. از این رو فرصت سازی منطقی به نظر میرسد.
از آنجا که دوستی و دشمنی در حوزه بین الملل بر مبنای منافع ملی تعریف میشود، دوستان و دشمنان ما در آینده نزدیک کدام کشورها هستند؟ آیا تقویت ارتباط با چین و روسیه را شرط بندی روی اسب برنده میدانید؟
همانطور که میدانیم در حوزه بین الملل دوست و دشمن دائمی معنایی ندارد. به مثابه همین دوستیها و خصومتها غالباً در راستای تأمین متقابل منافع بین المللی و ملی است. بدیهی است که تظاهر روابط دوستانه و یا خصمانه نیز منبعث از رفتار هر کشوری و در عوض زیادهخواهی کشور دیگری است. علم سیاست از زمانی که مفهوم روابط بین الملل را پذیرفته و به عنوان یکی از پایههای اصلی در میان کشورها اهمیت یافته است، دیگر مفهوم قدرت، امنیت، هویت در عصر کنونی معنای یکصد سال پیش را ندارد. تحول پارادایمی در میان این مفاهیم بخصوص در عصر جهانی شدن به وجود آمده است. هر چند جمهوری اسلامی ایران در میان این سه رکن اصلی تعریفی خاص دارد ولی به نظر میرسد که در طول چهار دهه گذشته پیوسته دچار چالشهای درون زا و برون زا در روابط بینالملل شده است. میدانیم که علم روابط بین الملل به روابط میان کشورها و سازمانهای دولتی و غیردولتی آنها نگاه میکند. گسترش ابعاد روابط بین کشورها در همه ابعاد میتواند بر قدرت مورد نیاز کشورها و دولتهای برآمده از ملت بیفزاید. لذا ما به عنوان کشوری مهم که در مختص جغرافیایی ترانس قفقاز و جاده ابریشم هستیم دارای امتیازات ویژه و بسیار نادری میباشیم که این موهبت نصیب هر کشوری نشده است. داشتن بنادر آبی، مسیرهای ترانزینی، اهمیت تأمین امنیت جهانی از مهمترین وجوه کشورمان است. اگر بدانیم که همه کشورها نیز دارای منافعی هستند و کیکی که در میان نهاده شده هر کسی حق برداشت منطقی از آن را دارند، آن زمان تشخیص دوست و دشمن بسیار سهلتر خواهد بود. در دوران پساکرونا که شاهد تغییراتی متفاوت از شرایط پدیده جهانی شدن خواهیم بود، اگر درک منطقی از حق السهم کیک موجود داشته باشیم، آن زمان شاید رقبای کنونی به کشورهای متحد ما تبدیل شوند. خوشبختانه در میان کشورهای همجوار ما دشمنانی نداریم. حتی اگر عربستان و امارات و بحرین را دشمن فرض کنیم به نظر برداشتی خطاآمیز است. آنها رقبای منطقهای ما هستند که همه به دلیل عدم شناخت یکدیگر از سهم موجود به شرایط خصمانه در آمدهاند. از این رو تعدیل برخی دیدگاههای منطقی پس از کرونا که یقیناً در ایالات متحده هم اتفاق خواهد افتاد، آن زمان تحولات عمدهای در منطقه رخ داده و احساس آرامشی نسبی خواهیم داشت. فراموش نکنیم که کشورهای شمالی ما مهمترین متحدان ما میتوانند باشد.
ذاتاً ترکیه و پاکستان و عراق اهمیت ویژهای در گروه دوستان دارند که نباید اهمال کرد. اما در رابطه با چین باید گفت که یکی از عمدهترین متحدان ایران است. این کشور به عنوان یک قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی در صحنه جهانی است و در دوران پساکرونا هم قدرتمندتر خواهد شد. همانگونه که ما دنبال قدرت و کسب منافع هستیم، چینیها هم دنبال همین هستند. دولت چین در دهههای اخیر در موارد بسیار حیاتی در حمایت از ایران برخاسته و موجب عبور از بحران شده است. در طول دوران دفاع مقدس پشتوانه نظامی و تسلیحاتی داشته، کشوری کلیدی در صادرات و واردات محصولات مختلف با ایران بوده، در دوران تحریم به شجاعت تمام در عدم رعایت خواستههای آمریکا عمل کرده، در پرونده هستهای مطرح شده در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی بسیار مثمرثمر و به موقع عمل کرده و مهمتر از همه همواره در رأی گیریهای مطرح شده در شورای امنیت به نفع ایران رأی داده است. از این رو روابط ایران و چین را معقول و توأم با درایت سیاسی میدانم و به قول شما شرطبندی بر روی اسب برنده تلقی میکنم. وزنه چین در سیاست اقتصادی و روابط بین الملل غیر قابل انکار است و بایستی چنان عمل شود که این روابط بدون صدمه و خدشه تداوم داشته باشد. البته این را نیز عرض کنم که الگوی روابط ما با چین با سایر کشورها نیز میتواند چاره بسیاری از تنشها باشد. همانگونه که در برخی موارد معلوم و مشهود مسامحه و معامله لازم با چین داشتهایم، میتوانیم با همه کشورهای جهان داشته باشیم و این قدرت ما را نشان خواهد داد نه سازش و محکومیت و ضعف را.
ارسال نظر