اولویت کارآمدی بر وفاق

کشور ما در شرایط کنونی از آسیب ها، مشکلات و ناترازی هایی رنج می برد، مشکلاتی که کشور را در شرایط حساس و به نظر می رسد در یک گذر تاریخی قرارداده است به نحوی که اگر این مشکلات حل یا در مسیر بهبود قرار نگیرند چالش را بدتر و شدیدتر می کند. اینکه آقای پزشکیان معتقد است مسیر عبور از این مشکلات از کانال وفاق می گذرد

اولویت کارآمدی بر وفاق

تفسیر کنونی از وفاق و حداقلی کردن آن غلط و آدرس اشتباه است

 

محمدکاظم کرمی روزنامه‌نگار 

به نظر می رسد دکتر پزشکیان با اعتقاد به اینکه پر کردن شکاف اجتماعی کنونی و نیز غلبه بر مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین المللی نیازمند ایجاد وفاق و همدلی در داخل است این امر را اولویت خود قرارداده است. 

بر این اساس می کوشد در چینش کابینه و کارگزاران خود از دو جناح معروف و سنتی اصلاح طلب و اصولگرا استفاده نماید تا از این طریق به ترویج و تعمیق گفتمان مد نظر خود کمک نماید امری که چند سوال را به ذهن متبادر می کند.

اول اینکه چرا گفتمان وفاق فقط شامل لایه های میانی دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا است؟ طیفی که حداکثر زیر ۵۰ درصد جامعه هستند.

دوم آیا وفاق و همدلی از رهگذر تقسیم پست ها بین دو جناح و مشارکت در ساخت دولت به دست می آید؟ 

سوم  استفاده از نیروهای غیر همفکر کارآمدی و نتیجه گرایی را با تردید مواجه نمی کند؟

و به صورت ویژه در مورد سوال سوم به شکل اساسی تر سوال ها و ابهام هایی مطرح است.

در این راستا  شاید لازم باشد بحث بیشتر باز شود.

کشور ما در شرایط کنونی از آسیب ها، مشکلات و ناترازی هایی رنج می برد، مشکلاتی که کشور را در شرایط حساس و به نظر می رسد در یک گذر تاریخی قرارداده است به نحوی که اگر این مشکلات حل یا در مسیر بهبود قرار نگیرند چالش را بدتر و شدیدتر می کند. اینکه آقای پزشکیان معتقد است مسیر عبور از این مشکلات از کانال وفاق می گذرد یا وفاق برای حل بسیاری از این معضلات الزامی است شاید در نگاه اول بیراه نباشد اما اگر وفاق را بد ترجمه و فهم کرده و به همدلی یا تقسیم سهم صرفاً در دولت بین دو لایه میانی و نه حتی بیرونی دو جناح سنتی بدانیم و دولتی با کارگزارانی نا همگون و نا همفکر تشکیل دهیم ممکن است نه تنها دولت نتواند مشکلات را حل نماید بلکه به دلیل نا کار آمدی وفاق حداقلی را هم با چالش آن هم در کوتاه مدت مواجه نماید. این جاست که سوال دیگری به ذهن می رسد و آن این که، اولویت و اصالت در شرایط کنونی با کارآمدی است یا با وفاق؟

به شخصه اعتقاد دارم که اولاً تفسیر کنونی از وفاق و حداقلی کردن آن غلط و آدرس اشتباه است و دوماً اگر دولت در کوتاه مدت نتواند مشکلات مردم و جامعه را حل نماید اکثریت خاموش بیشتر و ناامیدی افزون می شود و خیلی زود پروژه وفاق به مشکل بر می خورد چه اینکه کسی حاضر نمی شود با یک دولت ناکام هم کاسه شده و با مشارکت در آن هزینه آن را بپردازد.

بنابراین اگرچه عبور ایران از  شرایط کنونی به وفاق و همدلی نیازمند است اما برای حل مشکلات و ایجاد همدلی و تداوم آن علاوه بر گستردن چتر وفاق، کار آمدی دولت اولویت بیشتر دارد و از دید من اصالت با کارآمدی است. در صورتی که با تشکیل یک دولت همراه و همفکر بتوان در راه رفع مشکلات گامی برداشت و همزمان با آن با پرهیز از تنش و چالش ها اجتماعی راههای رسیدن به یک توافق ملی بر سر اصولی مشترک را بین همه ایرانیان بررسی نمود و همه را هم به مشارکت در آن دعوت کرد قطعاً وفاق و استمرار آن نیز دست یافتنی تر می نماید.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها