دوراهیِ طالبان و احمد مسعود
سیدقائم موسوی/ تحلیلگر سیاسی
اگر چه نشانها و گمانهزنیهایِ زیادی پیرامون چگونگی سقوطِ برق آسای افغانستان در عبایِ طالبان هویداست اما جنبههای فراوانی از آن نیز صرفاً با گذر زمان آشکار خواهند شد. همین امر تا مدتهای مدیدی مسئلهی افغانستان را تبدیل به معمایی خواهد کرد. آنچه پیچیدگیِ معما را افزون کرده، جغرافیایی بنام درهٔ پنجشیر است.
اینکه رایزنیها و مذاکرات پنهان و آشکار پیرامون منظومهٔ فعل و انفعالات قدرت، چگونه شامل این نقطه نشده، گذشته از ابعاد عمدی-سهوی آن، همسایهها و بهویژه جمهوری اسلامی را در محذورات جدیدی گذاشته است.
معمولا با تغییر هیئت حاکمه در کشوری، سایر کشورها به غیر از آنهایی که عمیقا درگیر تحولات آن کشور هستند، تا مشخص شدن بازیگران اصلی، شفافیتِ زمین بازی و روند اتفاقات سیاست صبر و انتظار پیشه میکنند. جمهوری اسلامی اگر چه تلاش کرد خود را وفادار به همین سیاست نشان دهد، اما ظواهر رفتارهایش نوعی غش به سمت طالبان را برجسته کرده است. چرایی تمایل جمهوری اسلامی به طالبان چه ملاحظاتی را پشت خودش مخفی کرده است؟ این رفتار ریشه در همسانپنداری ایدئولوژیک- هویتی دارد یا ابتناء بر نوعی رئالیسم آینده نگرانه است؟
بسیاری بر این تصورند که آنچه موجب قرابت جمهوری اسلامی و طالبان شده، مولفهٔ آمریکاستیزی آنهاست، در حالیکه به نظر میرسد طالبانِ اکنون با وجود این که فاقد سازماندهیِ سیستماتیک و نهادمندیِ عقلانیتمحور هستند به مراتب صورت بندیِ تناسبات قدرتِ منطقهای - جهانی را بهتر تشخیص دادهاند و پیامدهای رفتارهای هیجانی را بهتر درک میکنند.
پس این نکته قادر به پوشش چرایی نزدیکی به طالبان نیست. به نظر میرسد جمهوری اسلامی بنا دارد در تلهٔ رقابت و مخاصمه با افغانستانِ طالبی که به احتمال قوی آمریکا و رقبای منطقهای برای آن تدارک دیدهاند، نیفتد. امری که هم خودشان را از مهلکهٔ افغانستان نجات داد تا روی محور مقابله با چین تمرکز کنند، هم با حمایت ایران از احمد مسعود آن را در نبردی فرسایشی زمینگیر میکرد.
در غیر این صورت آنها واقف هستند که تمایز ایدئولوژیک و بنیادی با طالبان دارند که امکان ائتلاف محکمی را ایجاب نمیکند و از سویی میدانند که درافتادن با طالبان نیز میتواند کشور را وارد یک تقابل فرسایشی بیسرانجامی نماید.
پس از نظر مقامات رفتار احتیاطآمیزِ توام با تمایل ضمنی به طالبان اگر نتواند به تمامی از نقطه نظر امنیتی و منافع ملی کارساز باشد ولی تا روشن شدن وضعیت و افق روند تحولات، قادر است پیامدهای برآمدنِ طالبان را دفع یا حداقل کنترل کند.
از همین منظر است که جمهوری اسلامی پیرامون تهاجم طالبان به درهٔ پنجشیر سکوت کرده و دخالتی نمینماید. چرا که حمایت از احمد مسعود یعنی ورود به مسائل افغانستان و تقابل آشکار با طالبان و به نوعی اسیر شدن در بازیِ بیفرجام افغانستان.
اجتناب از فعالیت آشکار در افغانستان و سکوت در مقابل دو قطبیِ شکنندهٔ طالب- مسعود، نوعی دترمینیسمِ منطقهای- فرامنطقهای است که جمهوری اسلامی به بهایِ شماتتِ عدم حمایت از احمد مسعود از یکسو و سرکوفتِ تراژیکِ همسویی با طالبان از سوی دیگر متحمل شده است.
ارسال نظر