آیا احساس امنیت دزدان ناامنی اجتماعی نیست؟
مستقل آنلاین، صدیقه وسمقی استاد دانشگاه/
همین امروز در کوچهی خودمان شاهد وقوع یک دزدی علنی بودم که فریادهای ممتد زنی که مورد حملهی موتورسوار دزد قرار گرفته بود مرا و همهی همسایگان را متوجه وقوع آن نمود. زن جوان همراه فرزند خردسال خود بود که موتورسوار گردن بند او را از گردنش میکشد و موبایلش را نیز میقاپد. زن آنقدر ترسیده بود که تا مدتها فریاد میزد و میگریست. زنی برایش شربت آورد. مردی به شوهر زن زنگ زد و او پس از چندی آمد. پلیس هم پس از بیست دقیقه به حاضران پیوست و پرسشهایی را مطرح کرد و گزارشی تهیه کرده رفت. بسیاری از ما شاهد چنین اتفاقهایی به کرات بودهایم. برای ما و نزدیکانمان خفتگیری، کیفقاپی، دزدی از منزل و مانند آن اتفاق افتاده است. در روستاهای مازندران و احتمالا دیگر نقاط روستایی دزدی از باغات نیز به شمار دزدیها افزوده شده است. محصولات با ارزش که به آسانی و در مدت زمان کوتاه قابل چینش هستند مورد دستبرد قرار میگیرند. از یک کشاورز مال باخته شنیدم که دزد پررو در پاسگاه به او گفته بود بیخود به خود زحمت دادهای، من قبل از تو به خانه میرسم! از خانهی یک آشنا دزدان طلای زیادی بردند. دزد با تلاشهای مال باخته شناسایی شد، اما تلاشهای پلیس برای بازگشت مال به او نتیجه نداد! دزدان احساس امنیت میکنند. بسیاری از آنان برای محافظت از کرونا از زندان آزاد شدهاند، تا مبادا خدای ناکرده جانشان به خطر بیفتد. آنان که امنیت جامعه را به خطر میاندازند بیشتر از معترضان و منتقدان به نابسامانیها و بیداد و ستم در امانند. ما سالهاست که با امنیت خاطر در کوچه و خیابان راه نمیرویم. به راحتی کیف خود را بر شانه نمیاندازیم. به راحتی با موبایل حرف نمیزنیم. صدای هر موتور زنگ خطر است. شاید یک دزد دارد به سوی من میآید. برخی از آنان با چاقو به افراد حمله میکنند و … این دزدان که در شهرها امنیت را از ما و در روستاها از کشاورزان ربودهاند، آیا دزدان امنیت نیستند. شما مسئولان قضایی و امنیتی باید پاسخ دهید که آیا به راستی جرائم امنیتی را درست تعریف کرده و تشخیص میدهید؟ شما معترضان به نابسامانیها را مجرمان امنیتی میخوانید. شما منتقدان سیاسی را مجرمان امنیتی میدانید و آنان را به حبسهای طولانی مدت و بیش از پنج سال محکوم میکنید، به طوری که حتی تهدید کرونا نیز نمیتواند آنان را به مرخصی بفرستد و جان آنان کم ارزشتر از جان دزدان است. دزدان در یک چنین دستگاه فکری حتما احساس امنیت میکنند. ناگفته نماند که دزدان نیز در این دستگاه فکری، سیاسی و اجتماعی قربانی محسوب میشوند. آنان نیز مستحق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه و رفاه حداقلی هستند. آنان اگر شغل و رفاه حداقلی داشتند دزدی نمیکردند. دزدی گسترده و ناکارآمدی دستگاههای مربوطه در برابر آن محصول سیاست های غلط و عملکرد نادرست مسئولان است.
ارسال نظر