زیر دود و آوار بیروت
حزب الله و متحدان آن خود را برای جنگی متعارف آماده کرده بودند، دشمن اما جلوتر از زمان حرکت می کرد. این ناترازی که بخشی از آن محصول تحریم های ایران در دهەی نود و انقطاع از اقتصاد جهانی و فن آوری پیشرو است، به معنای پایان داستان نیست. در یک مناقشەی همه جانبه، جنگ نظامی و فتح و عدم فتح در آن تنها بخشی از معادله است.
کمترین پیامد یک تهاجم نظامی ویرانگر، تحکیم هویت های سیاسی مخالف و معطوف به مقاومت است
صلاحالدین خدیو/ روزنامهنگار
در حالی که نگرانی و گمانه زنی دربارەی سرنوشت رهبر حزب الله لبنان ادامه دارد، نمی توان از گفتن این حقیقت چشم پوشید که اسرائیل بر خلاف جنگ سال 2006 لبنان، کاملا ابتکار عمل را در دست گرفته است.
هم حزب الله و هم متحد اصلی آن ایران و هم اسرائیل در هیجده سالی که از جنگ 33 روزه می گذرد، هر روز خود را برای جنگی دیگر آماده می کردند.
حوادث روزهای گذشته اما نشان داد که تمهیدات و اساسا نگرش این دو با هم متفاوت بوده است.
لبنانی ها و ایرانی ها با بهره گیری از مزیت حزب الله در جنگ گذشته، عمدتا به فکر افزایش دقت، برد و کمیت زرادخانەی موشکی حزب الله بودند.
بدین منظور که از رهگذر آن معادلەی وحشت جدیدی خلق و توازن بهتری به اسرائیل تحمیل کنند.
طرف مقابل اما همانگونه که عادت عقل محاسبه گر و نقاد غربی است، در صدد جبران ضعف ها و اشتباهات بر آمد.
آنها ناکامی 2006 را به مساله تبدیل کرده و در صدد چاره جویی و آسیب شناسی آن برآمدند.
طراحی و نصب یک سیستم پدافندی پیچیده و چند لایه تنها یکی از تمهیداتشان بود.
بهره گیری از فن آوری های جدید مثل هوش مصنوعی و ابزارهای دیجیتال و سایبری و بکار گرفتن آن در حوزه های جاسوسی و اطلاعاتی، در کانون استراتژی های نظامی آنها قرار داشته است.
می توان گفت که حزب الله در هم آوردی با اسرائیل از یک تحول بزرگ و چە بسا انقلابی تازە در حوزەی صنایع دفاعی و ارتباطی عقب ماند.
به عنوان مثال آمریکا در جریان جنگ ویتنام هزاران فروند جنگنده را از دست داد.
آسیب شناسی این مساله منجر به یک بازبینی کلی در استراتژی های آن شد و در جمیع جنگ های بعدی یک هزارم تلفات جنگ ویتنام را نداشت.
گوشه ای از این تحول خود را در جریان جنگ 1982 لبنان و مصاف دو ارتش سوریه و اسرائیل نشان داد؛
جنگی کوتاه که نیروی هوایی سوریه را فلج و عملا به عرصەی هم آوردی دو نیروی نظامی تبدیل شد، که یکی زودتر از موقع وارد قرن 21 شده و دیگری در نیمەی قرن 20 مانده بود.
جنگ نظامی و اطلاعاتی اخیر هم حاکی از سبقتی مشابه است.
حزب الله و متحدان آن خود را برای جنگی متعارف آماده کرده بودند، دشمن اما جلوتر از زمان حرکت می کرد.
این ناترازی که بخشی از آن محصول تحریم های ایران در دهەی نود و انقطاع از اقتصاد جهانی و فن آوری پیشرو است، به معنای پایان داستان نیست.
در یک مناقشەی همه جانبه، جنگ نظامی و فتح و عدم فتح در آن تنها بخشی از معادله است.
بخش مهم تر توانایی در ترسیم ترتیبات نهادی و سیاسی است که وجه راهبردی و پایانی آن را تشکیل می دهد.
به فرض موفق بودن اسرائیل در هدف قرار دادن رهبری عالی حزب الله، این به معنای شکست نهایی آن نیست.
در کوتاه مدت این امر به اسطوره سازی از آنان منجر و حمایت مردمی از حزب الله را به شدت افزایش و پایگاه اجتماعی آن را تقویت می کند.
مهم تر از آن بدون حملەی زمینی، سخن گفتن از پیروزی برای اسرائیل بی معنا خواهد بود.
نتایج و تبعات گوناگون حملەی زمینی و بی نتیجه بودن آن هم روشن است..
کمترین پیامد یک تهاجم نظامی ویرانگر، تحکیم هویت های سیاسی مخالف و معطوف به مقاومت است.
تابلوی غزه و جنگ های قبلی لبنان پیش چشم همگان است.
ارسال نظر