بحران پیش رو، خطر بیخ گوش

بحران پیش رو، خطر بیخ گوش

محمد گمینی

در اولین ساعات روز شنبه هفتم دسامبر زنگ پایان برای بشار اسد به صدا در آمد. آنقدر راحت رفت که گویی اصلا پیش از آن هم وجود نداشته. فقط سقوط دمشق موجب شد تا یازده روز تحلیل های مضحک و توهمی که رسانه های رسمی در ایران غرق در آن بودند پایان یابد. از آن سو مواضع رسمی ایران نیز در این مدت نشان می دهد که ایران به احتمال قریب به یقین از نزدیک ترین دوستان خود هم رودست خورده است. توافق روسیه برای عدم آسیب به پایگاه های نظامی و فراری دادن اسد با یک زمان بندی دقیق نشان می دهد که همه چیز از قبل مثل یک پازل چیده شده بود.

ایران سیزده سال در جنگ داخلی از اسد دفاع کرد،هنوز صدها بیل بورد و بنر در سراسر ایران هستند که با تصاویر شهدای مدافع حرم، جنگ در سوریه را به مردم ایران یاداوری می کند. اما حال مشکل دیگر فقط این نیست. مسئله این است که فردای بدون اسد جهانی کاملا متفاوت است. محوریت تمرکز نیروهای متحد ایران از بین رفته و شرایط به کلی تغییر کرده است و از حالا هر روز شاهد افشا شدن حقایق از رژیم اسد هستیم که نام ایران به بسیاری از آنها گره خورده است.

 

 

از همه مهم تر امروز در ایران شاهد حیرت و سردر گمی افکار عمومی هستیم. همه از هم می پرسند که آیا کشور ما برای چنین حکومتی این اندازه هزینه مالی، جانی و حیثیتی داده که حالا یازده روزه از هم بپاشد؟

حالا در این وضعیت حرف های دیگری شنیده می شود که گویی توطئه خطرناک جدیدی علیه ایران در جریان است. اخیرا برخی تئوریسین های نظام و نمایندگان مجلس مانند احمد نادری پیشنهاد داده اند که با تضعیف محور مقاومت حالا ایران باید به دنبال سلاح هسته ای برود. گویی چهل هزار کلاهک هسته ای اتحاد جماهیر شوروی و یا انواع سلاح شیمیایی بشار اسد در مقابل بحران داخلی و خارجی ایجاد بازدارندگی کرد. به نظر می آید یک عده از مسئولین و به اصطلاح طرفداران نظام با یک توهم ریشه دار مواجه هستند که عمدا یا سحوا می تواند کشور را به لبه یک پرتگاه بدون بازگشت بکشاند.

امروز کشور ما با دنیایی متفاوت و زمانی بسیار محدود مواجه است. تمام آنچه در همین چهل و پنج سال بعد از انقلاب به عنوان دستاورد از آن یاد می شود در معرض خطر بسیار جدی قرار دارد. اسرائیل در کمتر از 24 ساعت از سقوط بشار اسد وارد خاک سوریه شده و بیش از یکصد حمله هوایی برای نابودی زیرساخت های نظامی انجام داده، بدون هیچ محکومیت بین المللی. آنها چنان دندان تیز کرده اند که اگر این بحران کنترل نشود احتمال دارد مجدد به خاک ایران هم تجاوز کنند.

امروز حاکمیت جمهوری اسلامی برای حفظ تمامیت ارضی ایران بیش از آنکه نگران عوامل خارجی خود باشد، می بایست به سرعت کشور را به سوی یک همبستگی ملی پیش ببرد. پشتوانه ملی و حرکت جدی در جهت جبران خطاهای پیشین قطعا تنها نسخه شفابخش است. اگر تا الان اصول 59 و 177 قانون اساسی که به صراحت با برگزاری همه پرسی راه را برای خروج از بحران باز می کرد مغفول مانده، امروز وقت آن رسیده که به طور جدی و با دخالت مقامات عالیرتبه در دستور کار قرار گیرد. این رویکرد می تواند به احیای جمهوریت کمک کرده و شکاف میان حاکمیت و ملت را به حداقل برساند. تمام مسائلی که می تواند موجبات اعتراض خیابانی و نارضایتی را در پی داشته باشد باید به رای مردم گذاشته شود تا در این رویارویی تاریخی، ایران از پشتوانه حداکثری ملی و قومی برخوردار شود.

قطع به یقین هموار کردن راه برای کاندیداتوری مسعود پزشکیان و انتخاب او نشان می دهد این خطر کاملا حس شده، اما همانطور که در همین چند ماهه دیده ایم، تجربه تلخ دولت سید محمد خاتمی و حتی حسن روحانی در حال تکرار است. بدنه سخت و تمامیت خواه تمام قد ایستاده و همچنان در برابر هرگونه نرمش و اصلاح سرسختانه مقاومت می کند، حال آنکه دیگر شرایط مانند قبل نیست و شکست دولت پزشکیان می تواند عواقب بسیار خطرناکی به همراه داشته باشد. معلوم نیست این مقاومت ها با چه نیتی انجام و از کجا خط می گیرد اما مهم این است که مانند شرایط کامل جنگی باید متوقف شود.

امروز در سوریه شاهد نه تنها فروپاشی یک رژیم بلکه از دست رفتن تمامیت ارضی، نابودی زیر ساخت های حیاتی و شروع یک هرج و مرج طولانی هستیم. حاکمیت جمهوری اسلامی اما می تواند از این بحران عبور کند اما قطعا به قیمت گرفتن تصمیم های بسیار سخت و بزرگ که چشم پوشی از هریک از آنها یک فرصت طلایی، مهم و فورس ماژور را بر باد خواهد داد.

 

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها