احزاب بی‌مرام را منحل کنید

احزاب بی‌مرام را منحل کنید

اسفندیار عبداللهی

روزنامه‌نگار 

 

 

به بهانه اظهارات اخیر علی شکوری‌راد

تشکل و تحزب یک فکر و ابزار وارداتی برای کمک به حکمرانی است. در ایران اما تحزب جایگاهی ندارد چه آنکه احزاب متعددی از وزارت کشور پروانه فعالیت گرفته‌اند ولی جایگاه مستقلی در انتخابات ندارند، ضمن اینکه همین احزاب بی‌اثر و تزئینی هم به سختی تحمل می‌شوند. 

 

در یادداشتی که در ۲۴ مهرماه خطاب به جبهه اصلاحات و شخص بهزاد نبوی در روزنامه مستقل نوشتم، پیشنهاد دادم حال که نظام پشیزی برای جریان اصلاحات و احزاب و اشخاص آن قائل نیست، اکنون که بزرگانش در حبس و حصر و محدودیت هستند، حال که حتی نمی‌توانید یک مجوز ساده و مشروط از وزارت کشور برای تجمع بگیرید، درِ جبهه بیکارتان را تخته کنید.

 

به نظر، آن یادداشت که بازخورد داخلی و خارجی داشت، همکارانم در روزنامه هم‌میهن را بر آن داشت که مصاحبه‌ای با رئیس جبهه اصلاحات انجام دهند. اظهارات آقای نبوی در آن مصاحبه جز ارسال سیگنال به برخی مراکز قدرت، دستاورد دیگری برای بدنه ناامید اصلاحات و مردم عصبانی نداشت.

 

روز گذشته که خبر انتقال سیدمصطفی تاجزاده از انفرادی زندان سپاه به انفرادی زندان اوین را منتشر کردم و لینک آن را در شبکه‌های اجتماعی جهت اطلاع دنبال کنندگان ارسال کردم، متوجه شدم حتی کسانی که تا همین چند ماه پیش از دوستداران و دنبال‌کنندگان کنش‌های تاجزاده بودند و گاه‌گداری احوالات ایشان را از نگارنده جویا می‌شدند هم، دیگر برایشان مهم نیست که تاجزاده در حبس انفرادی بوده یا منزل، و برخی می‌گفتند همه با هم هستند و این هم بازی خودشان است. وقتی نگاه جامعه‌ای که تا دیروز چشم به دهان سید محمد خاتمی، مهندس موسوی و تاجزاده داشت، دچار این فرآیند شده، احزاب به امید کدام سرمایه اجتماعی نشسته‌اند؟ این از تاجزاده تا رسد به بهزاد نبوی، سید محمد خاتمی و جبهه مذکور ...

 

خواندم که دکتر علی شکوری‌راد دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت هم اعلام کرد که وزارت کشور حکم تعلیق برای حزب متبوعش را صادر کرده است، آفتاب آمد دلیل آفتاب! 

شخصا بارها با معاونان سیاسی و مدیران کل سیاسی وزرات کشور دولت‌های روحانی و رئیسی جلسه داشته‌ام و به عنوان یک کنش‌گر سیاسی و فعال حزبی از زیر و بم قانون احزاب و عملکرد اعضای کمیسیون ماده ۱۰ این قانون باخبرم.

از این گفت‌وگوها و تلاش‌های حزبی یک چیز دستگیرم شد و آن اینکه اگر کسی در ایران امروز اعتقاد به کار حزبی متعارف دارد، نباید در این قالب و با این قوانین خودش را خسته کند، چون اساسا نه قانون و نه اراده قدرت، بنایی بر به رسمیت شناختن تشکل و تحزب مستقل ندارد.

 

اکنون هم پیشنهادم متوجه احزاب اصلاح‌طلب است. چون می‌دانم در بدنه و رأس این احزاب افرادی شریف، متخصص، ایران‌دوست، با برنامه و دلسوز حضور دارند که به مرور فرسوده شده‌اند. این افراد کسانی هستند که از سال ۷۶ تاکنون بارها برای صندوق رأی جمهوری اسلامی اعتبار خریده‌اند و به عنوان فعالان حزبی، تلاش زیادی برای زنده ماندن جمهوریت کرده‌اند و امیدوار بودند از منفذ و معبر تحزب بتوانند ایران را از رکود، خارج کنند و از مسیر اصلاحات جزئی، تغییراتی نرم و بی‌خطر را برای مردم و حاکمیت رقم بزنند.

خب، نشد! عملا همین ظرفیت اندک را هم تحمل نکردند و سرنوشت و تکلیف همه را در یک سلسله انتخابات، روشن کردند، به گونه‌ای که صندوق رای تبدیل به یک مفهوم فقیر و ذلیل شد. تکلیف تحزب، تشکل و سمن‌ مستقل هم ایران روشن است!

 

خطاب من به دبیران کل و اعضای موثر احزاب متعدد اصلاح‌طلب است. دیگر به چه زبانی باید به شما بگویند که مزاحم هستید؟ با چه زبانی باید بگویند «قانون بی‌ قانون»؟ چگونه باید برای شما ثابت شود که ایران امروز بیش از آنکه محتاج شبه حزب‌های متعدد و گاه کاغذی باشد، نیازمند کنش‌گری مجرب‌ها و اتخاذ یک تصمیم مهم و مشترک است؟ 

 

همه ما می‌دانیم که اهداف و خاستگاه، تفاوت‌ها و برنامه‌های کلان احزاب در مرامنامه آن‌ها منعکس است. این در حالی است که احزابی که از کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب پروانه فعالیت می‌گیرند و وزیر کشور هم آن را امضا می‌کند، در واقع جبرا یا اختیارا معتقد به یک مرام واحد هستند، جز در برخی جزئیات کم‌اهمیت.

پس اولا دلیل تشکیل این همه حزب متحدالمرام چیست؟ دوم؛ یک نمونه از پیروزی یک حزب– نه یک ائتلاف یا یک جبهه– در یکی از انتخابات‌های پیشین نام ببرید؟

 

در یادداشتی تحت عنوان «آقای بهزاد نبوی، در تاریکی نشسته‌اید، روشنایی را می‌پائید؟»، عرض شد که یا به عنوان جبهه اصلاحات محکم پای مطالبات مردم که مدعی دفاع از آن هستید بمانید یا منحلش کنید.

 

امروز که خبر تعلیق فعالیت‌های حزب اتحاد ملت را شنیدم و با توجه به تجربیات تشکیلاتی و آشنایی که با قوانین مرتبط و عملکرد نهادهای مربوطه دارم، پیشنهاد می‌کنم نه تنها اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد که همه احزاب جبهه اصلاحات ایران درباره انحلال این احزاب در مجامع عمومی یا شوراهای مرکزی خود بحث و تصمیم‌گیری کنند.

 

بدیهی است برای اداره کشور راهی جز شیوه حکمرانی حزبی سراغ ندارم و این شیوه را مفیدترین و امتحان پس‌داده‌ترین راه می‌دانم و به نظرم برای رسیدن به آرمان‌شهرمان باید فرصتی دیگر در زمانی مناسب‌تر به خودمان بدهیم، زیرا تفاوت احزاب در مرامنامه آن‌ها است و در جمهوری اسلامی ایران «احزاب بی‌مرام هستند».

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها