مقابله با آمریکا با نگاهی به روابط دولت_ ملت

 ما "کابوی" نیستیم!

مستقل‌آنلاین، سرویس سیاسی،  هرمز شریفیان/

 بررسی تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که یکی از چالش‌های اصلی این نظام از بدو تاسیس، "دولت‌های ایالات متحده آمریکا" بوده و منشا بسیاری از مشکلات ایران در عرصه داخلی و بین‌المللی، عدم برقراری توازن در رابطه با این بزرگترین قدرت اقتصادی، نظامی جهان بوده و هست. اینکه سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی در برخورد با آمریکا چگونه بوده، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخته شود. اما با یک نگاه اجمالی به رفتار دولت‌های ایالات متحده در ۷۵ سال گذشته پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ - ۲۰۲۰) به‌راحتی می‌توان دریافت که این کشور به‌طور دائم و همیشگی درحال جنگیدن، آن‌هم فرسنگ‌ها دورتر از مرزهایش بوده است. از جنگ کره تا ویتنام، نیکاراگوئه، لیبی، سومالی، افغانستان، کوزوو، دو جنگ در عراق و ...نشان از آن دارد که این مدعی "بزرگترین دموکراسی در جهان" بیشتر می‌تواند ادعای "بزرگترین ماشین جنگی" در جهان را داشته باشد. در کنار امکانات و تجهیزات بسیار پیشرفته نظامی باید به قدرت برتر اقتصادی این کشور نیز اشاره کرد.

اما همه این‌ها نشانه این نیست که باید مرعوب چنین قدرتی شد و هرچه او خواست، برآورده و از آن تمکین کرد. اما روش رویارویی با این ماشین جنگی که به جنگیدن عادت و تجربه بسیاری در آن دارد با کشوری مانند کشور ما که قبل و بعد از جنگ تحمیلی - مدت‌های مدید در جنگی شرکت نکرده باید متفاوت باشد چرا که منابع نظامی و اقتصادی دوکشور قابل مقایسه نیست و از سویی، پیش‌بینی چنین جنگی کار دشواری به نظر نمی‌رسد.

هرچند جنگیدن و رویارویی با خصم در بین ایرانیان، هم فلسفه‌ی مکتبی و هم پیشینه‌ی ملی دارد و هرگاه مردم این مرز و بوم پای در میدان جنگ نهاده‌اند، حماسه‌های بسیار آفریدند اما سایر خصلت‌های ایرانیان، برخلاف آمریکایی‌ها با جنگ مانوس نیست. فرهنگ ایران با داشتن حافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و ...فرهنگ شعر، ادب و گفت‌وگو است و با فرهنگ "کابوی"ها و ماشه کشیدن، که آمریکایی‌ها شیفته‌ی آن هستند، تفاوت‌های بسیار دارد. البته در بین مردم آمریکا نیز فرهنگ، حامیان بسیاری دارد اما هیات حاکمه این کشور در بیشتر موارد ثابت کرده وقتی افراد بر اریکه قدرت تکیه می‌زنند بیشتر شبیه "ژنرال کاستر" می‌شوند نه "برتراند راسل" پس در رویارویی با چنین خصمی باید با آنچه داریم به مقابله برخیزیم و آنچه ما داریم "قلم" است که از آن شعر، ادبیات، فلسفه و منطق می‌تراود. مفاخر ایران زمین بیشتر با اندیشه و قلم سروکار دارند نه با گلوله و بمب! هرچند که گستره‌ی "زر و زور" آمریکا بسیاری از نهادهای قانونی و جهانی را به محاصره در آورده اما هنوز هستند سازمان‌های مردم‌نهاد که برای قانون، صلح، اندیشه و گفت‌وگو، احترام بیشتری قائلند تا به ناو هواپیمابر و سلاح‌های پیشرفته که استفاده از آن‌ها فقط جان انسان‌ها را می‌گیرد.

ایران در این جبهه می‌تواند با هر قدرتی در جهان رویارو شود و از این میدان، پیروز بیرون بیاید اما برای استفاده از این ظرفیت‌های فرهنگی و قانونی نیاز به استمرار قانون و "باور مردم‌سالاری" به‌شدت احساس می‌شود. اگر مسئولین، تابع خواسته‌های ملت نباشند و جامعه مدنی نتواند به "سیستم حکمرانی" اعتماد کند، استفاده از این ظرفیت‌های فرهنگی ممکن نخواهد شد. ایران کشوری پهناور با منابع طبیعی قابل ملاحظه و نیروی انسانی فوق‌العاده است که می‌تواند حرف‌های بسیاری در حوزه‌های علمی، فرهنگی و هنری، اقتصادی و ورزش داشته باشد اما این ظرفیت‌ها و استعدادها در سایه "ایرادهای بزرگ حکمرانی" ترجیح می‌دهند تا به آن‌سوی آب‌ها بروند و اگر در زادگاه خود باقی بمانند به‌دلیل "غیرخودی" بودن جایی در بین "خودی‌ها" برایشان باز نمی‌شود و پس از مدتی ناامیدی و سرخوردگی به‌جای تبدیل شدن به نیرویی موثر در چرخه اداره کشور، به "معترض" تبدیل می‌شوند که پاسخ به معترض را نیز به عینه در رخدادهای آبان ۹۸، دیدیم. آنچه مسلم است، ایرانیان توانایی رویارویی با هر قدرتی در جهان را دارند اما باید دریافت که منظور از این رویارویی تنها در میدان جنگ نیست. این استعداد در کشور ما وجود دارد که از پس هر سختی دوباره مانند سیمرغ از خاکستر سربرآریم و از نو وارد کارزار زندگی شویم اما این‌ افتخارات ملی تنها در سایه "آزادی‌های سیاسی و اجتماعی"، "احترام به قانون اساسی"، "مردم‌سالاری"، "انتخابات آزاد"، "رفاه" و سایر استانداردهای فعلی در جهان امکان‌پذیر و در این میان وظیفه حاکمیت همراهی و مدیریت این امور است. هرگاه حاکمیت بتواند شکاف ایجاد شده و بسیار عمیق بین خود و جامعه‌مدنی را پر کند، از اشتباهات درس بگیرد، رضایت معترضان و مخالفان را جلب کند، قانون اساسی و آزادی‌های فردی و اجتماعی مصرح در آن را بدون تنازل اجرا کند و در یک کلام، تکیه اصلی خود را به نیروی عظیم ملت بدهد و "رضایت اکثریت" را جلب کند، آنگاه می‌توان امیدوار بود که چالش‌های امروز و یا حتی خطیرتر از امروز را پشت خواهیم گذاشت. اما اگر ارتباط حاکمیت با ملت قطع باشد، صدای جامعه‌مدنی و اعتراض‌ها شنیده نشود و خیل ناراضیان به حاکمیت، بی‌اعتماد بمانند هیچ دورنمای امیدوارکننده‌ای مشاهده نخواهد شد و درست در همین زمان‌هاست که بدخواهان، غیرمتعارف‌ها و قانون‌شکنان جهانی به‌خود اجازه می‌دهند تا پا را از گلیم خود فراتر نهاده و هرروز ملتی به این بزرگی را تهدید کنند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها