تهران در میانهی بلوا
زهرا مشتاق
فعال مدنی
انفجارهای فرودگاه کابل بیش از هر چیز گویای آن است که قرار نیست افغانستان هرگز روی آرامش ببیند. ظاهرا نه تنها طالبان، که هیچ گروه دیگری توانایی برقراری نظم در این کشور نخواهد داشت.
آیا سقوط پی در پی و آسان شهرها و واگذاری کشور به طالبان (با پیشینه هولناکش) عادی و واقعی است؟ آیا معنای واگذاری این است که حضور بیست ساله آمریکا و دیگر نیروهای عضو ناتو هیچ تاثیری بر ارتش و نظامیان این کشور نداشته است؟ آیا در تمام این سالها هیچ زیرساختی در افغانستان ایجاد نشده است؟ پس از سقوط افغانستان و هجوم بالغ بر سه هزار افسر و سرباز به مرزهای ایران سوال بسیاری از ایرانیان این بود؛ ما در جنگ هشت ساله با دست خالی جنگیدیم و حاضر به از دست دادن یک وجب از خاک خود نیز نشدیم. پس چگونه است که نظامیان افغانستانی با دارا بودن انواع تسلیحات و ادوات نظامی آمریکایی به آسانی و بدون هیچ مقاومتی تسلیم شدند؟ ترامپ، خروج سربازان آمریکایی از افغانستان را شکستی فاجعه بار دانست و آن را با شکست آمریکا از ویتنام مقایسه کرد. اما جو بایدن به طور جدی نسبت به تصمیم خود مصمم بود و فکر میکرد کاری را کرده که بالاخره باید انجام میشد. این وقایع برای برخی از مردم و سیاستمداران خاورمیانه که برای حفظ قدرت و بقای خود گوشه چشمی به خارجیها و قدرتهای بزرگ دارند؛ حاوی یک پیام بسیار روشن بود. به هیچ یک از نیروهای خارجی نمیتوان اعتماد و اتکا کرد. قرار نیست هیچ سربازی از آن سر دنیا جانش را برای هیچ از دست بدهد. حضور بیست ساله آمریکا و ناتو نیز بدون تقاضا و چشمداشت نبوده است. بدیهی است که خروج یکباره نظامیان بعد از نشستهای مکرر دوحه با سران طالبان بیارتباط نیست. هم چنین دیدار ظریف با برخی سران طالبان در دولت گذشته نیز معنای دیپلماتیک خود را دارد. همچنانکه پیام تبریک زودهنگام مولانا عبدالحمید رهبر دینی اهل سنت نیز موجب واکنش بسیاری، حتی از سوی طرفدارانش به او شد. نقش سرگئی لاواروف و نیز پیام چین که پیش از سقوط کابل، از به رسمیت شناختن حکومت طالبان خبر داده بود؛ بار سیاسی مشخصی را القا میکند. تهران نیز در میانه این بلوا هم چون ترکیه تصمیم میگیرد نظامیان پناهجو را نپذیرد و پس از مدتی با وساطت نیروهای سازمان ملل و امان نامهی! طالبان آنها را به همراه تمام ادوات و تجهیزات نظامی روانه کابل کند. در این میان هنوز مشخص نیست سیاست دولت فعلی در قبال مقاومت شکل گرفته در دره پنجشیر چیست و به طور مشخص آیا از سوی برخی گروههای قدرتمند داخلی چون سپاه قدس، امکان یا دلیلی برای کمک وجود دارد یا خیر؟
ارسال نظر