تناقض خاتمی در قبال انتخابات؛ سیاست‌ورزی یا عوام‌فریبی؟

گیریم که جناب صدر به همراه تمامی نامزدهای اصلاح‌طلب و اعتدالگرا تایید صلاحیت هم شوند که بعید به نظر می‌رسد اکنون باید پرسید برنامه این افراد برای ترغیب مردم به رای دادن چیست؟ آیا آن‌ها توان به زبان آوردن مطالبات بخش قابل توجهی از جامعه مانند رفع حجاب اجباری و برقراری رابطه با آمریکا یا حتی مطالبه برگزاری رفراندوم و اصلاحات ساختاری در قانون اساسی را در مناظرات تلویزیونی دارند؟

تناقض خاتمی در قبال انتخابات؛ سیاست‌ورزی یا عوام‌فریبی؟

راهکار سوم چیست؟

 

امیرحسین مصلی/ روزنامه‌نگار

چند هفته پس از آنکه فایلی صوتی از سیدمحمد خاتمی در دفاع از رای ندادنش در انتخابات مجلس منتشر شد که می‌گوید «یک بار هم ما در کنار مردم قرار بگیریم ... تا این مجلس و شورای نگهبان هست دیگر در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.» اکنون خبر می‌رسد رئیس دولت اصلاحات به سیدمحمد صدر پیشنهاد داده در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود!

به راستی در این چند هفته چه تغییری در سیاست‌های کلان کشور رخ داده جز جان‌باختن مرحوم رئیسی در یک سانحه هوایی که انتخابات مجلس را متفاوت از انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری کرده است؟ آیا ترکیب اعضا یا رویه شورای نگهبان دگرگون شده است؟ یا اکثریت مردم به شرکت در انتخابات با سازوکار نظارت استصوابی تمایل پیدا کرده‌اند؟ مگر در دور دور دوم انتخابات مجلس که اخیرا برگزار شد تنها ۸ درصد از واجدین شرایط، در کلان شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، شرکت نکردند؟ بماند که بخش قابل توجهی از آن هم آرای باطله بود! پس دلیل این تناقض در گفتار رهبر معنوی اصلاحات در قبال حضور در انتخابات چیست؟ زبانم لال عوام‌فریبی برای تکرار مجدد در کار است آن‌هم بدون مسئولیت پذیری یا سیاست‌ورزی جهت شکست انسداد موجود؟ البته شاید سیگنال‌های مثبتی از حاکمیت به ایشان رسیده که جامعه از این پشت پرده‌ها بی‌خبر است، شاید هم خاتمی با حمایت از نامزدی صدر می‌خواهد شورای نگهبان را به چالش بکشد‌.

اما آیا سیدمحمد صدر با دیگر نامزدهای احتمالی مورد حمایت جریان اصلاحات و اعتدالگرایان مانند عارف، پزشکیان، لاریجانی، آذری جهرمی، ظریف، شریعتمداری و ... متفاوت است؟ یعنی توان و برنامه‌ای بهتر از دولت روحانی برای تغییر در سیاست‌های کلان کشور را دارد با وجود هسته سخت قدرت و کارشکنی نهادهای موازی و انتصابی؟

نگارنده پس از اعلام این خبر، چند ساعتی با علی صدر فرزند سیدمحمد صدر به گفت‌وگو نشست آن‌هم از موضع کسانی که نمی‌خواهند در انتخابات‌ شرکت کنند، جالب بود که ایشان هم امیدی به تغییر رویه حاکمیت نداشتند منتها موضع چپ اجتماعی، نه اقتصادی و نگاه اخلاقی به سیاست از سوی صدر که یادآور خاستگاهش در دولت جنگ و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است و ماجرای حذف شدنش در دوره هاشمی رفسنجانی و به‌تبع ارادتش به میرحسین موسوی خاصه در سال 88 که برچسب ساکتین فتنه را به دنبال داشت اما با این وجود در مجمع تشخیص نظام مطالبه رفع حصر را مطرح کرد و همچنین گشوده بودن و تساهل و تسامح این خانواده نسبت به مردم معترض به وضع موجود به‌ویژه زنان مخالف حجاب اجباری در جنبش زن، زندگی آزادی بجای انکار آنان که ریشه در زیست خاندان صدر دارد مانند منش امام موسی صدر، قابل احترام بود. خصلتی که در میان دیگر نامزدها متاع نایابی است!

با این همه گیریم که جناب صدر به همراه تمامی نامزدهای اصلاح‌طلب و اعتدالگرا تایید صلاحیت هم شوند که بعید به نظر می‌رسد اکنون باید پرسید برنامه این افراد برای ترغیب مردم به رای دادن چیست؟ آیا آن‌ها توان به زبان آوردن مطالبات بخش قابل توجهی از جامعه مانند رفع حجاب اجباری و برقراری رابطه با آمریکا یا حتی مطالبه برگزاری رفراندوم و اصلاحات ساختاری در قانون اساسی را در مناظرات تلویزیونی دارند؟ پیگیری این وعده‌ها با وجود حکم حکومتی پیشکش!

در این میان تصمیم جبهه اصلاحات مبنی بر اینکه تنها در صورت تایید صلاحیت گزینه‌هایی که پیش از بررسی شورای نگهبان مورد حمایت این جبهه بوده است در انتخابات مشارکت خواهند کرد، قدمی رو به جلو است، یعنی اصلاح طلبان دیگر زیر بار حمایت از نامزدی که جناح رقیب برایشان تراشیده نخواهند رفت؛ اما چه تضمینی وجود دارد که نامزدهای احتمالی مورد حمایت جبهه اصلاحات پس از تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان تعهدنامه‌هایشان را زیر پا نگذارند؟ مانند افرادی که با لیست امید به مجلس و شورای شهر رفتند اما سر بزنگاه تغییر موضع دادند! مگر محمدجواد ظریف که گزینه نخست این جبهه در انتخابات ۱۴۰۰ بود اخیرا در یک سخنرانی با تمسخر به آن‌ها حمله نکرد؟!

در ضمن حتی اگر نامزدهای احتمالی جبهه اصلاحات پس از تایید صلاحیت بر فرض محال رای هم بیاورند و تعهدنامه‌‌شان را هم زیر پا نگذارند، چه تضمینی هست که حاکمیت آن‌ها را تحمل کند بجای کارشکنی؟ به عبارت دیگر جبهه اصلاحات چه اهرم فشار و قدرتی دارد که مثلا با لابیگری یا حمایت پایگاه اجتماعی‌اش حاکمیت را وادار به عقب نشینی کند؟ عملا هیچ!

آیا جامعه مدنی ایران یا به عبارت دیگر حامیان مبارزات خشونت پرهیز که خواهان گذار به دموکراسی و توسعه هستند از جمله شخص سید محمد خاتمی، می‌توانند به واسطه باز شدن فضای سیاسی کشور در بزنگاه کمتر از ۵۰ روز آینده، برای شکستن دوگانه رای بین بد و بدتر که دستاوردی ندارد جز منفعت‌طلبیِ پروژه بگیرها چرا که ماجرا دیگر انتخاب بین بد و بدتر نیست جهت تغییر حداقلی در کشور یا حتی عوام‌فریبی منفعت‌طلبانه برای رسیدن به مناصب قدرت بلکه اصلاح‌طلبان اعتدالگرا که حتی به کار تشکیلاتی و تصمیم نهایی جبهه اصلاحات هم اعتقادی ندارند، تتمه شرافت و اعتبارشان را ارزان به پای رقبای آرای باطله حراج می‌کنند تا سهمی از پول پاشی‌های بعضا کثیف در انتخابات داشته باشند! و همین‌ط‌ور عدم مشارکت یا همان تحریم انتخابات به شکل منفعلانه در قبال حاکمیت که منجر به قدرت گرفتن بی‌دردسر تندروهایی مثل جلیلی، زاکانی، فتاح، بذرپاش و ... با رای حداقلی اقلیت توده‌وار می‌شود با تاثیر منفی روی زندگی اکثریت مردم، راهکار سومی به مردم ارائه دهند؟

 

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها