جایگاه ایران در رقابت چین و آمریکا
روحالله سوری
روزنامهنگار
در این موضوع که چین رقیب اصلی آمریکا در قرن پیش رو میباشد شاید نتوان تردید زیادی وارد کرد. برخی تحلیلگران با توجه به تحولات اخیر و جنگ روسیه علیه اوکراین از وقوع جنگ سرد جدیدی بین آمریکا و اروپا از یک سو، و چین و روسیه از سوی دیگر در آیندهای نزدیک خبر میدهند و در این میان برخی حتی بر این عقیدهاند که چنین جنگی از همین حالا آغاز شده است. در ایران نیز طی سالهای اخیر این ایده که بتدریج شاهد جابجایی قدرت در سطح نظام بین الملل از غرب به سمت شرق میباشیم به شدت رواج پیدا کرده است. ایده مذکور بطور خاص جایگاه ویژهای در میان سیاستگذاران پیدا نموده به همین خاطر نیز نزد حامیان رابطه با چین اتخاذ سیاست نگاه به شرق نیازی ضروری و متاثر از تحلیل دقیق تحولات آتی نظام بین الملل پنداشته میشود. جدای از درستی یا نادرستی چنین تحلیلی، اگر بر این عقیده باشیم که نوع جدیدی از جنگ سرد و بلوک بندی میان آمریکا با چین و روسیه در حال شکلگیری است سوالی که باید پرسید این است که جایگاه ایران در این رقابت چه میتواند باشد؟
به نظر میرسد نگاه ایران به چین در بازی خود با غرب بر چند موضوع اصلی شامل؛ جبران قطع روابط اقتصادی با غرب به دنبال اعمال تحریمهای اقتصادی، کسب حمایت چین از برنامههای هستهای و منطقهای خود و نهایتا تقویت مواضع ضدآمریکایی این کشور تمرکز داشته باشد.
دلایل متعددی را میتوان کنار هم قرار داد که ایران در هیچ یک از موارد گفته شده، قادر به ایجاد موازنه در رابطه میان خود با غرب نخواهد بود. در درجه نخست برخلاف جمهوری اسلامی ایران نگاه چین به رقابت با آمریکا بیشتر و یا لااقل تا کنون یک نگاه اقتصادی است تا رقابتی امنیتی و نظامی و به همین دلیل نیز نمیتوان انتظار داشت که چین به ازای از دست دادن منافع اقتصادی خود که عاملی مهم در رقابت این کشور با آمریکا میباشد حاضر باشد آنطور که برخی در ایران تصور دارند روابط خود با ایران را صرفا بر اساس آنچه ایران آمریکاستیزی عنوان میکند بنا نهد. باید توجه داشت که منافع اقتصادی چین اقتضاء میکند که خلیج فارس به دلیل نقشی که در تامین انرژی مورد نیاز این کشور دارد منطقهای پرتنش و بیثبات نباشد از این لحاظ در صورتی که سیاستهای منطقهای ایران قادر به ایجاد تهدید برای جریان انرژی از خلیج فارس به چین و همچنین به خطر افتادن روابط اقتصادی این کشور با منطقه باشد چین بطور حتم اولویتی در حمایت از سیاستهای منطقهای ایران برای خود در نظر نخواهد گرفت. مولفه تعیین کننده دیگر در آینده روابط ایران و چین پرونده هستهای ایران و سرنوشت مذاکرات آن میباشد. در صورت عدم توافق میان ایران و آمریکا و عدم دستیابی دو طرف به چارچوبی مشخص برای رفع مشکلات، ایالات متحده آمریکا اهرمهای ترغیبی و اجباری متعددی برای کاستن از سطح روابط میان چین و ایران در اختیار خواهد داشت که بطور حتم از آنها استفاده خواهد کرد. از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که چین روابط اقتصادی مهمی با کشورهای منطقه غرب آسیا دارد که بر اساس آن هرگونه گسترش رابطه چین با ایران در شرایط عدم دستیابی به توافقی برای محدود کردن برنامه هستهای و منطقهای ایران میتواند ریسک ایجاد تنش در روابط کشورهای عربی و اسرائیل با چین را به همراه داشته باشد و این چیزی نیست که چین صرفا به خاطر جبهه بندی علیه غرب متمایل به رخ دادن آن باشد.
در مجموع آنچه که در رابطه با جایگاه ایران در بازی چین با آمریکا میتوان بیان کرد این است که به دلیل تفاوت رویکرد دو کشور در نگاه به آمریکا، رابطه با چین همزمان با رابطه تنشآلود با غرب و همسایگان چیز زیادی را عاید اقتصاد و امنیت کشور ما نخواهد کرد و این رابطه نهایتا یک رابطه یک طرفه خواهد بود که در شرایط تحریم بیش از آنکه تامین کننده منافع ما باشد تامین کننده منافع اقتصادی چین خواهد بود.
در واقع رابطه اقتصادی ایران با چین به دلایل حائز اهمیتی همچون تاثیر تحریمهای آمریکا و انزوای اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی، ملاحظات چین در ارتباط با ثبات منطقه خلیج فارس و همچنین نگرانیهای این کشور در روابط خود با کشورهای عربی منطقه و اسرائیل، قادر به برآورده نمودن انتظارات ایران نخواهد بود.
ارسال نظر